به گزارش خبرنگار ایمنا، خانواده کانون تربیت و پرورش اخلاقی، روحی و روانی کودکان است و به عبارت دیگر بزرگترین حامی کودک و تأمین کننده آرامش و امنیت روحی و روانی اوست؛ امّا در عین حال تنها زمانی میتواند کارکرد خود را به درستی انجام دهد که سالم باشد، یکی از عواملی که امنیت و سلامت خانواده را در معرض نابودی قرار میدهد، خشونت و آزار جنسی کودکان است. سادهترین تعریف از این مهم عبارت است از تعرض جنسی بزرگسالان به کودکان، زنای با محارم به روابط جنسی میان خویشان نزدیک (محارم) اطلاق میشود و بدترین نوع آزار، آزار جنسی توسط محارم خونی همانند پدر، برادر، و… است که عواقب بسیار بد روانی بر متجاوز و قربانی (هردو) دارد.
گفته میشود پدرانی که مرتکب تجاوز به دختران خود میشوند غالباً خودشان در دوره کودکی، سابقه بهرهکشی جنسی داشتهاند، همچنین آنها سابقه محرومیت عاطفی، اختلالهای شخصیت، اعتیاد و بیکاری داشتهاند. عزت نفس پایین و خشم، غالباً آنها را به افراد متجاوز تبدیل کرده است. هر چند درصد آن نسبت به کشورهای پیشرفته و حتی نسبت به آزارهای جنسی در داخل کشور هم بسیار پایین است؛ اما متأسفانه نمونههایی از آن در بعضی از استانهای کشور گزارش میشود که باید این پدیده قبل از شیوع بیشتر علتشناسی و درمان شود.
در خصوص آمارهای این موضوع رضا جعفری رئیس اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، گفته است: طبق آمارهای جهانی ۸ تا ۹ درصد کودکان هر جامعهای به طور میانگین مورد تجاوز قرار میگیرند اما در ایران این آمار کمتر و حدود ۳ تا ۴ درصد است. موارد تجاوز به کودکان زیرپوستی و معمولاً پنهان است و در بسیاری از موارد به دلایل گوناگون از جمله «ترس» به خانواده و نهادهای رسمی گزارش نمیشود.
بیاخلاقیها جامعه را از مدار اخلاق جدا کرده است
مرتضی پدریان جامعهشناس و استاد دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، در خصوص خبر آزار کودک ۱۷ ماهه توسط پدرش، اظهار میکند: چنین رفتارهایی در جامعه در سه سطح قابل تحلیل است در سطح کلان جامعه چند متغیر مطرح است که جامعه ما را به سمت نابهنجاریهای اجتماعی هدایت میکند.
وی میافزاید: در واقع رفتار تجاوز به محارم یا تجاوزهای ناموسی دو سطح کلی جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد اولین موضوع این است که جامعه ما دچار سقوط اخلاق و وارد بیاخلاقیهایی شده است که تمام مرزهای مروت را درنوردیده و تمام کنشهای ما را تحت تأثیر قرار داده است.
این جامعهشناس تصریح میکند: این بیاخلاقیهایی که در جامعه ما افتاده و آن را از مدار اخلاق جدا کرده است باعث شده افراد به گونههای مختلفی رفتارهای نابهنجار از خود نشان دهند که یکی از آنها تجاوز به محارم در سطوح مختلف است که شکلهای مختلفی از تجاوز را هم شاهد هستیم منتهی تجاوز به محارم در جامعه ما در لایههای زیرین جامعه خود را مخفی کرده است.
وی میافزاید: وقتی با استفاده از مصاحبههای عمیق به جلو میرویم متوجه این افزایش اضمحلال اخلاق در رفتارهای جنسی میشویم که در برخی مراجعات این موضوعات مطرح میشود که افراد توسط نزدیکانشان مورد آزار قرار گرفتهاند و تا سالها پس از آن آثار این موضوع را در کنشها و رفتارهای خود داشتهاند و در کل پدیده تجاوز به نوامیس و محارم یک پدیده عمیق بوده که اصل اساسی ایجاد آن تنزل و اضمحلال اخلاق در جامعه است.
