حرف حساب حراج تهران اقتصاد است یا هنر؟

حراج هنرهای تجسمی تهران، رویدادی است که خرده‌گیری‌هایی مبنی بر "گزینشی بودن" به آن وارد می‌ شود. در مقابل عده ای آن را فرصت خوبی برای دیدار عرضه کننده و مخاطب می‌دانند و معتقدند این حراج در پاسخ به نیازهای اقتصادی هنر تشکیل شده است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، چهاردهمین دوره حراج تهران، پنجشنبه گذشته، ۲۱ مرداد ماه ۱۴۰۰ با ارائه ۱۲۰ اثر و با حضور تعداد محدودی در هتل پارسیان آزادی برگزار شد. اجرای این دوره از حراج را حسین پاکدل برعهده داشت و مجموع فروش آن ۴۲ میلیارد و ۷۱۸ میلیون تومان اعلام شد.

حراج تهران از سال ۱۳۹۱ برگزار می‌شود و در این سال‌ها نظرات بسیاری را جلب کرده است. نظراتی که خاستگاه آنها ذهن پیچیده دسته‌های گوناگونی از افراد است. حراج چهاردهم هم انتقاداتی، به ویژه در فضای مجازی در پی داشت. عده‌ای معتقدند این حراج به صورت "گزینشی" برگزار می‌شود و بسیاری از هنرمندان از دایره آن بیرون افتاده‌اند. برخی بار و ارزش هنری برای این حراج قائل نیستند و برخی هم در مقابل، این حراج را رویداد و حرکتی بزرگ برای اقتصاد هنر می‌دانند و باور دارند در یک "حراج" جنبه‌های اقتصادی پر رنگ تر است؛ هدف اقتصادی است و نباید بر اساس ارزش‌های هنری آن را ارزیابی کرد.

آثار مدرن حراج تهران عوام پسند نیست

در پاسخ به این انتقادات و نظرات، سجاد باغبان ماهر، استاد دانشگاه هنر اصفهان و مدیر گالری ساربان به خبرنگار ایمنا، می‌گوید: اکثریت افرادی که در جامعه و در فضای مجازی به انتقاد از آثار حراج می‌پردازند، آشنایی کاملی با هنرهای تجسمی و هنر مدرن ندارند. زیبایی شناسی هنر مدرن اصولاً نخبه گرایانه و عوام گریز است و این مهمترین ویژگی هنر مدرن در ادبیات، موسیقی یا هنرهای تجسمی است. در هنر مدرن آثاری خلق می‌شود که خیلی سریع و راحت توسط عامه مردم قابل درک نیست البته منظور از عوام، تحصیل نکرده نیست بلکه افرادی است که در حوزه‌های غیر از هنرهای تجسمی فعالیت می‌کنند.

وی می‌افزاید: برای نمونه اگر اثر یک آهنگساز مهم مدرن را برای عموم پخش کنید به دلیل اینکه آتونال و غیر ریتمیک است، مخاطب فکر می‌کند که این آهنگساز چیزی از موسیقی نمی‌داند چرا که اثر بر اساس آن ریتمی که مخاطب در ذهن دارد نیست.

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: کسانی مثل لوسیون فروید، گرهارد ریشتر و… از هنرمندان مهم نیمه دوم قرن بیستم یا هنرمندان برجسته قرن بیست و یکم هستند و کارشناسان هنری بر اینکه آنها از شاهکارهای مهم هنری هستند اتفاق نظر دارند. حال اگر آثار این هنرمندان را به مخاطبان عمومی که در فضای مجازی کامنت می‌نویسند بگذارید احتمالاً خیلی ارتباط برقرار نخواهند نکرد و کارشان را بی ارزش تلقی می‌کنند.

باغبان ماهر تصریح می‌کند: اگر بخواهم خلاصه کنم باید گفت تعمدی از طرف هنرمندان مدرنیسم است که آثار غیر عوام پسندی خلق کنند. چه بسا اگر یک تابلوی نقاشی توسط یک هنرمند رئالیست یا هایپر رئالیست خلق شده بود، آنقدرها هم انتقادات را برنمی‌انگیخت. طبیعتاً در کل دنیا هنرهای مدرن توسط عوام کمتر فهمیده می‌شود و این مساله در کشور ما بیشتر است.

وی ادامه می‌دهد: بخش دوم سخن از منتقدان و متخصصان است. این موضوع سه خاستگاه نظری متفاوت دارد. برخی منتقدان هستند که می‌گویند فلان اثر بی‌ارزش نیست، بلکه آنقدرها هم نمی‌ارزد! یعنی مثلاً اگر به جای ۵ میلیارد تومان، ۵۰ یا ۱۰۰ میلیون تومان فروخته می‌شد منطقی بود.

