به گزارش خبرنگار ایمنا، رومینا اشرفی دختر ۱۴ ساله تالشی به علت جراحات وارد شده توسط جسم تیز به سر و گردن درگذشت؛ قاتل پدر او بود. این پدر انگیزه و دلیل انجام قتل را فرار دختر از خانه برای ازدواج با مردی ۳۰ ساله عنوان کرده است.
این فاجعه به تدریج در رسانهها پخش و تبدیل به موضوع اول شبکههای اجتماعی شد. افراد بسیاری از جمله جامعه هنری درباره این اتفاق واکنش نشان دادند که در ادامه برخی از آنها را مرور خواهیم کرد:
زن بودن دشوار است
تهمینه میلانی، کارگردان سینمای ایران که در آثارش به نقش زن در جامعه اهمیت زیادی میدهد، در اینستاگرام خود این گونه به قتل رومینا واکنش نشان داده است:
"با کشته شدن رومینا به دست پدر بد تربیت شده اش، برای هزارمین بار دریافتم که در کشور ما میان این همه تاریک فکر، زن بودن عجب دشوار است. شادی هم که استاد کدکنی میفرمایند جای خودش! گمشده و دردیست که جنسیت و سن و سال نمیشناسد. باور کنید دزدان خزانه و رانت خواران هم حتی شاد نیستند! با ادای نوکیسه گان، ادای شادی در میآورند! بیچارهها! "
آی عشق، رنگ آشنایت پیدا نیست
الهام پاوه نژاد، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر، با انتشار ویدئویی در اینستاگرام خود آورده است:
"برای رومینا. که فرارش با مردی سی و اندی ساله، نشان میداد چقدر کمبود امنیت آغوش و مهر پدر دارد… کاش او اسماعیل بود و ابراهیمی داس بر دست! آی عشق، رنگ آشنایت پیدا نیست".
نگاه ابدی حسرت بار دختران سرزمینم
گلاره عباسی، بازیگر سینما و تلویزیون با نقل خاطرهای در صفحه اینستاگرام خود به این ماجرا واکنش نشان داده است:
"دو سال پیش بود، نه صد سال پیش که در روستاهای کشورم برای نمایشی رفته بودیم. چشمان دختران میدرخشید از معجزه صحنه. حق هم داشتند. زن بودند و معنی معجزهزایش و خلقی که بر صحنه اتفاق میافتد را خوب میفهمیدند. زنان و دختران، عاشق نمایش بودند و مرد خانواده باید و نبایدهای خودش را داشت. وسط نمایش، دست زن و دخترانش را گرفت و برد و پسرانش ماندند، دست زدند، خندیدند و نگاه نمناک و حسرت بار دختران سرزمینم تا همیشه انگار ادامه دارد… ما رفته بودیم به امیدی که نامش امروز بود و امروز من خستهام از اینکه سالها است فکر میکنم با جا خالی دادن وسط این بازی بردیم و امروز می بینم که باختیم… صحبت از برگه ترحیم دختر زیبای ما، چه دردی از دردهای من را دوا میکند که دختران سرزمینم هیچ وقت نمیتوانند با غرور، عاشقانههایشان را فریاد بزنند. "
سینمای ایران چراغ هدایت است، قدر بدانیم
بعد از انتشار خبر قتل رومینا، به فیلم خانه پدری ساخته کیانوش عیاری اشاره شد که سوژهای شبیه ماجرای رومینا داشت اما به علت آنچه سیاهنمایی خوانده میشد، سالها توقیف بود و در نهایت سال گذشته به صورت محدود اکران و به نمایش درآمد.
در همین راستا، ابراهیم داروغه زاده، معاون پیشین ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی در توئیتی آورده است: "حالا که خیلی صحبت از خانه پدری کیانوش عیاری شد، بد نیست یادی بکنیم از عروس آتش خسرو سینایی، دختری با کفشهای کتانی و من ترانه پانزده سال دارم رسول صدر عاملی که سعی در اصلاح رفتارهای غلط جامعه در مواجهه با زنان و دختران داشتند. سینمای ایران، چراغ هدایت است قدر بدانیم. "
به کدامین گناه کشته شده ای؟
امیرمهدی ژوله، بازیگر و نویسنده طنز با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خود این گونه از این ماجرا نوشته است:
"چیزی نیست. فرزند گرامی آن مرد، نوه فلان مرد، خواهر فلان مرد و خواهرزاده فلان مردان، منی داسی شده است. قیصرهای امروزی به جای برادران آب منگل، سراغ خواهرشان، دخترشان، مادرشان میروند انگار. ما؟ بعد از اشک و رنج و استوری هایمان، سراغ داس زبان و خیال و کردار مردانه مان خواهیم رفت، باز به کدامین گناه کشته شده ای را، همه مان باید جواب پس بدهیم، خیلی زود. "
میشود هیچی نگفت تا این یکی هم بگذرد
مجید توکلی، ژورنالیست و کارگردان سینما، این توئیت را منتشر کرده است:
"میشه سکوت کرد و بی تفاوت بود و به کاسبیهای احتمالی فکر کرد که مبادا با واکنشی به خطر بیفته. میشه به پروژههای پیش رو فکر کرد و دم نزد. میشه گوشهای نشست و تماشا کرد و به یک " آخی طفلکی " بسنده کرد. میشه بی خیال بود. میشه منفعل بود. میشه هیچی نگفت تا این یکی هم بگذره…"
به آغوش امن من برگرد دختر
آنالی اکبری، نویسنده فیلمنامههای سینمایی، در توئیتی اعتراض خود را این گونه بیان کرده است:
همین حالا دخترانتان را بیدار کنید و به آنها بگویید مایملک هیچ مردی نیستند. به آنها بگویید به دنیا آمده اند تا زندگی کنند، با اشتباهات و تصمیمهای درست و غلط شان. بگویید حتی اگر نیمه سوخته، از جهنمی شیطانی هم بیرون آمدی، باز به آغوش امن من برگرد دختر. "
تیغ از شما، ورید از من
حبیب رضایی، بازیگر سینما هم در توئیتی به شعری از حسین منزوی که بی ارتباط با قتل رومینا نیست اشاره کرده است:
"مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من
که جز ملال، نصیبی نمیبرید از من
عجب که راه نفس بستهاید بر من و باز
در انتظار نفسهای دیگرید از من
اگر فرو بنیشیند ز خون من عطش
چه جای واهمه، تیغ از شما ورید از من"
نظر شما