به گزارش خبرنگار ایمنا، اولین بخش برنامه با حضور وحید جلیلی رئیس شورای سیاست گذاری جشنواره عمار آغاز شد. جلیلی با بیان اینکه شهید آوینی سینما را برای مخاطب عام تعریف میکرد، گفت: به نظرم میرسد که امروزه به گام سوم یعنی رسانه برای تکمیل چرخه سینما نیاز داریم؛ رسانه، حلقهای مفقوده در سینمای ایران است.
وی ادامه داد: جشنواره عمار تاکید بر بعد رسانه دارد اگر بخواهیم فقط به فرم فیلمها توجه کنیم باید سینما را تعطیل کنیم. در این ده سال گذشته ده هزار فیلم به جشنواره عمار رسیده است. جشنواره عمار میگوید ما در ایران زندگی میکنیم که صدها چهره و واقعیت در آن وجود دارد. پس باید فیلمها متناسب با شرایط کشور ما باشد. دغدغه عمار این است که چرا یک سری از سوژههای دراماتیک در سینمای ایران جایی ندارد و به سراغ آن نمیرویم. در بیست سال اخیر به یاد ندارم که فیلمها به سراغ سوژههایی مثل تلاش دانشمندان ایرانی رفته باشد.
جلیلی افزود: اگر فیلمسازان بخواهند به سراغ تلاش دهها هزار دانشمند بروند یک سری خط قرمزها وجود دارد. مثلاً ۹ سال است مجید شهریاری شهید شده و برخی حتی اسم او را نشنیدهاند. باید بدانیم که اگر کسی به سراغ سوژههای ملی میرود تحقیر نمیشود بلکه باید تشویق شود. مثلاً شهید رجایی در ابتدا دستفروش بوده و سیر زندگی ایشان بسیار دراماتیک و جذاب است. ما چهارصد هزار خانواده شهید داریم تا به حال چند نفر از آنها به قاب سینما راه پیدا کرده است؟ بیشتر فیلمها در تهران و شمال تهران ساخته میشود آیا این سینمای ایران است؟ سهم روستاییان در سینمای ایران کجاست؟
رئیس شورای سیاست گذاری جشنواره عمار با اشاره به نمایش فیلم در مساجد، مدارس و دانشگاهها گفت: چه کسی به فکر ۷۸ میلیون آدمی است که به سینما نمیروند؟ یک قشر بسیار ضعیفی در ایران داریم که مشکل مالی ندارند بلکه سینما را از سبد فرهنگی خود حذف کرده است. ما برای فیلم منطقه پرواز ممنوع در یک روستا دو میلیون تومان فروش داشتیم شاید رقمی نباشد اما توانستیم در یک روستا آن را نمایش دهیم. ما در فضای رسانهای فقط نقد فیلم داریم اما نقد سینما نداریم. نقد فیلم خوب است اما نقد سینما هم مهم است. ممکن است ما صد فیلم خوب داشته باشیم اما سینمای خوبی نداشته باشیم. یعنی یک فیلم درمورد سردار سلیمانیها نداریم. یک فیلم با لوکیشن سیستان و بلوچستان نداریم. سردار سلیمانی را شهید کردند اما آیا ما در خون ایشان سهیم نیستیم؟ سال ۶۰، ۱۷ هزار نفر را ترور کردن ولی ما هیچ فیلم سینمایی نساختیم که مظلومیت خود را نشان بدهیم. چرا یک فیلم برای شهید رجایی نساختیم؟ چرا قهرمانان ملی خود را نمیشناسیم؟
قصه گفتن از سینما در حال حذف شدن است
مهدی فخیم زاده دومین مهمان این برنامه بود. وی که پس از ۱۵ سال دوباره پشت دوربین یک فیلم سینمایی قرار گرفته در توضیح فیلم خود گفت: حدود ۱۵ سال پیش بود که آخرین فیلم سینمایی خود همنفس، را ساختم فرق زیادی بین سینما و تلویزیون برای من وجود نداشت. سینما در یک شرایط خاصی به سر میبرد. همه تهیه کنندهها به دنبال یک نوع کمدی خاصی هستند که به نظر من کمدی لوده است. سینما الان حالت دگردیسی دارد. سینمای حال حاضر ما کمدی نیست. دلیلش این است که سینما سهل الوصول است. قصه گفتن از سینما در حال حذف شدن است. اگر ببینم یک نقشی با شخصیت من سازگار است در فیلم خودم بازی میکنم. من ابتدا به عنوان بازیگر وارد سینما شدم. سینما را به صورت تجربی یاد گرفتم. مشت آخر یک سال پشت اکران ماند. تبلیغ آنچنانی ندارد. ارائه فیلم در سینما سخت و کار در تلویزیون راحتتر است و مشکلات سینما را ندارد. برای من نوعی که با مخاطب عام سرکار دارد تلویزیون راحتتر است.