به گفته مدیر گالری ساربان در اینجا تفاوت بزرگی بین این دو قشر وجود دارد. قشر اول معتقدند این کار هیچ نمی‌ارزد و گروه دوم معتقدند ۵ میلیارد نمی‌ارزد!

باغبان ماهر می‌افزاید: برخی روشنفکران نیز هستند که تعدادشان در بین هنرمندان و متخصصان هنر کم نیست و با محتوای مدرنیستی آثار مخالف نیستند بلکه حراج را نمادی از دیدگاه‌های لیبرالیستی و سرمایه داری در جهان می‌دانند و نگاه سوسیالیستی و چپگرا دارند. آن‌ها مخالف هستند که با اثر هنری به عنوان یک اثر لوکس برخورد شود. طبیعتاً این افراد با فرش‌های گران، ماشین‌های گران، هواپیماهای درجه یک و… نیز موافق نیستند. آن‌ها با نفس حراج مخالف هستند. این دیدگاه قابل احترام است و اما مسئله کنونی این نیست.

حراج یک بنگاه اقتصادی است

وی خاطرنشان می‌کند: گروه سومی نیز هستند. افرادی که متخصص هنری هستند و هنر مدرن را درک می‌کنند، اما می‌گویند که این آثار ارزش‌های زیبایی شناسانه کافی ندارد و یا آثار مهمتری بوده که به حراج راه پیدا نکرده است. این حرف درستی است اما نکته اینجاست که در هر نقطه‌ای از جهان ملاک حراجی آثار هنر عرضه و تقاضا است و نه ارزش‌های هنری. در واقع حراج یک بنگاه اقتصادی است که خریدارها را به فروشندگان می‌رساند. مدیر حراج و کارشناسان حراج لزومی ندارد تعیین کننده ارزش هنری باشد.

این استاد دانشگاه توضیح می‌دهد: حال در پاسخ به این سوال که این ارزش گذاری هنری در کجا انجام می‌شود باید گفت جشنواره‌های هنری، توسط کارشناسان موزه‌ها و از این قبیل. گاهی ممکن است یک اثر گران در یک حراجی هیچوقت به موزه راه پیدا نکند برای نمونه در سینما شاید یک اثر دم دستی بیشتر از یکی از آثار مرحوم عباس کیارستمی فروش داشته باشد.

بحث حراج، عرضه و تقاضا است

برای یافتن جایگاه حراج تهران و اینکه این رویداد کجای دنیای بزرگ هنر قرار دارد، خبرنگار ایمنا با منصوره بشیری پور، فعال و کارشناس اقتصاد هنر گفت و گویی داشته است. سخنان این فعال حوزه هنر هم بی شباهت با صحبت‌های سجاد باغبان ماهر نیست.

وی اظهار می‌کند: از آنجایی که حراج بازار ثانویه محسوب می‌شود، قیمت گذاری در آن بر اساس گذشته هنرمند، قیمت آثار او در بازارهای اولیه و قیمت آثار او در حراج‌های گذشته است. این موضوع چیزی نیست که هنرمندان بخواهند به آن انتقاد کنند. در اینجا بحث عرضه و تقاضا است. بنابراین اگر برای کاری تقاضا وجود نداشته باشد آن کالا به فروش نمی‌رسد.

این فعال حوزه هنر می‌افزاید: حراج جای ارائه آثار هنرمندی که کسی تو را نمی‌شناسد نیست. درواقع مانند بورس می‌ماند و باید برای او بازار اولیه‌ای وجود داشته باشد تا بازار ثانویه شکل بگیرد. یک هنرمند تا نتواند در فضایی گالری‌ها خود را تثبیت کند و متقاضی پیدا کند حراج برایش معنی پیدا نمی‌کند.

بشیری پور درباره لزوم و اهمیت چنین حراجی ادامه می‌دهد: من موافق بازار آزاد هستم و معتقدم در بازار آزاد همه کسب و کارهای می‌توانند فعالیت کنند. از همین روی حراج تهران هم اتفاق خوبی برای هنر تجسمی است البته در صورتی که بخش‌های دیگر هنری هم فرصت جولان پیدا کنند. بخش دیگری هم باشد که از هنرمندان حمایت کند و از نظر زیبایی شناسی اثر را مورد تقدیر قرار بدهد. نهادی که به بار هنری اثر بپردازد و فقط جنبه بازاری نداشته باشد. متأسفانه امروزه آنچه که در هنر کشورمان حاکم است بازار است.

گزارش از: آفرین عدیلی، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 514918

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.