به گزارش خبرنگار ایمنا، هفت ماه از شیوع بیماری کرونا در کشور میگذرد و بسیاری از خانوادهها داغدار درگذشت عزیزانشان هستند در حالی که به دلیل محدودیتهای کرونایی از برگزاری مراسم همچون گذشته محروم بودهاند. اما در این اوضاع که هیاهوی شیوع کرونا بر سکوت مرگ غلبه کرده است آنچه اهمیت دارد لزوم توجه به کاهش آلام و دردهای خانوادههای داغدار است. با افزایش تعداد فوت شدگان به علت ویروس کووید ۱۹، تعداد زیادی از کودکان هم یک نفر از اقوام نزدیک یا والدین خود را از دست دادند و همانطور که سازگاری با درد مرگ عزیز برای بزرگسالان دشوار است، نحوه واکنش به درد، فقدان و سوگواری برای کودک داغ دیده نیز سخت است و لازم است اطرافیان به کاهش آلام افراد داغدیده چه بزرگسال چه کودک توجه لازم را داشته باشند.
نشانهها و علائم سوگ یا داغ دیدگی چیست؟
آرزو شاهمیوه اصفهانی، دکترای روانشناسی و مدرس دانشگاه در خصوص سوگ به خبرنگار ایمنا، میگوید: سوگ به واکنشهای عاطفی و احساسات ناشی از مرگ و فقدان عزیزان اطلاق میشود و شامل فرآیندهای فیزیولوژیکی و روانی است و داشتن غم یکی از شایعترین واکنشهای انسان نسبت به پدیده سوگ محسوب میشود، در حالی که سوگ طیف وسیعی از احساسات مختلف را در برمیگیرد. احساس گناه، خشم، پشیمانی و حسرت از دیگر احساساتی است که به سراغ فرد داغدیده میآید.
وی با توضیح اینکه تفاوت در پیشینه فرهنگی و خانوادگی میتواند مراحل سوگ را بسیار پیچیده و طولانی کند، ادامه میدهد: سوگواری به مرحله پس از سوگ گفته میشود و فرآیند طبیعی حل تبعات سوگ و بازیابی روانی است، سوگواری اغلب با سنتها و آئینهایی برگزار میشود و سوگ و سوگواری لزوماً همزمان اتفاق نمیافتد.
این دکترای روانشناسی درباره علائم سوگ، میگوید: علائم عاطفی مانند احساس ناراحتی، خشم، گناه، اضطراب، خستگی، غم و اندوه، گریه و زاری، تحریک پذیری، بیقراری و آشفتگی هیجانی در افراد بروز میکند و در برخی ممکن است سوگ با علائم جسمی مانند بی حسی، شوک، کاهش انرژی، ضعف در عضلات، سردرد، تهوع، حساسیت به صدا، خشکی گلو و دهان، احساس سنگینی قفسه سینه، کوتاه شدن تنفس، بیخوابی، تغییر اشتها و آه کشیدن مکرر در افراد همراه باشد.
وی سوگ را با علائم شناختی همراه میداند و میافزاید: سوگ با علائمی مانند گیجی، کاهش تمرکز و قدرت تفکر، اشتغال ذهنی و تجربیات ویژه مانند توهم شنوایی از صدای متوفی و احساس گسست از واقعیت همراه است و نهایتاً تمام علائم ذکر شده منجر به کاهش توانایی فرد برای انجام فعالیتهای روزانه میشود.
شاهمیوه اصفهانی در پاسخ به این سوال که آیا ایجاد شدن مسئله روانشناختی سوگ در افراد طبیعی است، تصریح میکند: سوگ نرمال، آگاهی فرد داغدار از واقعیت مرگ است که چه بسا گاهی با علائم افسردگی کوتاه مدت شباهتهایی داشته باشد و طول مدت این علائم و نحوه ابراز آن در گروههای مختلف فرهنگی و حتی درون یک گروه فرهنگی تفاوتهای زیادی دارد و علائم ذکر شده طی دو الی چهار ماهدیا حداکثر شش ماه رو به بهبود میگذارد و فرد بهتدریج به زندگی عادی بازمیگردد، با وجود اینکه واقعیت فقدان را پذیرفته است.
