به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، تیم اسنلسون در مقاله خود در مجله معماری دوموس، به این نکته اشاره کرده که یک آسمانخراش معمولی حداقل دو برابر یک ساختمان ۱۰ طبقه با زیربنای مشابه، تأثیرات مخرب کربنی دارد. این مسئله مرا به فکر واداشت که اگر آسمانخراش دیگری ساخته نشود، آیا واقعاً دلتنگ آنها خواهیم شد؟
اسنلسون از مصالحی که با آن، آسمانخراشها ساخته میشوند صحبت کرده و به آنها لقب انرژی نهان داده است. ساختمانهای بلند نیازمند مراقبت بیشتری نسبت به ساختمانهای کوتاهتر هستند و وقت و انرژی بیشتری را میگیرند. برای مثال در لندن که تقریباً به طور کامل روی خاک ماسهای ساخته شده است، برخلاف منهتن نیویورک که روی سنگ است، طریقه ریختن فونداسیون بسیار دشوار است. اسنلسون همینطور به موضوع آلایندگی کربنی و زوال انرژی این ساختمانها نیز اشاره کرده است که دلیل آن تامین سرمایش و گرمایش ساکنان داخل آن است که تقریباً ۲۰ درصد بیشتر از ساختمانهای متوسط است.
اگر همه اینها خیلی واضح به نظر برسد، باید جواب این سوال را داد که چرا آسمانخراشها هنوز هم با دلیل مفید بودن برای محیط زیست به فروش میرسند! برخی از توجیهها در این امر، مربوط به حجم است؛ مثلاً گفته میشود که اگر چندین خانه یا محل کار را در یک ساختمان بلند قرار دهید، امکان استفاده از فضاها مهیا میشود یا حمل و نقل عمومی عملکرد مفید تری دارد. شاید این دلایل، کمی واقعی باشند، اما شما میتوانید بدون ساختمانهایی با تعداد طبقات بالای ۱۲ هم از حجم فضاها استفاده کنید.
با توجه به اینکه به مسئله انرژی نهان به اندازه انرژی مورد استفاده اهمیت داده نمیشود، آسمانخراشها از این اتهام به راحتی عبور میکنند. به همین دلیل برای طراحان و افکار عمومی، این مسئله که مقدار زیادی از زمین شکافته شده، مصالح آن بیرون ریخته شود و به همان اندازه گازهای گلخانهای به زمین تزریق شود، قابل قبول به نظر میرسد؛ زیرا این کار باعث خلق شاهکارهای معماری شده و لذت عمومی دارد. با این حال، قرنهای بعدی باید قرضی که با وارد شدن کربن به جو از زمین گرفته شده را پرداخت کنند و ممکن است برای این کار خیلی دیر شده باشد.
تعریف دیگری نیز از محیط زیست مطرح است که انسان را بر پیرامونش ارجح میکند. شما از یک مکان شلوغ به یک لابی بی روح میروید، در مسیری طولانی به یک لابی دیگر میرسید که فضایی با زمین تخت و بدون جذابیت است. اگر خیلی خوش شانس باشید، یک بالکن وجود دارد که آن هم با محیط در جنگ است. طراحی خوب شاید بتواند برخی از مشکلات ذکر شده را حل کند اما طراحی خوب در ساختمانهای بسیار بلند، خیلی نادر است.
آسمانخراشها با نمای خود فروش میروند؛ نمایی که در طبقات بالاتر بهتر بوده و قیمت فروش را گرانتر میکند. اما در عمل چندین تجربه فیزیکی مخرب را نشان داده که یکی از آنها شیوع ویروسها از طریق تهویه کنندههای هوا و مکانهای بسته است. معماری فقط به چیزهایی که شما میبینید خلاصه نمیشود.
با این حال، برجها هنوز هم ساخته خواهند شد؛ در یک بررسی سالانه در لندن ۵۲۵ ساختمان بالای ۲۰ طبقه مشخص شده که در افق دید قرار دارند یا ساخته شدهاند و یا مراحل ساختن خود را طی میکنند.
در جده، یک جسم بزرگ بتنی در کویر در حال ساخت است که احتمالاً اولین ساختمان با ارتفاع کیلومتری در دنیا باشد و فعلاً با توجه به دستگیری شاهزاده الوید ابنطلال، مالک این ساختمان روند ساخت آن متوقف شده است. اگر این ساختمان کامل شود نشانهای از پویایی اقتصادی نخواهد بود؛ همانگونه که آسمانخراشهای قرن بیستم نیویورک و شیکاگو هم نبودند و فقط جنبهای از قدرتنمایی عدهای ثروتمند را نشان میدهد.
در بریتانیا، وجود ساختمانهای بلند در نتیجه برنامهریزی اشتباه است که نحوه درست استفاده از فضاها را مشخص نمیکند. در کشورهای حاشیه خلیج فارس، آسمانخراشها نشان دهنده وجود فساد است و واضح است که در هیچ کجا، آسمانخراشها پیشرفت را نشان نمیدهند.
تیم اسنلسون در پایان میگوید: مهمترین نشانه پیشرفت و تمدن در قرنهای اخیر، ساختن سریع خانههای بزرگتر و بلندتر است. اما ما باید به این نتیجه برسیم که حدودی را برای خودمان تعیین کنیم. مهمترین مشکل فعلی ما، آسیبی است که این ساختمانها بر آینده ما برجا میگذارند و این مشکلات میراث ما خواهد بود.
به قلم روان مور، گاردین (با اندکی تلخیص و تغییر)
نظر شما