به گزارش خبرنگار ایمنا، شیخالاسلام، خواجه عبدالله انصاری، یکی از «قطبهای تصوف» قرن پنجم هجری قمری است. بنا بر گفته استاد شفیعی کدکنی در کتاب «در هرگز و همیشه انسان»، خواجه عبدالله مردی است که در لحظههای تنهایی خود، در گفتوگو با خدا، زیباترین نمونههای شعر منثور را در قرن پنجم به وجود آورده و یک نوع ژانر ادبی بر انواع ادبی فارسی افزوده است. از خواجه عبدالله، آثار گرانقدری در حوزه تصوف بر جا مانده، اما آنچه بیشتر در بین مردم شهرت دارد مناجاتهای اوست.
مناجاتهایی به زبان دری و به احتمال قوی به لهجه هروی که البته با گذر زمان و تقلید و تلفیق با مناجاتهای دیگر، رنگ و بوی زبان و لهجه آن نیز تغییر کرده است. تفسیر کشفالاسرار میبدی و طبقاتالصوفیه انصاری جزو قدیمی ترین متونی است که میتوان مناجاتهای انصاری را در آنها یافت.
مناجات، عبارتی است که با وجهی هنری و جمالشناسانه، خداوند را مخاطب قرار میدهد. عباراتی که با «الهی» آغاز میشوند. مناجاتها، از نخستین تجربههای زبان شعر در نثر صوفیه هستند. نوعی هندسه تازه در ترکیب کلام و عبور از مرزهای عادی گفتار، خطابهایی عاطفی که با موازنه اجزای جمله همراه است.
بنا بر گفته ملکالشعرای بهار، نخستین سجعساز فارسی، خواجه عبدالله انصاری است و مناجاتهای او از مهمترین تصنیفهای مسجع زبان فارسی است. نثر مناجاتهای خواجه عبدالله، نثری هنری و شیوا است. نثری که در جهان ایرانی گسترده بوده و مانند شعر به یادها سپرده شده است.
بسیاری از ادعیه اسلامی نیز لحنی خطابی و مناجاتوار دارند. برخی از زیباترین مناجاتها در قرآن قابل مشاهده است. صحیفه سجادیه (زبور آل محمد) و المناجات الالهیات، مناجاتها و خطابهایی با زبان بسیار شاعرانه و محتوایی بسیار پر شور و عاطفی دارند. امام سجاد (ع) و پس از او شیعیان مناجاتها را با صوت خوش و حالت طلب و خواست همراه میکردند. هنوز هم در ماه رمضان، به وقت سحر، صدای مناجاتهایی که آمیختهای از نثر و نظم است، برای روزهداران روحبخش است.
- الهی گر به تو جز از به توبه راه نیست، پس در دست من از من، جز گناه نیست. ای روشناییِ دیده و زندگانیِ جان، دانی که بی تو زندگانی نتوان.
- الهی دعا بر درگاه تو لجاج است، تو دانی که بنده به چه محتاج است.
- الهی چون با توأم از جمله تاجدارانم تاج بر سر، چون بی توأم از جمله خاکسارانم خاک بر سر.
- الهی همه از تو میترسند، عبدالله از خود، از تو نیک آید، از عبدالله بد.
- الهی بیزارم از آن طاعت که مرا به عُجب آرد، بنده آن معصیتم که مرا به عذر آرد.
نظر شما