به گزارش ایمنا و بر اساس یادداشتی که معصومه طاهری، دکترای زبان و ادبیات فارسی در اختیار این رسانه قرار داده است: شاعران و نویسندگان ایران، در اعصار مختلف با شناخت و بهرهمندی از علوم و هنرهای متداول زمانه خویش، آثاری خلق کردهاند که زوایا و جوانب زندگی آن روزگار را نمایان میکند. برخی از آنها نه تنها بر دقایق سخن، علوم ادبی و بلاغی واقف بودهاند، بلکه با آگاهی از دانشهای دیگری مانند نجوم، موسیقی، طب، حکمت، کلام، عرفان، اخلاق، فقه، تاریخ و جغرافیا، از لغات، اصطلاحات و مضامین آن علوم، به مناسبتهای مختلف در آثار نظم و نثر خود استفاده کردهاند؛ وسعت دانش برخی از آن بزرگان به حدی بوده که آنان را حکیم مینامیدند.
با توسعه علوم و رونق گرفتن مراکز علمی و ظهور بزرگانی چون ابنسینا، فارابی، ابوریحان، زکریای رازی، دستاوردهای علمی گسترش یافته و به حوزه ادبیات نیز راه یافت. علم ابدان یا علم طب، یکی از آن علوم است که همواره مورد توجه شاعران و نویسندگان ایرانی قرار گرفته است؛ برای نمونه میتوان به وجود منظومههای طبی، مانند دانشنامه میسری از حکیم میسری در قرن چهارم اشاره کرد.
پرداختن به موضوع طب به عنوان فصلی از کتاب در آثار نویسندگانی همچون عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر زیاری (قرن ۵ ه. ق) که در قابوسنامه، باب سی و سوم "در ترتیب علم طب" به این موضوع پرداخته است و یا نظامی عروضی سمرقندی (قرن ۶ ه. ق) که در چهار مقاله (مجمع النوادر)، کتابی مشتمل بر حکایات درباۀ دبیران، شاعران، منجمان و طبیبان ساخته است و مقالۀ چهارم آن «در علم طب و هدایت طبیب» است، نیز نمونه دیگری از توجه مشاهیر ببه علم طب است.
همچنین مضامین و اصطلاحات طبی نیز در آثار آنان به چشم میخورد؛ مانند آنچه سنایی غزنوی در حدیقهالحقیقه اشاره میکند، یعنی ذکر نام پنجاه بیماری (از جمله: سکته، سُعال (سرفه)، زکام، سرسام، برسام (درد سینه)، خَدَر (سستی بدن)، فالج (فلج)، کزاز، ربو (آسم)، عطاس، سل، لَقوه (ایجاد انحراف در لب، دهان و فک)، وبا، نسیان و حمق و استرخا و …)، بیان علل بیماریها، منقبت اطبای حاذق و نکوهش طبیبان جاهل.
از طرفی بازتاب لغات، اصطلاحات، مضامین و نکات طبی و دارویی در شعر شاعرانی همچون فردوسی، منوچهری، مسعود سعد، ناصرخسرو، انوری، خاقانی، نظامی، عطار، مولانا و سعدی و نویسندگانی همچون قشیری، جلایی هجویری، امام محمد غزالی، عینالقضات همدانی (که به بیان ضرورت درمان بیماریهای روحی پرداخته است)، میبدی، عزالدین محمود کاشانی، نشان میدهد که شاعران و نویسندگان در دورههای مختلف تا چه حد، به دانش طب و مبحث سلامتی و درمان، آگاهی و توجه داشتهاند.
در دورههای بعد نیز توجه به علم طب با سرودن منظومههای طبی مانند جوامع الفوائد که منظومهای طبی است آشکار میشود. در دوران مشروطه نیز کسانی چون سید اشرفالدین گیلانی، عارف قزوینی، ملکالشعرای بهار، فرخی یزدی و میرزاده عشقی از دردمندی و رنجوری مردم سخنها گفتهاند.
شاعران معاصر نیز در این راه قدمهایی برداشتهاند. حتی برخی از آنها اخیراً و در همین دوران شیوع کرونا در پویش اقتراح ماسک، برای حمایت از کادر درمان و ذکر توصیههای بهداشتی به سرودن بیت یا ابیاتی پرداخته و بدین ترتیب، به نوعی به مبارزه با این ویروس برخاستهاند.
در میان شعر شاعران گذشته، نام بیماریهایی چون: وبا، آبله، جذام و برص، کزاز، زکام، یَرقان (زردی)، صداع، مالیخولیا (ماخولیا، فساد و شوریدگی قوۀ تخیل و تفکر)، استسقا، دَمه (نفس تنگی)، رشته، تب، وسواس، خُناق، فُواق (سکسکه)، لَقوه، قولنج، بواسیر، درد شکم و درد پهلو؛ انواع بیماریهای چشمی، مانند: ناخنه یا ناخنک (زائده گوشتی کنار چشم)، تَم (آب مروارید)، سَبَل (عفونت چشم)، سفیدی چشم (خشکی شدید و کدورت قرنیه بر اثر گریۀ زیاد)، احولی (لوچی، انحراف چشم)، آب سیاه (تاری دید و کوری) و بیماریهای دیگر اعضا و جوارح نیز به چشم میخورد.
