به گزارش خبرنگار ایمنا، به گفته اصلاحطلبان اکثریت قریب بهاتفاق کاندیداهای آنان رد صلاحیت و عملا امکان بستن لیست در بیشتر شهرهای کشور از آنها گرفته شده است. جمهوری اسلامی در این ۴۰ سال همیشه انتخابات پرشوری را پشت سر گذاشته است، اما این بار تعداد زیادی از جامعهشناسان و کارشناسان بیش از همیشه از کاهش چشمگیر مشارکت در انتخابات حرف میزنند و اصلاحطلبان معتقدند این میزان از رد صلاحیتها مشارکت را به طرز خطرناکی کاهش خواهد داد؛ اما آیا اصلاحطلبان میتوانند با رایزنیهای بیشتر حداقل امکان بسته شدن لیست را برای خود فراهم کنند؟
برای پاسخ به سوالاتی از این دست، هم چنین استراتژی اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات مجلس یازدهم و آثار رد صلاحیتهای گسترده در این دوره از انتخابات مجلس بر جامعه با حجتالاسلام والمسلمین رحمتالله بیگدلی مدرس حوزه، عضو هیئت علمی دانشگاه و رییس دفتر سیاسی حزب جمهوریت ایران اسلامی به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
رد صلاحیتهای اخیر به گفته بسیاری از کارشناسان بیسابقهترین موج رد صلاحیت در تاریخ جمهوری اسلامی بوده است. از نظر شما این میزان از رد صلاحیتها چه تاثیری بر جامعه خواهد داشت؟
رد صلاحیتهای اخیر دو موج داشت؛ موج اول که بسیار تعجبآور بود رد صلاحیت در هیئتهای اجرایی بود. در دورههای اخیر بالاخص در دوره جاری متاسفانه هیئتهای اجرایی که با تایید هیئت نظارت تشکیل میشوند بهگونهای سازماندهی شده بودند که بسیاری از نیروهای اصلاحطلب را صرفا به خاطر مواضع سیاسی و اظهارنظراتشان درباره مسائل جاری کشور رد صلاحیت کردند. این رد صلاحیتها بعضا مستند به تحلیلهایی بود که توسط برخی نهادها انجام شده است.
مثلا برخی از منابع استعلام به هیئتهای اجرایی چند خط تحلیل، درباره فردی نوشتهاند و آن تحلیل، مستند رد صلاحیت او قرار گرفته است. این در حالی است که آن تحلیل برداشت و تحلیلی نادرست و سه چهار خطی از اظهارات دلسوزانه آن فرد است. مثلا یک فعال سیاسی اصلاحطلب براساس دلسوزی که برای نظام دارد اظهارنظری درباره موضوعی خاص کرده که متفاوت با نظرات اصولگرایان بوده است. آن منبع محترم هم بدون اینکه اصل آن اظهارنظر را به هیئتاجرایی بفرستد برداشتی سهخطی را تحت این عنوان فرستاده است که مثلا این فرد در اظهارات خود به مواضع و ارکان نظام تعریض داشته است! همین برداشت نادرست، مستند هیئتاجرایی و پس از آن هیئتنظارت در رد صلاحیت آن فرد تحت عنوان "عدم التزام به جمهوری اسلامی" و بعضا "عدم اعتقاد و التزام به اسلام" قرار گرفته است، حال اینکه عدم اعتقاد و التزام به اسلام و جمهوری اسلامی زمانی مصداق مییابد که کسی سخنی بگوید که در تقابل با ضروریات اسلام باشد و یا اینکه سخنی بگوید و یا عملی انجام دهد که ناقض جمهوریت و اسلامیت نظام باشد و یا ناقض قانون اساسی جمهوری اسلامی باشد.
