به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است در طول زندگی خود با دورههایی مواجه شوند که در آن احساس شادمانی و انرژی بسیار زیادی دارند (مانیک) و یا احساس غم و اندوه شدید، ناامیدی بسیار و رخوت جدی (هیپومانیک) کنند. چنانچه فراز یا فرودهای رفتاری هر فرد به عنوان قطب در نظر گرفته شود، مبتلایان به این مشکل دو قطبی نامیده میشوند. این افراد در مواقعی که بین این دو دوره قرار دارند، معمولاً بسیار عادی رفتار میکنند و هیچ نکته عجیب و نگرانکنندهای درباره آنها دیده نمیشود. اصطلاحی که در گذشته برای این مشکل به کار میرفت، افسردگی مانیک بود.
برای این مشکل علت واحدی وجود ندارد و هنوز هیچیک از دانشمندان نتوانستهاند عواملی که منجر به بروز اختلال دوقطبی یا افسردگی شیدایی میشود را شناسایی کنند؛ البته ابتلای یکی از اعضای خانواده به این مشکل، گذر از یک دوره زمانی بسیار استرسزا، مصرف مواد مخدر، مشروبات الکلی و نیز شرایط خاص سلامتی ممکن است در بروز آن نقش داشته باشد. مبتلایان به این اختلال احتمالاً به افسردگی فصلی، اختلالات اضطرابی همزمان، اختلال استرس پس از سانحه و اختلال وسواس فکری نیز دچار هستند. علائم یک فرد مبتلا به این اختلال در اوایل جوانی یا بزرگسالی بروز میکند و میزان ابتلا به آن در زنان و مردان یکسان است؛ هرچند عبور از بخشهای مختلف آن در هر یک از این دو جنسیت تفاوتهایی دارد.
مبتلایان به اختلال دوقطبی دچار چه حالتهایی میشوند؟
مانیک، به معنای شیدایی، توصیفکننده زمانهایی است که فرد مبتلا به دوقطبی در آن احساس هیجان بیش از حد و اطمینان بسیار بالا داشته باشد که این احساسات میتواند شامل تحریکپذیری، زودرنجی یا تصمیمگیریهایی بدون ملاحظه و عاری از حس مسئولیت باشد؛ به این دوره "مانیا" گفته میشود که معمولاً شاخصه اصلی آگاهی از وجود اختلال دوقطبی در افراد است. حدود نیمی از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، در طول دوران شیدایی با کژ انگاری (delusions) و روانآشفتگی (hallucinations) مواجه هستند. کژ انگاری به حالاتی اطلاق میشود که در آن فرد به مسائل و مواردی اعتقاد دارد که صحیح نیست و نمیتوان درباره آنها سخن گفت و روانآشفتگی عبارت است از از دیدن یا شنیدن چیزهایی که وجود با حضور ندارند؛ هر دو این حالات روانی در گروه توهم و هذیان جای دارند.
"هیپومانیا" یا کم شیدایی نیز بیانگر حالتی از شیدایی با علائم خفیفتر است که در آن فرد دچار هذیان و توهم نمیشود و شدت علائم بروز دهنده آن در طول اختلال دوقطبی تأثیری بر روند زندگی روزمره او ندارد. همچنین کلمه "افسردگی" نیز زمانهایی را توصیف میکند که فرد احساس غم و اندوه یا افسردگی میکند؛ این علائم عبارت از همان مواردی است که در اختلال افسردگی اساسی یا "افسردگی بالینی" دیده میشود و وضعیتی که در آن شخص هرگز دورههای مانیک یا هیپومنیک را تجربه نمیکند. اکثر مبتلایان به اختلال دو قطبی بیشتر از اینکه با علائم مانیک یا هیپومانیک مواجه شوند دچار علائم افسردگی هستند.
انواع اختلال دوقطبی چیست؟
چند نوع اختلال دوقطبی وجود دارند که عبارت است از اختلال دوقطبی نوع اول شامل وجود رفتارهای نامنظم و شدید در دورههایی که تقریباً یک هفته طول میکشد تاجاییکه نیازمند مراقبت پزشکی است و دورههای افول شدید که حداقل تا دو هفته ادامه دارد، اختلال دوقطبی نوع دوم که با هیجانات بالا و پایین نامنظمی همراه است، اما بهاندازه نوع اول شدت ندارد و چرخه دمدمی مزاجی که شامل بروز رفتارهای شیدایی و افسردگی است و در بزرگسالان دو سال و در کودکان و نوجوانان یک سال طول میکشد.
هر یک از این انواع میتوانند با مصرف مواد مخدر و الکل به چندین بخش تقسیم شود؛ زنان بیشتر تحتتأثیر تغییرات خلقی فصلی قرار میگیرند و به اختلال دوقطبی نوع دوم مبتلا میشوند، آنها با ترکیبی از مشکلات سلامتی و روانی در کنار هم دست و پنجه نرم میکنند که میتواند شامل اختلالات تیروئید، میگرن و اختلالات اضطرابی باشد، اما زنان سریعتر از مردان از دوره افسردگی عبور میکنند.
علائم اختلال دوقطبی چیست؟
در اختلال دوقطبی، قسمتهای دراماتیک نوسانات خلقی از یک الگوی مشخص پیروی نمیکند و ممکن است فرد در فاصله میان تغییر قطب چندین بار با حالات مختلف خلقی افسرده، مانیا یا هیپومانیا مواجه شود. تغییر قطبها میتواند در طول چند هفته، ماه و یا سال شکل گیرد، شدت آن از هر فردی به فرد دیگر متفاوت است و حتی با گذشت زمان تغییر میکند.
علائم شیدایی شامل خوشبختی بیش از حد، امیدواری و هیجان، تغییر ناگهانی از خوشحالی به تحریکپذیری، عصبانیت و خصومت، بیقراری، گفتار سریع و تمرکز ضعیف، افزایش انرژی و نیاز کمتر به خواب، تهیه برنامههای بزرگ و غیرواقعی، توانایی ضعیف در قضاوت، مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی، زودرنج شدن، کماشتهایی، احساس اعتماد به نفس و رفاه بسیار بالا و پریشانی سریع میشود. در دورههای افسردگی نیز افراد با غم و اندوه شدید، از دست دادن انرژی، احساس ناامیدی یا بیفایده بودن، لذت نبردن از چیزهایی که زمانی دوست داشتند، ناتوانی در تمرکز، فراموشی، تن صدای بسیار پایین، گریههای غیر قابل کنترل، مشکل در تصمیمگیری، بیخوابی و پرخوابی، تحریکپذیری، تغییرات اشتها، اندیشیدن به مرگ و اقدام به خودکشی مواجه میشود.
نظر شما