به گزارش خبرنگار ایمنا، نارسیسیم در لغت به معنای خودشیفته است. ریشه این لغت از یک مرد جوان در افسانه یونانی بنام "نارسیوسم" آمده که وقتی عکس خودش را داخل آب دید عاشق و شیفته خود شد و همانجا ماند تا از دنیا رفت. بر اساس نتایج تحقیقات انجام شده هنوز علت اصلی ابتلاء به این نوع اختلال شخصیت کشف نشده است اما تحقیقات نشان میدهد که عوامل بیولوژیکی، اجتماعی و روانی در بروز این بیماری نقش دارد و بسیاری از روانشناسان معتقدند که ابتلاء به آن نتیجه تربیت غلط دوران کودکی است.
اختلال شخصیت خودشیفته، قابل پیشگیری نیست، اما میتوان با مداخله و درمان زودهنگام برای افراد مستعد، علائم و ویژگیهای آن را تا حد بسیار زیادی کاهش داد. در این صورت فرد یاد میگیرد که چگونه با دیگران برخورد کند و شخصیتش با وجود این اختلال، منعطفتر خواهد شد. برای آشنایی بیشتر با بیماری روانی خودشیفتگی، زمینههای ابتلاء و علائم آن با احمدرضا سالک، روانشناس و مشاور خانواده گفتگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
"نارسیسیسم" چیست؟
نارسیسیسم یا خودشیفتگی در علم روانشناسی به عنوان یک اختلال شخصیتی شناخته میشود. وقتی کسی به صورت افراطی خودش را دوست دارد و ویژگی مطلوبی برای خود در نظر میگیرد، اصطلاحاً میگویند آن شخص خودشیفته است. خودشیفتگی افراطی به مرور زمان به یک اختلال شخصیتی تبدیل میشود.
ویژگی عمده افراد مبتلا به "نارسیسیسم" یا "خودشیفتگی" چیست؟
بعضی علائم اشخاص خودشیفته به صورتی است که فرد احساس و باور به بزرگی و اهمیت خودش دارد و فکر میکند تأثیر زیادی بر دیگران و زندگیشان دارد. وی خود را انسانی منحصر به فرد و استثنایی میداند به طور مثال از نظر چنین بیماری نام او بهترین نام و تیپ ظاهریاش بهترین است.
در برخی منابع از سوءاستفاده افراد خودشیفته از دیگران به عنوان یکی از ویژگیهای افراد مبتلا به نارسیسیسم یاد میشود؛ آیا این موضوع صحت دارد؟
بله؛ افراد مبتلا به نارسیسیسم مدتی به اطرافیانشان محبت میکنند تا مخاطبشان را به کاری که میخواهند وادار کنند.
آیا در مقابل افراد مبتلا به نارسیسیسم میتوان اعتراض کرد؟
فرد خودشیفته همیشه فکر میکند حق با خودش است و از دیگران توقع دارد همه نظرات او را بپذیرند و به حقانیت او اعتراف کنند؛ به طور مثال اگر به آنها یک ساعت وقت دهید با شما صحبت کنند و آنها مدت زمان بیشتری از وقتتان را بگیرند، شما حق هیچ گونه اعتراضی ندارید.
آیا افراد خودشیفته، میتوانند به خوبی با دیگران ابراز همدردی کنند؟
خودشیفتهها توانایی همدردی و همدلی با دیگران را ندارند و توقعات زیادی از دیگران دارند. این بیماران در صحبتهای خود با دیگران همدردی میکنند، اما این یک رفتار سطحی است و وضعیت طرف مقابل برای آنها مهم نیست. افراد خودشیفته به صورتی برخورد میکنند که انگار فقط خودشان تجربه دارند و برایشان مهم نیست دیگران چگونه فکر میکنند.
این موضوع که افراد مبتلا به خودشیفتگی نیاز به تأیید دیگران دارند صحیح است؟ عواقب تحسین و تأیید نشدن این گونه بیماران در جمع چیست؟
افراد مبتلا به نارسیسیسم خود را بی همتا میدانند و به شدت نیاز به تأیید دیگران دارند. فرد خودشیفته وقتی در جمعی حاضر میشود باید توسط افراد حاضر تحسین شود. روحیه این افراد بسیار شکننده و حساس است و اگر مورد تحسین قرار نگیرند خشم و کینه همیشگی به دیگران پیدا میکنند.
آیا فرد خودشیفته تحمل انتقاد دارد؟
افراد خودشیفته از این که مورد انتقاد قرار بگیرند، بیزارند و نقد را نمیپذیرند. آنها فقط علاقهمند هستند مورد ستایش قرار بگیرند؛ تملق و چاپلوسی را دوست دارند و از لحاظ شخصیتی پر از غرور و تکبر هستند و همواره نگاهی از بالا به پایین به دیگران دارند.
چرا زندگی با افراد مبتلا به نارسیسیم یا خودشیفتگی سخت است؟
افراد خودشیفته همیشه از طرف مقابل توقعات مختلف دارند؛ آنها دیگران را کالا میبینند و برای انسان ارزش قائل نیستند. همواره توقع دارند همه افراد قدرشان را بدانند در حالیکه به قانون و اصول اخلاقی پایبند نیستند. افراد مبتلا به نارسیسم نظر واقعبینانهای در مورد خودشان ندارند و برای همه مسائل توجیه و توضیح دارند و از نظر خودشان توجیهات آنها عقلی و منطقی است. آدمهای فرافکنی هستند و با واقعیت دنیای خارج کاری ندارند تصورات خودشان را واقعی میدانند.