وی تصریح کرد: علیرغم طیف گسترده احساسات تجربه شده در حین فرآیند سوگ و دشوار بودن تصور ادامه زندگی عادی، در اکثر موارد تسکین و کاهش علائم به تدریج اتفاق خواهد افتاد که این موضوع نشانه عبور تدریجی از چنین وضعیتی و طی شدن فرآیند سوگ نرمال و طبیعی است، فردی که عزیزی را از دست میدهد به لحاظ روانی و بر اساس نوع شخصیت، برون گرایی یا درون گرایی افراد، سن و جنسیت مراحل سوگ را به شیوههای متفاوت میگذراند و مراحل سوگ در افراد دارای شدت و ضعف است، چرا که برخی عواطف و اندوه خود را آشکارا بروز میدهند و زیاد صحبت و درد دل میکنند و برخی دیگر عمیقاً در خود فرومیروند و تا مدتها صحبت نمیکنند.
انکار اولین مرحلهای است که در سوگ اتفاق میافتد
این مدرس دانشگاه اولین مرحله سوگ را انکار میداند و اظهار میکند: در این مرحله فرد مرگ عزیز خود را انکار کرده و اعتقاد به زنده بودن او دارد و ممکن است افرادی که در این مرحله هستند جملاتی مانند " او زنده است، من باور نمیکنم، مگه میشه مرده باشه" را بر زبان بیاورند، انکار نوعی مکانیسم دفاعی است که فرد در برابر شوک وارد شده از خود بروز میدهد و ناخودآگاه سعی دارد به این طریق از خود محافظت کند، همه افراد این مرحله را تجربه نمیکنند، به خصوص در مواقعی که شخص فوت کرده از قبل بیمار بوده باشد، مرحله انکار برای خانواده اتفاق نمیافتد.
وی خاطرنشان میکند: عصبانیت از همه، چه عزیز از دست رفته چه دیگران و پرخاشگری کردن از مراحل سوگ است، ممکن است شخص نسبت به خداوند و مقدسات نیز خشمگین شود و در موارد شدید اعتقادات خود را از دست بدهد و گاهی جملاتی مانند "خدایا این چه حکمتی بود، چرا من باید او را از دست میدادم" را بر زبان میآورد، در این مرحله فرد بسیار شکننده است و حتی ممکن است خشم و عصبانیت خود را نسبت به غریبهها بروز دهد.
شاهمیوه اصفهانی با بیان اینکه چانه زنی و تلاش برای اینکه فرد نپذیرد عزیزش از دست رفته، مراحل سوگ است، تاکید میکند: در این مرحله اغلب بازماندگان به خاطر کارهایی که میتوانستند برای متوفی انجام دهند و موفق نشدهاند او را زنده نگه دارند، حسرت میخورند، احساس عذاب وجدان و گناه در این مرحله بروز پیدا میکند.
وی با اشاره به احتمال افسردگی فرد داغ دیده، توضیح میدهد: در مرحلهای که هنوز فرد به پذیرش سوگ نرسیده، ممکن است دچار یکی از انواع افسردگی شود. افراد در این مرحله غم و اندوه فراوانی را تجربه میکنند و گاه ممکن است به فکر خودکشی بیفتند و باید علائم خودکشی در این افراد را جدی گرفته و همواره از آنها حمایت شود، در صورتی که آنها به مدت طولانی در این مرحله باقی بمانند، تمام جنبههای زندگی آنها مختل شده و دریافت مشاوره افسردگی ضرورت دارد، مشاور روانشناس به فرد کمک میکند تا بر اساس چهارچوبهای مناسب روان درمانی، با غم عزیز کنار آمده و با کاهش اندوه خود به زندگی بازگردد.
این دکترای روانشناسی پذیرش و کنار آمدن با داغ از دست دادن عزیزان را آخرین مرحله سوگ عنوان میکند و ادامه میدهد: فرد در این مرحله از دست دادن را میپذیرد، مثل یک فرد بالغ و سالم با آن کنار میآید و با زنده نگه داشتن خاطر عزیز از دست رفته، به زندگی عادی خود ادامه میدهد، چرا که ادامه زندگی چیزهایی دارد که میتواند هم روح عزیز از دست رفته را شاد کند، هم زندگی فرد را سرشار از معنی و زیبایی کند، البته امکان رسیدن به پذیرش برای تمامی افراد وجود ندارد، به خصوص اگر مرگ عزیز ناگهانی و غیر قابل پیشبینی بوده باشد.
