به گزارش خبرنگار ایمنا، هنر از دیرباز تا به امروز با مناسبات و اعتقادات مردم زمانه خود پیوندی ناگسستنی داشته است تا آنجا که امروزه با مطالعات آثار هنری دوران مختلف میتوان به عقاید، باورها، ارزشها و آئینهای جوامع گذشته تا حد زیادی پی برد. تا اواسط دوران رنسانس هنر همواره ریشه در ادیان، مذاهب و آئینها داشت، اما با روی کار آمدن نظریه پردازان مدرن و تزریق فلسفهای جدید به هنرمندان کم کم هنر علاوه بر اینکه در تعامل با مذهب بود، خود به عنوان جریان مستقل اجتماعی تا به امروز به حیات خود ادامه داده است.
بدیهی است که موسیقی به عنوان یکی از تأثیرگذارترین هنرها نقش بسیار مهمی در برانگیختن احساسات دینی و حتی انبساط خاطر داشته، به طوری که اگر به اقوام مختلف در طول تاریخ نگاه کرد به جرأت میتوان گفت کمتر قومی بوده که موسیقی در آن کارکردی مذهبی و آئینی نداشته است. به علاوه فرایند گوش دادن به موسیقی به صورت جمعی بوده که تأثیر آن را دو چندان میکرده است.
در طول تاریخ ایران زمین، موسیقی به عنوان عضوی همیشگی همراه فرهنگ غنی ایران بوده است. با ورود اسلام به ایران میراث موسیقایی ایرانیان شکلی دیگر به خود گرفت و در قالب آئینهای مختلف اسلامی ظهور پیدا کرد.
آنچه امروز به عنوان موسیقی آئینی میشناسیم صرفاً محدود به موسیقی مذهبی نمیشود. موسیقی آئینی در واقع به موسیقیهای مرتبط با آئینهای ملی و مذهبی گفته میشود. بنا بر این تعریف موسیقی نوروز و حتی موسیقی تعزیه جز موسیقی آئینی هست. امروزه نوحه خوانی، چاووشی خوانی، روضه خوانی، تعزیه خوانی، مقتل خوانی، مناجات خوانی، صلوات خوانی و منقبت خوانی همه را میتوان موسیقی آیینی_مذهبی به حساب آورد.
واقعه عاشورا به عنوان فاجعهای سوزناک همواره در حافظهی تاریخی مسلمانان به خصوص شیعیان حک شده و هنرمندان بسیاری بودهاند که تحت تأثیر این واقعه غم بار از سر احساسات و با نگاهی شاعرانه دست به خلق آثاری زدهاند که در فرهنگ عاشورایی جاودان مانده است. البته که این تنها محدود به خلق آثار هنری نشده و ابعاد این پدیده فرهنگی آن قدر گسترده بوده که فرم جدیدی از هنرهای اجرایی یعنی تعزیه را به وجود آورده است. امروزه بخش عظیمی از آنچه به عنوان ردیف موسیقی ایران میشناسیم توسط نوحه خوانها و تعزیه خوانها حفظ شده تا اینکه به دست ما رسیده است.
در واقع موسیقی ایران از چنان غنایی برخوردار بوده که با هر تغییر اجتماعی میتوانسته خود را با شرایط اجتماعی زمان وفق بدهد. درست در زمانی که صفویه به زمامداری رسیدند شرایط اجتماعی برای موسیقیدانان آنچنان مطلوب نبود و با محدودیتهای زیادی همراه بودند، اما این به معنای پایان موسیقی نبود و موسیقی در خدمت مذهب در آمد تا به حیات خود ادامه بدهد و به همین خاطر است که موسیقی مذهبی در ایران در شکلها و فرمهای متنوع و زیادی وجود دارد.
واقعه عاشورا تنها منبع الهام برای موسیقیدانان گذشته نبوده و در دوره کنونی آهنگسازانی وجود داشتند که با الهام از این واقعه آثار ارزشمندی را پدید آوردند. البته که این آثار محدود به ژانر خاصی نبوده و از تصنیف و سمفونی گرفته تا آهنگهای پاپ را در بر میگیرد. این آثار غالباً از ارزش هنری برخوردارند و در ژانر کلاسیک دسته بندی میشوند. آثاری مثل سمفونی عاشورا از لوریس چکناواریان که در آن به شکلی خارقالعاده ملودی معروف "مکن ای صبح طلوع" برای ارکستر تنظیم شده و بسط داده میشود. یا اپرای عاشورا از بهزاد عبدی که به خوبی از عهده بیان دراماتیکی واقعه عاشورا برآمده است.
البته که فضای کاری هر هنرمند بسته به تعبیر او از حادثه عاشورا متفاوت است. مثلاً تعبیری که در نینوای حسین علیزاده وجود دارد کاملاً با سمفونی عاشورا از چکناواریان متفاوت است، زیرا به نظر میرسد وجه حماسی در اثر چکناواریان بیشتر است.
بی شک تولید آثاری این چنینی بر غنای فرهنگ عاشورایی میافزاید، ولی آنچه بیش از هر چیز ضروری است لزوم حفظ و احیای بسیاری از آئینهای موسیقایی است که به دست فراموشی سپرده شده است.
نظر شما