بدون تردید این نوع رد صلاحیت گسترده میتواند پنج تاثیر اساسی منفی داشته باشد؛ اول اینکه باعث میشود شجاعت لازم برای نمایندگی مردم از افراد گرفته شود و ما دیگر شاهد نمایندگانی چون شهید مدرس که بهواقع نماینده ملت باشند در خانه ملت نباشیم و فقط کسانی وارد مجلس شوند که دنبال منافع مادی هستند.
دومین تاثیر منفی آن این است که این نوع رد صلاحیت باعث میشود که نیروهای کارآمد و توانمند بسیاری از حضور در خانه ملت محروم و نیروهای ضعیف و ردههای چندم وارد مجلس شوند و در نتیجه ما شاهد تدوین قوانین ضعیف که برنامه اداره کشور محسوب میشود، باشیم.
سوم باعث میشود ترکیب ضعیف مجلس نتواند به وظایف نظارتی خود درست عمل کند و در نتیجه فساد و ناکارآمدی ارکان مختلف حکومت را فرا بگیرد.
چهارمین اثر منفی آن این است که مشارکت مردم در انتخابات پایین بیاید و منتخبان نماینده مردم نباشند و فقط نماینده محافلی خاص و حافظ منافع آن محافل باشند و آخرین تاثیر منفی این است که باعث افزایش شکاف بین بخشهایی از مردم و نظام و بیتفاوت شدن آنان شود که موضوعی بسیار خطرناک است.
به نظر شما اصلاح طلبان در این شرایط باید چه کاری انجام دهند؟
در جلساتی که بودهام گزارشهایی را استماع کردهام که حاکی از رد صلاحیت قریب بهاتفاق کاندیداهای اصلاحطلب و حتی نیروهای مستقل دارای رای در سراسر کشور بوده است. با این وضعیت، اصلاحطلبان اصلا کاندیدایی ندارند که بخواهند از مردم برای رای دادن به آنان دعوت کنند.
در نتیجه با این وضعیت اصلا دعوت اصلاحطلبان از مردم برای شرکت در انتخابات سالبه به انتفاع موضوع است؛ زیرا معنای دعوت این خواهد بود که جریانی با دهها میلیون رای از مردم دعوت کند که بیایند و به کاندیداهایی رای دهند که نه تنها مخالف اصلاحطلبان، بلکه خواهان حذف آنان هستند و هیچ انسان خردمندی خودزنی نمیکند. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند چه بسا جریان اصلاحات واقعیتها را به اطلاع مردم برساند و رسما اعلام کند که ما کاندیدا نداریم و مردم را مخیر کند که خودشان براساس آنچه که صلاح میدانند عمل کنند.
میزان مشارکت در انتخابات پیش رو را چگونه میبینید؟
با توجه به مشکلات موجود کشور و رد صلاحیتهای بسیار گسترده، متاسفانه فضای انتخابات بسیار سرد است. خدا شاهد است که در طول یکسال اخیر من نهایت تلاش خود را در توجیه مردم برای شرکت در انتخابات کردهام، اما متاسفانه مردم بهویژه دانشگاهیان نظر خوبی در باره انتخابات نداشتهاند و حال با این رد صلاحیتهای گسترده اوضاع بسیار بدتر شده است. ما بر این اعتقادیم که مشارکت پایین مردم بالاخص در شرایط فعلی که دشمنان جمهوری اسلامی و ایران درصدد ایجاد شکاف عمیق بین ملت و نظام هستند بسیار خطرناک است و باید موانع مشارکت مردم بهویژه رد صلاحیتهای گسترده مرتفع شود تا مردم اعتماد پیدا کنند که با شرکت در انتخابات میتوانند نماینده مورد نظر خود را انتخاب کنند و در اداره کشور سهیم باشند.
مارتین لوترکینگ، رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکاییهای آفریقاییتبار تعبیر بسیار پرمغزی در این زمینه دارد و میگوید: «هیچ چیز خطرناکتر از این نیست که جامعهای بسازیم که در آن بیشتر مردم حس کنند که هیچ سهمی در آن ندارند. مردمی که حس میکنند سهمی در جامعه دارند از آن جامعه محافظت میکنند، ولی اگر چنین احساسی نداشته باشند، ناخودآگاه میخواهند آن جامعه را نابود کنند.»