سوگ در اپیدمیهایی همچون کرونا با سایر سوگها متفاوت است
وی میگوید: در واقع یکی از مسائل حائز اهمیت در ارتباط با خانوادههای سوگوار در اپیدمی موضوع برگزاری مراسم خاکسپاری به صورت ایمن و در عین حال همراه با حفظ احترام حقوق انسانی فرد متوفی و اعضای خانواده آنها است. فوت بیمار در قرنطینه و انجام مراسم خاکسپاری توسط گروههایی ویژه به جز خانواده، عملاً خانواده بیمار را از تماس با فرد از دست رفته، دیدن و لمس کردن و وداع با او در آخرین لحظات پس از مرگ محروم میکند و در واقع آنها فرصت داغداری و انجام مراسم عزاداری و تخلیه هیجانی در زمان خاکسپاری را ندارند، نکته مهم دیگر اینکه نه تنها مبتلایان فوت شده از بیماری که خانوادههای آنها نیز در معرض انگ، استیگما و طرد از طرف جامعه هستند و همین موضوع سبب کاهش تمایل دوستان و نزدیکان برای حضور در خانه متوفی به دلیل هراس از سرایت بیماری میشود، این امر میتواند منجر به تشدید انزوا، احساس تنهایی و تجربه فقدان بدون حمایت عاطفی کافی و همدردی دیگران شود.
شاهمیوه اصفهانی با بیان اینکه نبود حمایت اجتماعی اطرافیان سبب ابراز نشدن هیجانات مختلف در دوران سوگواری توسط افراد سوگوار میشود، تصریح میکند: خانواده و نزدیکان سوگوار ممکن است به دلیل شرایط قرنطینه خانگی توانایی برقراری ارتباط عاطفی و فیزیکی با بستگان و دوستان را از دست بدهند و در این شرایط هیجانات فرد بازمانده نسبت به فقدان خود فرد متوفی میتواند متفاوت باشد، از طرف دیگر فرد، از این که به دلیل شرایط جداسازی، قرنطینه و بستری بیمارش در شرایط ویژه قبل از مرگ و عدم امکان مراقبت از او در دوران بیماری دچار احساس گناه و خود سرزنشگری شود.
وی توجه به نگرانی، اضطراب و اشتغال ذهنی فرد بازمانده را حائز اهمیت میداند و میگوید: گاه احساس گناه فرد بازمانده از اینکه چرا با وجود بیماری مشابه همچون فرد متوفی دنیا را ترک نکرده، وی را آزار خواهد داد و تمام نکات ذکر شده سبب ایجاد مشکلات فراوانی در حل و فصل سوگ افراد در اپیدمی خواهد شد.
اهمیت درمان سوگ در بزرگسالان
این مدرس دانشگاه با تاکید بر اینکه فرآیند سوگ به طور طبیعی و با گذشت زمان بدون عارضه قابل توجهی طی خواهد شد، میافزاید: دسترسی به خانواده، دوستان و حمایت اجتماعی سبب سازگاری سودمند با این فقدان خواهد شد و در واقع برای تسهیل این بازه زمانی در سوگ میتوان به اطرافیان فرد توصیه کرد که بیشتر از بیان جملههای منطقی و نصیحتگونه، حضوری همدلانه و گوش دادنی پر محبت داشته باشند، حضور در کنار فرد داغ دیده، شنیدن احساسات او و توجه به بیان احساساتش، نداشتن واهمه از صحبت درباره فرد متوفی و مرور خاطراتش به بازمانده کمک میکند تا بتواند از این دوره عبور کند.
