به گزارش خبرنگار ایمنا، در میان خوانندگان موسیقی ایرانی صداهایی با رنگهای صوتی مختلفی پیدا میشود که هر کدام سلیقههای متفاوتی را به خود جلب کرده است. در این میان کمتر صدایی را میتوان یافت که اقبال عمومی را به نام خود زده باشد و همچنین مهارتش موجب شده باشد که همه خواص و منتقدان سر سخت، آن هم در دوران حیات خواننده، زبان به ستایش او گشوده باشند. بی شک صاحب چنین صدای نافذ، پر سوز و قدرتمندی کسی جز ایرج بسطامی نبود. خوانندهای که محمد رضا شجریان در غم از دست دادن زود هنگامش او را به مانند گلی دانسته بود که زود پرپر شد. گلی که اگر بیشتر مجال رشد و عطر فراکنی پیدا میکرد صدایش قلب همگان را تسخیر میکرد و شکوهش بسیاری را در خود میبلعید. به گفته خسرو بیبدیل آواز ایران، به راستی خداوند گوهری دست نیافتنی را در وجود بسطامی قرار داده بود که باید بدان رسیدگی فراوان کرد تا شکوفا شود. گوهری نامحدود که اگر چه شکوفا شد اما بسیاری از تواناییها و زوایای پنهان آن را دست تقدیر با خود برد.
ایرج بسطامی در یکم آذر ماه سال ۱۳۳۶ دیده به جهان گشود. «بم» شهر زیباییهای دست نخورده، زادگاه ایرج بود زادگاهی که بسطامی در طول زندگی هنریاش به آن تعلق خاطر زیادی داشت و در اوج فعالیتهای هنری و شهرتش حاضر نشد دور از آن بماند اگر چه این تصمیم بسیاری از فرصتهای مالی و هنری را از او دریغ میکرد.
آموزشهای ابتدایی در خانوادهای اهل هنر
ایرج این نیک بختی را داشت که برای شکوفایی استعداد بی مثالش در خانوادهای اهل موسیقی پرورش یابد. خانوادهای که از پنج سالگی او را با موسیقی آشنا کرد. پدر بزرگ و پدر و عموی او مهمترین معلمانش در دوران کودکی بودند. ایرج از کودکی تا عنفوان جوانی به ردیف و روایتهای مختلف آن و همچنین آواز به خصوص به شیوه عبدالله دوامی مسلط بود. تسلط او به تصنیف خوانی را که تا حد زیادی از عبدالله دوامی تأثیر گرفته میتوان در آلبومهای فسانه، سکوت، رقص آشفته و افق مهر به خوبی نظارهگر بود. با این حساب بسطامی بنا بر علاقه و شوق بی حدش به موسیقی و آواز بر آن شد که در ۲۲ سالگی با وجود تمامی سختیها به مدت شش سال به منظور تسلط بیشتر بر مرکب خوانی و تکنیکهای پیشرفته آواز خوانی و همچنین آشنایی بیشتر با سبک و سیاق حسین طاهر زاده از محضر محمد رضا شجریان بهره مند شود.
شجریان در گفتگوهای خود همواره به علاقه و شیفتگی بی حد و مرز بسطامی به آواز و صدای قدرتمند و وسیع او در این زمینه اشاره میکرد. در مقابل ایرج احترام بسیاری برای استادش یعنی محمدرضا شجریان قائل بود تا جایی که حتی به دور از ادب میدانست که بدون اجازه او به فعالیتهای هنری بپردازد. بی شک نقش محمدرضا شجریان در پرورش استعداد و شکل دادن به شخصیت هنری بسطامی و همچنین معرفی او به جامعه غیر قابل انکار است.