چرا مبتلایان به خودشیفتگی اکثراً تنها هستند؟
افراد مبتلا به نارسیسیسم در تعامل با دیگران خط قرمزها و چهارچوبی را رعایت نمیکنند؛ در مورد گذشته و آینده اغراق میکنند و همواره میخواهند تک باشند و همیشه جذاب به نظر آیند.
آیا افراد مبتلا به "خودشیفتگی" با شکست کنار میآیند؟ رویکرد این افراد در رابطه با موفقیت چیست؟
افراد خودشیفته از قبول شکست و اشتباه در زندگی خودشان خیلی بدشان میآید و اصلاً دوست ندارند در کاری شکست بخورند و خطایی انجام دهند همچنین از این که در کاری موفق شوند هم زیاد اغراق میکنند. آنها مخالفت و مقاومت دیگران را با بیرحمی تمام جواب میدهند؛ ممکن است گاهی رفتارهایی کنند که اطرافیان باورشان نشود فردی بتواند چنین رفتارهایی کند.
خودشیفتگی یا نارسیسیسم از چه سنی قابل تشخیص است؟
آغاز خودشیفتگی را در دوران نوجوانی و جوانی میتوان تشخیص داد. در کل حدود هفت درصد مردان و چهار درصد زنان در جوامع دچار این اختلال هستند مردان بیشتر از زنان دچار خود شیفتگی میشوند.
علت بروز نارسیسیسم یا خودشیفتگی چیست؟
اختلال خود شیفتگی سه علت عمده شامل ژنتیک، تربیت و محیط زندگی دارد در زمینه ژنتیک، روانشناسانی معتقدند درصد خیلی کمی از افراد مبتلا به خود شیفتگی بیماری آنها ذاتی و ژنتیکی است و مابقی ماحصل تربیت و محیط زندگی که فرد در آن رشد کردهاند است.
رفتار والدین چقدر باعث بروز نارسیسیسم یا خود شیفتگی میشود؟
در جامعه امروزی تعداد فرزندان کم شده و والدین رو به انتخاب تک فرزندی آوردهاند خطر خودشیفتگی بیشتر میشود. زیرا رفتار والدین به دو صورت میتواند منجر به وجود آمدن اختلال خودشیفتگی شود. والدینی که تمام خواستهها و نیازهای کودکان را برآورده میکنند و به کودک القا میکنند از دیگران بالاتر است بدون اینکه بدانند دارند حس خودشیفتگی را به آن القا میکنند.
افرادی نیز که در دوران کودکی سختی بسیاری متحمل شده و تحت فشار بودهاند و در آن دوران مورد ستایش قرار نگرفتهاند به محض رسیدن به دوران جوانی میخواهند از تمام دنیا انتقام بگیرد و همواره دیگران را مجبور میکند به آنها توجه کنند. زیرا در کودکی که باید از آنها تعریف و تحسین میشده و آنها عقده روانی کودکی را میخواهد در بزرگسالی جبران کنند. به طور کلی خود شیفتگی هم بر اثر توجه بیش از حد و هم بر اثر توجه ناکافی خانوادهها به کودک ایجاد میشود.
افراد خود شیفته را چگونه میتوان شناخت؟ آیا افراد خودشیفته با ازدواج تغییر رویه میدهند؟
افراد خودشیفته در گفتگوهای خود بسیار از کلمه "من" استفاده میکنند. اولین صحبتهای این افراد بر پایه "من" است به طور مثال میگویند: من فکر میکنم اینجور بهتر است یا من فکر میکنم این کار را انجام دهیم. همچنین فخرفروشی در آنها زیاد است. ازدواج با خودشیفتهها نوعی خودکشی تدریجی است.
در زندگی زناشویی با افراد خودشیفته، فرد ممکن است سالها با همسر خودشیفته زندگی کند ولی از نظر فکری از یکدیگر جدا باشند زیرا فرد خودشیفته نمیتواند وارد یک رابطه طولانی مدت، مسالمتآمیز و آرامشآور شود و مرتب میگوید باید به من احترام بگذاری و حق اعتراض نداری.
آیا خودشیفتگی قابل درمان است؟
بسیاری از روان شناسان میگویند خودشیفتهها قابل درمان نیستند، اما میتوانیم با روان درمانیها و یا استفاده از روشهای شناختی - رفتاری (CBT) مقداری از آن حالات را کاهش دهیم به صورتی که بتوانیم حالت خود آگاهی و خود شناختی را در فرد تقویت کنیم. از آن جایی که خودشیفتهها به روانپزشک و روانشناس مراجعه نمیکنند و میگویند من هیچ مشکلی ندارم؛ روش (CBT)میتواند روی این افراد مقداری اثر مثبت بگذارد. خانواده نیز با تشویق میتواند فرد را به سمت درمان سوق دهند. فرآیند درمان نارسیسیسم بسیار پیچیده است، زیرا باید به گونهای باشد که بیمار دست از تمایلات خود بردارد تا بتواند با درمانگر رابطه خوبی ایجاد کنند.
چگونه میتوانیم به یک "نارسیسیسم" کمک کنیم؟
باید هر چه بیشتر بیمار را به سمت کاهش بزرگ بینی سوق دهیم و بگوییم تو میتوانی به اهداف خود برسی و روشهای رسیدن به اهداف را برای او نشان دهیم.
نظر شما