پدریان در خصوص دو بحث دین مداری و اخلاق مداری، اظهار میکند: در واقع شاهد دو سقوط از دین و اخلاق در جامعه بودهایم همچنین جامعه ما دچار یک نوع سرخوردگی شده است و این عدم دستیابی به هدفها و برنامههای افراد در لایههای دیگری خودش را نشان میدهد بدین معنا که وقتی فرد احساس میکند در جامعه فاقد قدرت است و هیچ گونه تصمیم و تغییری را برای خود نمیتواند رقم بزند در مدارهای دیگری مانند خودکشی، دیگرآزاری، همسرآزاری و فرزندآزاری یا تجاوز قرار میگیرد تا حدی که در مورد آمار خودکشی هم خبری در چند روز اخیر مبنی بر این بود که در یک روز ۸۴ مورد اقدام به خودکشی در تهران انجام شده است.
در جامعهپذیری و درونی کردن هنجارها دچار مشکل هستیم
وی خاطرنشان میکند: در سطح کلان با متغیرهایی چون سقوط اخلاق و دین، بحرانهای اقتصادی، سیاسی، ناامیدیهای اجتماعی و عدم احساس قدرت در تعیین سرنوشت و اهداف فردی و اجتماعی روبهرو هستیم که همه اینها با زوایای دیگری همچون بروز آسیبهای اجتماعی خود را نشان میدهند.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: در سطح متوسط جامعه در فرآیند جامعهپذیری و درونی کردن هنجارهای اجتماعی به شدت دچار مشکل هستیم و نهادهای جامعه پذیرکننده ما بعضاً خودشان مروج بیاخلاقیها هستند، وقتی فرد نتواند هنجارهای اجتماعی را توسط این عوامل جامعه پذیرکننده مانند خانه، خانواده، مدرسه و رسانههای جمعی درونی کند به عدم اخلاق مداری میرسد همچنین رسانههای داخلی ما نتوانستند مخاطب را جذب و برنامههای مناسب را تبیین و جامعه را از حالت ناامیدی و غمی که آن را فرا گرفته خارج و هیجان و شادی را تزریق کنند، در این حالت افراد به سمت رسانههای بیگانه و برنامههای پورنو و آموزههای غیراخلاقی گرایش پیدا میکنند و چون فرد دچار انواع تحریکات میشود به سمت چنین رفتارهایی هم گرایش پیدا میکند.
وی تصریح میکند: در سطح خرد جامعه کنشهای فردی تحت تأثیر پدیدههای متعددی هستند که یکی از آنها حوزههای شخصیتشناسی است و فرد در اینجا دچار بیماریهای روانی مانند افسردگی، خودآزاری و دگرآزاری میشود و در نتیجه چون دچار چنین بیماریهایی است دست به اقداماتی مانند تجاوز به فرزند خود میزند.
پدریان با تاکید بر اینکه جامعه ما به شدت دچار فردگرایی مفرط یا ذرهای شدن حرکت کرده است، میافزاید: این ذرهای شدن باعث میشود که فرد به شدت دچار رفتارهایی شود که حتی به قیمت زیرپا گذاشتن تمام مبانی اخلاقی و انسانی تنها امیال غریضی و فردی خود را تأمین کند.