آشنایی با پرویز مشکاتیان
نقطه اوج فعالیتهای هنری بسطامی و شهرت او نزد مردم به زمان آشنایی او با پرویز مشکاتیان باز میگردد. آشنایی پرویز مشکاتیان با ایرج بسطامی به ملاقات آنها با یکدیگر در منزل شخصی محمدرضا شجریان باز میگردد. درست آن زمانی که آهنگسازیهای مشکاتیان و فعالیتش در گروه عارف رنگ و بویی دیگر پیدا کرده بود نیاز مبرمی به صدایی مخملین و پر سوز داشت. صدایی که با فضاهایی جدیدی که مشکاتیان در پی آن بود همخوانی داشته باشد. آشنایی او با ایرج بسطامی و شناسایی استعداد بی نظیر ایرج در آواز، مشکاتیان را بر آن داشت که ضمن انتقال تجربیاتش به این آواز خوان تازه کار با او همکاریهای درخشانی داشته باشد.
اولین همکاری او با صدای ایرج بسطامی به آلبوم افشاری مرکب باز میگردد. آلبومی که چندی پس از پایان جنگ تحمیلی منتشر شد و سرشار احساس سرخوشی توأمان با غمی مهار ناشدنی حاصل از جنگ و سر انجام آن بود. در این آلبوم بسطامی توانایی آوازی خود را به خوبی به نمایش گذاشته بود به همین واسطه بسیاری از آهنگسازان و نوازندگان دیگر با صدای جادویی و بی همتای او آشنا شدند و در پی همکاری با او بودند.
حسین پرنیا، کیوان ساکت، حمید متبسم، محمد میرنقیبی و اصغر محمدی از جمله افرادی بودند که در پی شناساندن بسطامی به جامعه تمایل به همکاری با او داشتند. همکاری مشکاتیان و بسطامی تنها به همین آلبوم ختم نشد و شاهکارهای فراوان دیگری همچون افق مهر، مژده بهار، وطن من و کنسرت راست پنجگاه حاصل همکاری صمیمانه چندین ساله این دو هنرمند بود. به هر روی مشکاتیان و شجریان در کشف و معرفی صدای بی نظیر ایرج بسطامی به جامعه و شکوفایی او نقش فراوانی داشتند.
از شاخصترین آلبومهای بسطامی که با همکاری هنرمندان دیگر پدید آمده میتوان به آلبومهای بی کاروان کولی و فسانه از کیوان ساکت، سکوت از محمد میرنقیبی، بوی نوروز از حمید متبسم و رقص آشفته و خانه بوی گل گرفت از حسین پرنیا اشاره کرد که با انتشار تصنیف "گل پونهها" در آلبوم رقص آشفته به شهرت ایرج بسطامی بیش از پیش افزوده شد.
ایرج بسطامی هنرمندی قدرشناس و متواضع
خلق و خوی نیکوی ایرج بسطامی در میان تمامی هنرمندان شهره بود. بسطامی هنرمندی قدرشناس بود و همواره اهل سازش و مسامحت بود. او را باید به معنای واقعی هنرمندی درویش مسلک و اهل ادب خطاب کرد. بسطامی بیش از هر چیز هنرمندی مردمدار و متواضع بود و هیچ گاه اهل بخلورزی نبود. وی در کرمان زادگاه خود در نهایت فروتنی و بدون هیچ چشمداشتی به جوانان با استعداد و محروم آموزش میداد و با مهربانی فعالیتهای خیرخواهانه فراوانی انجام میداد. بی شک بسطامی هرگز دیدگاهی مالی به هنر نداشت و همین او را بدین واداشت که خانواده برادرش را در غم از دست دادن پدرشان تنها نگذارد و با مهر و وظیفه شناسی به دور از انتظار، اما انسانی خود دست از مال اندوزیها و ثروت بکشد و به دنبال لذت زندگی ساده، به دور از هیاهو و سرشار از عشق و مهر باشد.
داستان مرگ ایرج مانند موسیقیاش تلخ است، او در خانه کاهگلی پدری در بم سکونت داشت و در زلزله بم در سال ۱۳۸۲ زیر آوار آن ماند و جان داد.
نظر شما