به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، رومیها درک عمیقی از ارزش زمان داشتند و جمله "روزتان را غنیمت بشمارید" از معروفترین ضربالمثلهای آنها است. غنیمت شمردن ثانیه به ثانیه یک روز، بهره بردن از لحظه به لحظه عمر محدود آدمی است، عمری که نباید در حسرت هدر رود. ۲۶ ماه جولای به عنوان روز "یا همه چی یا هیچی" نامگذاری شده و روزی است برای تقویت روحیه مردم که آنها را ترغیب میکند با کنار گذاشتن ترسهای فلج کننده و بهانههای بازدارنده، موانع پیش روی خود را بردارند و متعهد شوند که برای داشتن یک زندگی بهتر تلاش میکنند.
قدم گذاشتن در مسیر
چه برای ارسال تقاضای کار، چه شروع کردن ورزش و چه برای معذرتخواهی کردن از شخصی که از سوی ما مورد رنجش قرار گرفته است، هر کسی میتواند کاری که دوست دارد را انجام دهد، تنها اگر ترسهایش را کنار بگذارد. یا همه چی یا هیچی روزی است برای بستن کمر همت، حرکت رو به جلو و قدم برداشتن در مسیری مخالف با هر گونه ترس و استرس ناشی از اقدام.
شکستن این سد و قدم برداشتن دو حالت دارد، مواجه شدن با همه چیز یا هیچ چیز، با این حال مزیتی گسترده در مقابل آن است، این سد شکسته شده است. انسان با آغاز کردن یا موفق میشود یا شکست میخورد، ولی از مرض بلاتکلیفی فلج نمیشود و بالاخره رهایی مییابد به عبارت دیگر روز را غنیمت میشمارد و این مهمترین اقدام در زندگی هر بشر است چرا که زندگی برای همیشه منتظر نمیماند.
آشنایی با روز "یا همه چی یا هیچی"
روز یا همه چی یا هیچی به گونهای طراحی شده است که در آن فرد هر روزی که از عمرش باقی مانده را زندگی میکند. این روز فرصتی است که انسان برای انجام کاری که همیشه دوست داشته انجام بدهد در اختیار دارد، خواه این آرزو آواز خواندن در یک جمع دوستانه باشد، خواه بازدید از مکانی خاص و خواه مسافرت رفتن. در اصل یا همه چی یا هیچی بدین معناست که یک فرد باید یا تمامی خود را صرف چیزی که میخواهد بکند و یا اصلاً درباره آن فکر هم نکند، اگر چیزی را دوست دارد، درست یا اشتباه، آن را انجام دهد و از هیچ تلاشی فروگذار نکند چرا که تلاش برای انجام کاری خیلی بیشتر از هیچ کاری نکردن برای آن مثمر ثمر است.
در واقع برخی انسانها دارای شخصیتهای ریسکپذیر هستند، اما اکثر آنها بسیار محتاط بوده و برای آغاز به عمل نیازمند کمی هل دادن هستند، کمی ترغیب برای این که بروند و آنچه را که واقعاً میخواهند به دست آورند. یا همه چی یا هیچی، روزی است که این قبیل افراد را تشویق میکند به دنبال تمامی آنچه در زندگی واقعی میخواهند بروند. به عبارتی دیگر نگذارند چیزی روی دل آنها باقی بماند، هیچ چیز! حتی کوچکترین مورد.
روزی برای آغاز
نیاز انسان برای مشوق با نیاز به دوری از سردرگمی همراه است. ترس، بسیاری از افراد را وامیدارد که کار امروز را به فردا بسپارند فردایی که هرگز فرا نمیرسد. لذا ضرورت دارد که روزی باشد تا همه متعهد شوند آن روز نقطه آغاز به عمل و کنار گذاشتن تمامی ترسها است، حتی به لحاظ علم روانشناختی نیز به اثبات رسیده است. روز یا همه چی یا هیچی، یک نقطه آغاز فردی است. روزی که ذهن فرد را برای شروع کردن آماده میکند. در این روز هیچ کس به فرد توصیه نمیکند که به چه کاری اقدام کند، فقط روزی است که اجازه میدهد جسارت درونی هر فرد زنده شود، بدرخشد و چراغ راه جدید باشد، روزی که فرد را در به خطر کردن و زندگی در حاشیه فرا میخواند و با توجه به تمایلات فردی از شخصی به شخص دیگر متفاوت است.
یا همه چی یا هیچی، برای برخی افراد به معنای چتربازی و انجام هر عملی است که با ترشح حجم بالایی از آدرنالین همراه است و برای دیگری تلاش درجهت از سرگیری یک رابطه دوستانه از هم پاشیده است، در هر حال انسانها با هم متفاوتند و هر یک ممکن است درجات خطرپذیری متفاوتی داشته باشند. علاوه بر این لحظات دشوار و پرخطر زندگی هر فرد، همچنین میزان ترس و استرسی که نسبت به مسائل مختلف دارند با دیگری متفاوت است، لذا اقدام به آن نیز تفاوت دارد. هیچکس نمیتواند برای این اقدام توصیهای داشته باشد.
یا همه چی یا هیچی، جرقهای است برای اقدام، آن هم به شیوه شخصی. بنابراین مهم نیست که هر کس چگونه است و چگونه اقدام میکند، همه چیز درباره استفاده از این روز برای رفتن به دنبال چیزهایی است که هر فرد واقعاً میخواهد، فارغ از اینکه چقدر احساس ترس یا نگرانی میکند.
یکی از بهترین روشهای برای عالی گذراندن روز یا همه چی یا هیچی، تصور این است که امروز، آخرین روز حیات شما روی زمین است. اگر چنین باشد چه میکنید؟ اگر بدانید که فقط و فقط ۲۴ ساعت وقت دارید، آن را چکونه طی میکنید؟ لیست خود را آماده کنید. کاری که میتوان امروز انجام داد را به سال، ماه، هفته و حتی روز دیگر واگذار نکنید. مجبور نیستید هیچ کار جنونآمیزی در روز یا همه چی یا هیچی انجام بدهید. خیلی ساده است، تنها کاری که میکنید این است که در این روز برای زندگی خود تصمیماتی بزرگ در راستای اهدافی که دارید تهیه کنید، تمامی آنچه که ذهن شما را درگیر کرده است و روحتان برایش به پرواز در میآید، تمایلاتی که برای انجام کاری متفاوت دارید، اما اعتمادبهنفس کافی برای پرداختن به آن را در خود نمیبینید.
یا همه چی یا هیچی مربوط به شما است، بنشینید و برای نحوه دستیابی به اهداف خود برنامهریزی کنید. احساس میکنید بعد از آن چه حالی خواهید داشت؟ به هر حال، اولین قدم همیشه سختترین مرحله است!
نظر شما