لزوم تدوین قوانین و مجازاتهای بازدارنده
وی در خصوص قوانین قضائی تصریح میکند: در برخی موارد حتی قوانین ما تسهیل کننده چنین رفتارهایی هستند در مورد ماجرای قتل دختر توسط پدرش در یکی از استانهای شمالی کشور چون پدر اولیای دم و ولی بود هیچ گونه مجازات خاصی برای او در قانون تعریف نشده بود در مورد این پدر هم که دو جرم همزمان آزار جنسی و قتل را مرتکب شده در مورد جرم اول ممکن است حدی بر او جاری شود اما در مورد جرم قتل چون خود این پدر ولی دم است قانون ما مجازات خاصی که بازدارندگی اجتماعی داشته باشد لحاظ نکرده است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان میکند: در برخی موارد قوانین ما تسهیل کننده کودک آزاری، فرزندآزاری و یا حتی قتل است که باید در حوزه قوانین و مجازاتها تا حدودی فراتر از این موضوع نگاه کنیم، باید از بعضی مسائل عبور کنیم چرا که برخی مسائل عامل گسترش ناهنجاریهایی است که قلب جامعه را به درد میآورد.
وی میگوید: در بحث قوانین باید به صورت جدی به این موضوع پرداخت و جرمشناسان و حقوقدانان قوانین جدیدی که متناسب با نیازهای امروز جامعه و دارای بازدارندگی کنشهای ناهنجار جامعه باشد را وضع کنند تا این قوانین بتواند مانع از فرزندکشی در جامعه شوند.
سرخوردگی و ناامیدی اجتماعی مؤثر بر کنشهای روانی افراد
پدریان تصریح میکند: جامعه ما از نتایج برنامههای سیاسی به شدت دچار نوعی سرخوردگی و ناامیدی اجتماعی شده که باعث تأثیر بر حوزه کنشهای روانی افراد جامعه شده است و این موضوع را به طور جدی در جامعه مشاهده میکنیم، پرخاشگری و خشونتی که در جامعه وجود دارد نتیجه وجود ناامیدی و سرخوردگی است همچنین در حوزه اقتصادی دچار یک نوع فشار بسیار مضاعفی بر جامعه هستیم در واقع بخشی از جامعه منابع مالی خاصی در اختیار دارند در حالی که اکثر افراد جامعه در تأمین نیازهای اولیه زندگی خود دچار مشکل و شرمندگی در نظام خانواده خود هستند و همه این ناتوانیها در تأمین نیازهای خانواده باعث بروز نوعی سرخوردگی، اختلال شخصیت و رفتارهای نابهنجار در اعضای جامعه میشود که به شکلهای مختلفی این ناهنجاریها خود را نشان میدهند که مباحثی چون خودکشی، یا آزارهای مختلف از این دست مسائل است.
وی با بیان اینکه باید در جامعه ما تغییرات ساختاری کلانی رخ دهد، میگوید: باید جامعه را به سمت ساماندهی حرکت داد، جامعه ما مانند یک بیماری است که همزمان دارای انگشت شکسته و قلب مریض و فشارخون بالا است اما به جای اینکه ابتدا قلب او را درمان کنیم به سراغ انگشت او رفتهایم! در کل نیازمند تغییرات اساسی در ساختارهای کلان جامعه هستیم که در فرآیندی ۱۰ ساله بتوانیم قلب این بیمار را التیام بخشیم و بعد به سراغ انگشت شکسته او برویم.
جامعه و فرهنگ آن در تولید مجرمان شریک است
مصطفی اقلیما رئیس انجمن علمی مددکاری ایران در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، در خصوص آزار جنسی کودک ۱۷ ماهه توسط پدرش، اظهار کرد: در همه جای دنیا این موضوعات وجود دارد اما باید علت این موضوعات را پیدا کرد و این موضوع در شهرهای کوچک گاهی بیشتر دیده میشود.
وی میافزاید: باید دید چرا اعتقادات این افراد به اینجا رسیده و چه مواردی چنین چیزی را ایجاد کرده است چرا که قوانین در هیچ جای دنیا بازدارنده نیست قانون زمانی مهم است که علتها را برطرف کرده باشیم.
رئیس انجمن علمی مددکاری ایران میگوید: این موارد تنها موارد رخ داده نیست و بسیاری موارد وجود دارد که امکان مطرح شدن پیدا نمیکنند اگر بخواهیم این پدر را اعدام کنیم باید بدانیم این پدر را جامعه و فرهنگ آن پرورش داده است در صورتی که مسئولیت این رفتار را در جامعه کسی به عهده نمیگیرد و تنها انگشت اتهام بر این پدر است در حالی که در صورت اعدام پدر کل خانواده اعدام میشوند.