از آنجا که موضوع بیماری و درمان امری منفک از اجتماع نیست و به دلیل اینکه شعر و نثر شاعران و نویسندگان در همه اعصار، بازتاب زوایای مختلف زندگی جوامع است، نمیتوان وجود مسألۀ سلامت و درمان را در آثار آنان انکار کرد. امید است که شاعران و نویسندگان عصر حاضر نیز آثاری در ذم این یکهتاز چموش (کووید ۱۹) بسرایند تا برای آیندگان به یادگار و عبرت بماند.
یکی از نکات قابل توجه در این مساله، نوع نگاه برخی از مشاهیر به مقوله درمان است؛ نگاهی که حتی در سدههای اخیر، چه در شرق و چه در غرب، برای درمان بسیاری از بیماریها تجویز میشود و آن، توجه به معنویات و عشقورزی برای شفای بیماریهای روح و جسم است. در روزگاری که ناملایمات تمدن جدید را نمیتوان نادیده گرفت، قدرت شفابخش عشق، معجزه دعا و نیایش و قوانین و فرایندهای پاکسازی درون را نیز نباید فراموش کرد.
مولانا عشق را طبیب همه امراض و علتها میداند و اینگونه میسراید:
هر که را جامه ز عشقی چاک شد / او ز حرص و عیب کلی پاک شد
شاد باش ای عشق خوشسودای ما / ای طبیب جمله علتهای ما
ای دوای نِخوت و ناموس ما / ای تو افلاطون و جالینوس ما
احسان و نیکی نیز از راههای درمان امراض دانسته میشد و مصرع "زانکه احسان کینه را مرهم شود" به همین مساله اشاره دارد.
در گذشته، علاوه بر درمانهای دارویی مانند: ضُماد، مَرهم، طلی (دارویی رقیق که بر عضوی مالند)، جراحی، حجامت، فَصد (خونگرفتن)، حُقنه (چیزی شبیه شیاف)، تجویز انواع داروهای گیاهی، حیوانی و معدنی، گاه برای معالجۀ بیمار به سحر، جادو، صدقه، نیکیکردن به پدر و مادر، قربانیکردن، دعا، دمیدن فاتحهالکتاب «بر مبنای حدیث: "فاتحهالکتاب شفاء من کل سَم" و ختم قرآن نیز سفارش میکردند؛ چنانچه حافظ در این بیت به عیادتکردن از بیمار و خواندن فاتحه برای درمان اشاره کرده است:
آنکه به پرسش آمد و فاتحه خواند و میرود / گو نفسی که روح را میکنم از پیاش روان
سعدی نیز برای درمان پسر رنجورِ توانگر بخیل، به ختم قرآن و بذل قربان اشاره میکند:
توانگری بخیل را پسری رنجور بود. نیکخواهانش گفتند: مصلحت آن است که ختم قرآن کنی از بهر وی یا بذل قربان.
از جمله مضامین پرکاربرد که در آثار ادبی گذشتگان در مبحث سلامتی دیده میشود، حفظ روحیۀ بالا و مثبت نگری و امید بهبودیداشتن است؛ چنانچه مولانا سروده است:
گفت پیغمبر که یزدان مجید / از پی هر درد، درمان آفرید
سعدی نیز در این باره گفته است:
خوش است درد که باشد امید درمانش / دراز نیست بیابان که هست پایانش
از مضامین دیگر که در آثار مشاهیر ادبی به آن تأکید شده است، اهمیت پرستاری از بیمار و عیادتکردن آنهاست. مولانا در حکایتی که مربوط به رفتن پیامبر (ص) به عیادت یکی از صحابه است، فواید عیادت را بیان کرده است:
از صحابه خواجهای بیمار شد / و اندر آن بیماریش چون تار شد
مصطفی آمد عیادت سوی او / چون همه لطف و کرم بُد خوی او
در عیادت رفتن تو فایده است / فایده آن باز با تو عایده است
سعدی نیز در ضرورت عیادت از بیمار را اینگونه مطرح کرده است:
چو رنج بر نتوانی گرفتن از رنجور / قدم ز رفتن و پرسیدنش دریغ مدار
و یا:
به انتظار عیادت که دوست میآید / خوش است بر دل رنجور عشق، بیماری
اما صد افسوس که در این ایام کرونایی، خلق به رنجی گرفتار شده اند که [جز] فاصله [هر] تجربهای بیهوده است!
در چنین حال و هوایی نمیتوان به عیادت کسی رفت و الحق که درد بی داروست، درمان چون کنم؟. به انتظار نشستگانیم که درمان رنجوری و صبوریمان (واکسن کرونا)، هرچه سریعتر روانه شود:
درآ که در دل خسته، توان درآید باز / بیا که در تن مرده، روان درآید باز
در طول تاریخ همیشه بیماریهای مختلف و مُسری به جان آدمیان افتاده و مشاهیر ادبی نیز در آثار خود به آنها اشاره کردهاند؛ حتی در داستانهای مدرن نیز به برخی از آنها پرداخته شده است، در این زمینه میتوان "طاعون"، اثر آلبر کامو که ماجرای همهگیری این بیماری است را مثال زد.
امید است که به لطف خدا و صبوری خلق آرزومند، شاهد درمان سریع این رنج و آفت عالمگیر باشیم.
یا رب دل خلق را به رحمت جان ده / دردِ همه را به صابری درمان ده
من بنده ندانم که چه میباید خواست / داننده تویی، هر آنچه بهتر، آن ده
نظر شما