وی خاطرنشان میکند: در صورتی که حضور همدلانه اطرافیان و حمایتهای آنها برای کمک به فرد بازمانده کافی نباشد، میتوان اقدام به دریافت کمکهای روانشناختی از افراد مجرب و آموزش دیده کرد تا به تدریج پذیرش این باور که طی شدن سوگواری امکان پیوستن دوباره به زندگی به معنای فراموشی متوفی نیست در فرد بازمانده صورت بگیرد، همچنین حمایتهای مداوم در طول زمان و توجه ویژه در حوالی مناسبتهای مهم مثل سالگرد فوت یا تولد فرد متوفی به بازمانده بسیار کمک خواهد کرد و فرد باید بداند درمان نشانه بی احترامی به متوفی نیست.
برای حل مسئله سوگ در کودکان چه باید کرد؟
همچنین شهرزاد دوستانی، کارشناس ارشد روانشناسی کودک در خصوص اهمیت حل مسئله سوگ در کودکان به خبرنگار ایمنا، میگوید: سوگ در کودکان شامل همان مراحل سوگ در بزرگسالان است و در مرحله اول وظیفه والدین و روانشناس کمک به پذیرش است و نباید انکار کودک را تائید کنند.
وی با تاکید بر اینکه در مرحله دوم باید با کودک همدلی کنیم تا بفهمد ناراحتی و عصبانیت پاسخ طبیعی به فقدان است، اظهار میکند: نباید از کودکی که با مسئله سوگ درگیر است، دوری کنیم و تلاش برای ایجاد حس امنیت و پشتیبانی از او بسیار مهم و مؤثر است، باید کودک را به انجام فعالیتهای روزمره تشویق کنیم و از او بخواهیم صحبت کند، اما اگر تمایل به صحبت نداشت، میتوان فقط با بودن در کنار او حس درک شدن، همراه بودن و تنها نبودن را به کودک داد.
این کارشناس ارشد روانشناسی کودک ادامه میدهد: در مرحله آخر اطرافیان باید نیاز به مراودات اجتماعی و کمکهای خود به کودک را برای پذیرش فقدان در مسیری درست پیش ببرند و کودک را برای شکل دادن زندگی مجدد و پذیرش فقدان تشویق و همراهی کنند.
مراقب باشیم سوگ و سوگواری باعث امتیاز گرفتن کودک نشود
وی با اشاره به اینکه در آخرین مرحله درمان سوگ مراقب باشیم سوگ و سوگواری باعث امتیاز گرفتن کودک نشود، تصریح میکند: امتیاز ندادن به کودک به این معنی که بعد از طی کردن سلامت همه مراحل سوگ، کودک از این فقدان برای نرفتن به مدرسه، انجام ندادن تکالیف، پرخاش کردن و غیره سوءاستفاده نکند.
دوستانی خاطرنشان میکند: کودک در هر صورت به طرق گوناگون با مرگ آشنا میشود، مرگ حیوانات خانگی، مرگ بستگان نزدیک و دیدن حوادث مشابه در تلویزیون از جمله مواردی است که کودک با مرگ و سوگ آشنا میشود، باید به کودک اجازه دهیم در مورد مرگ صحبت کند و سوالات خود را بپرسد و بهتر است با صداقت، واقعیت و متناسب با سن کودک به سوالات او پاسخ دهیم و مرگ را به یک خواب همیشگی، رفتن به سفر طولانی تشبیه نکنیم، چرا که ممکن است موجب اختلال و ترس از خوابیدن و ایجاد انتظار در کودک شود.
وی شرح دادن چرخه زندگی برای کودک را در درمان و حل مسئله سوگ مؤثر میداند و میگوید: والدین باید متناسب با درک کودک او را با مفهوم زندگی آشنا کنند و اجازه دهند کودک گیاهی بکارد یا حیوانی خانگی داشته باشد و مراحل بزرگ شدن، تغییرات و از دنیا رفتن را ببیند، وقتی حیوانی میمیرد در حضور کودک آن را دفن کنند و سریعاً حیوان دیگری را جایگزین نکنند.
این کارشناس ارشد روانشناسی کودک در مورد حضور کودک در مراسم سوگواری، معتقد است: برای حضور در مراسم سوگواری از کودک بپرسید که آیا تمایل دارد بیاید، اگر موافقت کرد بهتر است کمی دورتر از محل مراسم بایستد و مهم است بدانیم حضور کودک در مراسم به پذیرش بهتر و سریعتر فقدان کمک خواهد کرد.
نظر شما