سخنگوی شورای نگهبان علت رد صلاحیت بسیاری از کاندیداها را مشکلات اقتصادی میداند. آیا چنین چیزی صحت دارد؟
این حرف یعنی داشتن مشکلات اقتصادی درباره قاطبه کاندیداها و نمایندگان اصولگرای رد صلاحیتشده جز یکی دو مورد مانند علی مطهری کاملا صحت دارد، اما درباره کاندیداهای جریان اصلاحطلب صحت ندارد و بیش از ۹۹ درصد اصلاحطلبان تنها به خاطر مواضع سیاسی خود و اصلاحطلب بودن رد صلاحیت شدهاند.
ما از مسئولان محترم رسما میخواهیم که ادله رد صلاحیت اصلاحطلبان و اصولگرایان را به صورت شفاف اعلام کنند تا حقایق بر همگان مشخص شود. البته شاید بگویند که برای رعایت آبروی افراد از اعلام ادله رد صلاحیت آنان اجتناب میکنند، اما این کار برخلاف مبانی فقه اسلامی و فرمان صریح امیرالمؤمنین امام علی(ع) است.
امیر مؤمنان(ع) در عهدنامه سیاسی الهی خویش به مالک اشتر، افشای کارگزاران مفسد را واجب شرعی دانسته و فرموده است: «مبادا که نیکوکار و بدکار در نزد تو برابر باشند؛ زیرا این کار سبب میشود که نیکوکاران را به نیکوکاری رغبتی نماند، و بدکاران را به بدکاری رغبت بیافزاید. با هر یک چنان رفتار کن که او خود را بدان ملزم ساخته است. سپس چگونگی کارکرد کارگزاران خود را جویا شو و از یاران راستکردار و وفادار، میانشان بگمار، که بازرسی ناپیدای تو، به رعایت امانت و مدارای با مردم ناگزیرشان میکند. پس اگر یکی از آنان به خیانت دست یازید و گزارش بازرسانت از راههای گوناگون چنین خبری را تأیید کرد، بینیاز از گواهی گواهان، به تنبیهاش دست بگشا و به میزان کردار نادرستش، بازخواستش کن، سپس او را در جایگاه خواری بنشان و داغ خیانت بر او بگذار و قلّاده ننگ و بدنامی به گردنش بیاویز.»
پس براساس فرمان صریح امام علی(ع) که طبق مبانی فقه شیعه، قول و فعل و تقریر آن حضرت برای ما حجت و واجبالاطاعه است، کارگزار مفسد نه تنها هیچ احترامی ندارد، بلکه باید داغ ننگ خیانت به بیتالمال به پیشانی او بخورد و به مردم معرفی شود. مضاف بر اینکه گفتن یک سخن کلی بدون تعیین مصداق، صدها و بلکه هزاران انسان پاکدست را که صرفا به دلیل مواضع سیاسی و اظهارنظراتشان رد صلاحیت شدهاند در معرض تهمت فساد و خیانت به بیتالمال قرار میدهد و بدون تردید تبعات دنیوی و اخروی دارد.
