مسعود سینایی فر در گفت و گو با خبرنگار ایمنا با اشاره به وضعیت نویسندگان، اظهار کرد: اگر بخواهیم این مساله را بررسی کنیم باید به تاریخ ادبیات بازگردیم، نویسندگان همیشه خطرناکترین افراد برای حکومتهای توتالیتر بودهاند چرا که زبان گویای مردم خاموشند و به این دلیل که دوربینهای ذهنی و عینی آنها قویتر از دیگران است به نکات، زوایا و آسیبها به دقت نگاه میکنند و بازتاب دهنده آمال و آرزو های ملتها هستند. کمتر کسی به این نکات دقت میکند. از همه مهمتر، ادبیات همیشه یا با قدرت یا بر قدرت بوده است این بدان معناست که ادبیات یا با قدرت همراه و هم زبان بوده یا به آن معترض که این وجه اعتراضی در همه نویسندگان و شعرا بارز نیست بسیاری از آنها محتاط هستند و کاری به امور اجتماعی و سیاسی ندارند.
وی افزود: اما ادبیات همیشه خود، به تنهایی قدرتمندترین نهاد بوده و هست. در تمامی حکومتهای توتالیتر، نویسندگان آگاه کنندگان جامعه هستند و نقش خطرناکی برای حکومتها دارند برای همین بر قدرتاند. بیکار خواندن نویسندگان اتفاق تازهای نیست چرا که در جوامع جهان سومی نقش نویسندگان و شعرا همچون جامعه مهندسان و پزشکان نیست و اساساً به این شغل و حرفه در اینجا به دیده تحقیر نگریسته میشود، با تعجب به آنها نگاه میکنند و آنها را به رسمیت نمیشناسند. کافی است با مردم مصاحبه کنید متوجه میشوید.
این منتقد ادبی ادامه داد: اتفاق اخیر در تلویزیون ملی، از نبود نهاد قدرتمند برای نویسندگان نشأت میگیرد. زیرا نویسندگان هیچ گاه نهاد مستقلی جهت حمایت نداشتهاند و این باعث میشود دیگر نهادها و افراد به راحتی، به خود اجازه اظهار نظر درباره آنها را بدهند. اگر از عموم مردم نام سه تن از نویسندگان ایرانی را بپرسید تعداد کمی میتوانند پاسخ دهند. نویسنده مسیر پر فراز و نشیبی را طی میکند تا در خانواده و جامعه خود تثبیت شود و بعد از آن، از آنجایی که توسط هیچ ارگانی مورد حمایت قرار نمیگیرد به تنهایی برای بقای خود تلاش میکند.
سینایی فر خاطر نشان کرد: نویسندگان میتوانند به عنوان قدرتمندترین نهاد شناخته شوند زیرا به دو توانایی زبان و نوشتار مسلط هستند و چون نفوذ کلام و نوشتار بالا است طبیعتاً با این توانایی به صورتی قدرتمند اظهار نظر میکنند. اکثر نویسندگان از اقشار پایین یا متوسط جامعه هستند و به همین دلیل همیشه گفتمان عدالت خواه و آزادی طلب گفتمان غالب آنها است که دائماً با آتوریته و قدرت و ثروت در حال نزاع و یا نقد است.
وی تصریح میکند: در اتفاق این برنامه تلویزیونی، بر دو مهمان برنامه حرجی نیست زیرا صلاحیت اظهار نظر درباره قشر نویسندگان را ندارند. اما بر "رامبد جوان" حرج است. او سالها است که در برنامهاش کتابها و نویسندگان مختلف را معرفی کرده و از نویسندگان آنها حمایت میکند و خود نیز جزء این قشر است اما از محتاطان است. تسلط نداشتن او در برنامه و همراهی با این دو نفر، جای سوال دارد.
این منتقد ادبی اظهار میکند: این موضوع خدشهای بر ساحت نویسندگان ایران وارد نمیکند زیرا هر کدام با تلاشهای شخصی خود به جایگاه کنونی رسیدهاند و توانستند برای کشور خود افتخاری باشند بنابراین ماجرا دو سویه است و میتوان ساعتها آن را ریشهیابی کرد. با این حال هیچ گاه ندیدهایم که نویسندهای به جامعه ورزشی، پرستاران، رانندگان یا… توهین کند اما فقط کافی است نویسندهای شروع به نقد و آسیب شناسی کند آن زمان است که حملات به سوی او شروع میشود و نویسنده را از هستی ساقط میکنند.
سینایی فر معتقد است: باید از خودمان گله کنیم که اجازه دادیم درباره ما بدین گونه صحبت شود و نهادی قدرتمند جهت حمایت از حریم خود نداشتیم البته در سال ۱۳۲۵ چنین نهادی با نام "کانون نویسندگان ایران" شکل گرفت اما آنقدر دچار فراز و نشیبهای مختلف از درون و بیرون شد که امروز، سامان و قدرتی ندارد بنابراین تنها راهکار نویسندگان، حمایت از یکدیگر است. اهالی قلم "موی دماغ" دولتها محسوب میشوند و به همین نسبت مورد حمایت قرار نمیگیرند.
وی اضافه کرد: نویسندگان در جامعه آنقدر مورد تحقیر قرار گرفتهاند که دیگر خم به ابرو نمیآورند. تمام این تحقیرها از روی جهل و غرور برخی است تا زمانی که این جهل و غرور در جامعه ما وجود داشته باشد حکایت همچنان باقی است. به تاریخ نگاه کنید ماندگارترین افراد تاریخ، نویسندگان، دانشمندان و مخترعان هستند، آنها بودند که به بشریت کمک کردند. پس نویسندگان اصلاٌ نباید نگران این توهینها باشند و باید خود را با ایجاد یک نهاد صنفی قوی و مؤثر قدرتمند کنند.
نظر شما