وی تصریح میکند: اگر این پدر محکوم و اعدام شود بازهم فرزندان این خانواده بیگناهان محکوم مادامالعمر هستند چرا که فرزندان این خانواده تا پایان عمر در همه دورههای زندگی خود چوب این موضوع را میخورند و با این کار همه خانواده قربانی میشوند و زندگی همه آنها خراب میشود.
اقلیما اظهار میکند: چرایی این اقدام مهم است نه مجازات این فرد و در اینگونه موارد تنها بر محکوم کردن و مجازات فرد تاکید دارند در صورتی که صدها نمونه از چنین افرادی در جامعه وجود دارد در صورتی که همه سیستمهای یک جامعه در مجرم شدن یک فرد تأثیر دارند، خانواده، مدرسه و دانشگاه ناکارآمد، فرهنگ، قوانین و نوع برخورد آن جامعه در مجرم شدن افراد مؤثر است.
مسائل اقتصادی و سیاسی تأثیرگذار در افزایش جرایم
وی تصریح میکند: وقتی تورم و ناامنی، دروغگویی و بیاعتمادی در یک جامعه وجود دارد به اجبار به چنین مواردی برمیخوریم در جامعهای که چنین مواردی وجود دارد چگونه میخواهیم این نوع آسیبها ایجاد نشود در حالی که آسیبهای اجتماعی همگی به هم ربط دارند پس نباید تنها به قوانین و ضعف آنها تکیه کرد چرا که موضوعات کشور ما با دیگر کشورها متفاوت است اگر در کشورهای دیگر چنین فردی محکوم و مجازات شود دیگر افراد خانوادهاش آسیبی به روند زندگی آیندهشان وارد نمیشود اما در ایران در صورت مجرم شدن یک پدر یا مادر کل خانواده نابود میشود و متأسفانه تبعات منفی این مجرم بودن را تا پایان عمر در اشتغال، ازدواج و تمام مراحل زندگی فرزندان میبینیم.
بنیانگذار مددکاری علمی در ایران میافزاید: هیچ جای دنیا تا این حد قانون ندارند و نمایندههای آنها هر روز کوهی از قوانین را تصویب نمیکنند، در کشوری که ۲۵ درصد افزایش دستمزد و ۴۰ درصد تورم ایجاد میشود چگونه میخواهیم زندگی افراد را کنترل کنیم قطعاً فقر، تبعیض، تورم و همه مسائل سیاسی و اقتصادی یک جامعه در افزایش جرایم مؤثر است اما نمیخواهیم این مسائل را قبول کنیم که جامعه در مجرم شدن افراد شریک است.
وی اظهار میکند: در اخبار مختلف هیچ وقت به دلیل چرایی موضوع و رفع مشکل اصلی نیستیم در موضوع کودکان کار به جای حذف کار کودک مسئولان ما علاقمند به حذف کودکان کار از سطح شهر هستند! هیچکس به فکر حل کردن مشکل این خانوادهها نیست در حالی که با حل شدن مشکلات این خانوادهها مشکل کودک کار به کلی از بین میرود اما همیشه به جای راه اصلی راه فرعی را در پیش میگیریم.
رئیس انجمن علمی مددکاری ایران میافزاید: در اینجا این سوال مطرح است که در صورت محکوم شدن این پدر سازمانهای حمایتی میتوانند برای چنین خانوادهای کاری کنند؟ باید زیرساختهای یک جامعه را درست کرد چرا که انسانها به تنهایی محکوم نیستند و کل یک جامعه در مجرم شدن افراد موثرند و برنامهریزی یک جامعه است که افراد آن جامعه را به دلایل مختلف به این مرحله میکشاند این حوادث تک علتی نیستند و باید علل آن برطرف شود تا چنین جرایمی در جامعه دیده نشود.
نظر شما