راهبرد اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو باید چگونه باشد؟
اصلاحطلبان در ماجرای انتخابات کاملا خلع سلاح شدهاند؛ زیرا نه در رد و نه تایید صلاحیت کاندیداها هیچ نقشی ندارند و این کار در دست کسانی است که مخالف صد در صد اصلاحطلبان هستند. متاسفانه جریانی بر امر رد و تایید صلاحیتها مسلط شده است و اکثریت قاطع کاندیداهای اصلاحطلب و حتی مستقل دارای رای را رد صلاحیت و ترکیب مجلس را از حیث گرایش سیاسی قبل از انتخابات مشخص میکند. در این میان، ملت و اصلاحطلبان نمیتوانند هیچ تاثیری در تغییر گرایش سیاسی مجلس داشته باشند و فقط میتوانند اندکی از سلطه طیفهای افراطی اصولگرا بر مجلس بکاهند و با وضعیت موجود کاری بیش از این از دست ملت و اصلاح طلبان برنمیآید. ما در جریان اصلاحات از جمله حزب جمهوریت ایران اسلامی منتظر تجدیدنظر شورای محترم نگهبان در رد صلاحیتها هستیم؛ زیرا از ۶۱ کاندیدای حزب جمهوریت در سراسر کشور تقریبا همه آنها و قریب به اتفاق کاندیداهای اصلاحطلب دیگر هم رد صلاحیت شدهاند و ما اصلا کاندیدای چندانی نداریم که بخواهیم لیست تهیه و از آنان حمایت کنیم. از اینرو نظر نهایی حزب جمهوریت و جریان اصلاحات پس از اعلام نظر شورای محترم نگهبان اعلام خواهد شد.
این کار واقعا به دور از انصاف و عدالت و قاعده طلایی اخلاق است که جریان اقلیت و ۱۵ درصدی اصولگرا لیستهای خود در سراسر کشور را بسته و اقلام تبلیغاتی خود را هم منتشر کرده است، اما جریان بزرگ اصلاحطلب که در انتخابات ریاستجمهوری ۲۴ میلیون رای داشت، اصلا کاندیدای تاییدصلاحیتشده ندارد و منتظر است که ببیند در شب انتخابات چه باید بکند.
من در اینجا متولیان امر انتخابات را به یک نکته مهم اخلاق انسانی و دینی متذکر میشوم؛ در علم اخلاق، قاعدهای تحت عنوان «قاعدهی طلایی» یا «قاعدهی زرین» مطرح است که یک اصل اخلاقی را که شامل دو بخش است بیان میکند؛ نخست اینکه شخص باید بهگونهای با دیگران رفتار کند که دوست دارد دیگران در شرایط مشابه با او آنگونه رفتار کنند. (شکل مثبتِ قاعده)؛ دوم اینکه شخص نباید بهگونهای با دیگران رفتار کند که دوست ندارد در شرایط مشابه با او آنگونه رفتار کنند. (شکلی منفی و منعیِ قاعده)
این قاعده از دیرباز در فرهنگهای مختلف جهان بهشکلهای گوناگون بیان شده و مورد تأیید تمامی ادیان جهان و بنای عقلای عالم بوده است. این اجماع دینی و عقلانی نشاندهنده این نکته است که گویی این قاعده بهطور فطری و ذاتی در طبیعت انسان و وجدان اخلاقی بشر بهودیعه نهاده شده است. پیامبر اکرم(ص) نیز در پاسخ بهشخصی که از حضرت پرسید «میخواهم عادلترین مردم باشم»، فرمودند: «آنچه را که برای خود نمیپسندی برای دیگران مپسند و آنچه را که برای خود میپسندی برای دیگران بپسند.» امام علی(ع) نیز در کلامی گهربار و جاودانه که در نامه ۳۱ نهجالبلاغه خطاب بهفرزندش امام حسن(ع) آمده است، فرمودند: «پسرم، خویشتن را معیار و مقیاس داوری بین خود و دیگران قرار بده. پس آنچه را که برای خود دوست میداری برای دیگران دوست بدار و آنچه را که برای خود نمیپسندی برای دیگران نیز مپسند. ستم مکن همانگونه که دوست نداری بهتو ستم شود. نیکی کن همانطور که دوست داری نسبت بهتو نیکی کنند. برای خویشتن چیزی را زشت بدان که همان را برای دیگری زشت میشماری. بههمان چیزی برای مردم راضی باش که برای خود راضی هستی.» حال، آیا واقعا جریان اصولگرا این تحمل را دارد که چند دهه با آنان در عرصه انتخابات مانند رفتار خودشان با اصلاحطلبان برخورد شود؟
نظر شما