رضا منتظری و پژمان کریمی مهمانان میز رسانه برنامه هفت بودند. پژمان کریمی آغاز کننده صحبت بود و گفت:جشنواره عمار کار خود را با ۱۹ اثر شروع کرد و امروزه به ده هزار اثر رسیده است. شبکه بزرگ اکرانی که این دوستان به وجود آوردند بسیار مهم است. فردا اختتامیه جشنواره عمار در غزه است که به نام سردار شهید حاج قاسم سلیمانی مزین است. در این چند روز من به شخصه مسئول فرهنگی در این جشنواره ندیدم.
رضا منتظری با اشاره به شهادت سردار قاسم سلیمانی در این باره گفت: با شهادت حاج قاسم سلیمانی بسیاری از هنرمندان خارجی واکنش نشان دادند که نشان میدهد چه اندازه حوزه فیلم و مستند میتواند جنایات آمریکا را برملا کنند. انسیه شاه حسینی در مصاحبهای عنوان کرده که یک فیلمنامه ای را نوشتیم سردار سلیمانی هم خواند و استقبال کردند ولی بنیاد فارابی گفت وقتی مردم کف خیابان شعار میدهند میگویند چرا باید بودجه برود در عراق فیلم ساخته شود؟ آن مسئول به او گفته آمریکا انقدر هم که شما گفتین بد نیست! این واقعاً تعجب آور است.
قاتل و وحشی قربانی درگیری عوامل شد
حسن آقا کریمی عضو هیئت داوری خانه سینما در تماس تلفنی با استودیو هفت گفت: من هم از طریق خبرها متوجه مشکل فیلم آقای نعمت الله شدم. تا آنجایی که من اطلاع دارم این است که سرمایه گذار اولیه کار صادق رنجکشان انصراف داده و عباس نادران کار را ادامه داده و قرار بود هزینههای اولیه را آقای نادران پرداخت کند. گویا چکهای آقای نادران پاس نشده و اگر آقای رنجکشان چک را خرج کرده باشد مالکیت، طبق تفاهم نامه پابرجاست. تا این لحظه هیج شکایتی از طرفین ماجرا به دبیرخانه شورای داوری خانه سینما نرسیده است. اینکه مدیر عامل خانه سینما درخواست کند فیلم کنار گذاشته شود امکان ندارد و تصمیم برای حضور در جشنواره در اختیار تهیه کننده کار یعنی حمید نعمت الله است که گویا هیچ درخواستی برای انصراف نداشته است. حتی سرمایه گذار هم نمیتواند درخواست عدم حضور داشته باشد. آقای نادران و نعمت الله هر دو مشترک تهیه کننده کار هستند.
زغال فیلمی که داستان دارد
میز نقد و بررسی برنامه سینمایی هفت؛ با نقد و بررسی فیلمهای جاندار، زغال و پویانمایی آخرین داستان با حضور مسعود فراستی، محمدتقی فهیم و ناصر هاشم زاده، ادامه یافت.
فراستی که اینبار خلاف همیشه آغاز کننده صحبت بود درباره فیلم زغال گفت: فیلم زغال فیلم خوبی است و کاش شرایطی بود که برخی از فیلمهای هنر و تجربه درست دیده شود. اینکه فیلمساز تعلق خاطر دارد به زبان بسیار پسندیده است. وقتی داری فیلم را میبینی و زیرنویس را میخوانی عصبانی نمیشوی. به نظرم فیلم دارد داستانی تعریف میکند که برای همان نقطه است. یعنی داستان با محل فیلم ارتباط برقرار میکند. ادای روشن فکری ابداً در فیلم وجود ندارد. با توجه به تهیه کننده نیمه خارجی میتوانست ادای روشن فکری در بیاورد ولی این کار را نکرد. کارگردان قادر میشود داستان فیلم را به من منتقل کند. کارگردان از معلول به علت میرسد. رویدادها بر مبنای یک جبر طبقاتی شکل گرفته است.
وی ادامه می دهد: فیلم در فضای سالم نفس میکشد که بسیار خوب است. آدمهای قصه برای همان نقطه هستند و شخصیتها به درستی ساخته میشود. فیلم به راحتی میتوانست اگزوتیک شود ولی اینکار را انجام نمیدهد. این که فهیم میگوید ۶ کات در یک سکانس است اتفاقاً نشان دهنده ریتم تند فیلم است نه کند فیلم. یک مقداری تحت تأثیر اروپای شرقی است ولی آسیب نرسانده است. عمدهترین شخصیت فیلم پدر است که بازی و انتخاب کاملاً درست است. دوربین در نماهای داخلی خوب عمل کرده است ولی دوربین رو دستها مشکل دارد. نسبت مدیوم و لانگ ها در برخی موارد رعایت نشده است. پایان فیلم هم به نظر من خیلی خوب است.
محمد تقی فهیم نیز با فراستی هم نظر بود و در تکمیل صحبتهای او گفت: فیلمهایی از قبیل زغال در سینمای ما زیاد بوده است. در این فیلم علاوه بر این که با داستان رو به رو هستیم، فراز و فرود نیز دارد. اما این داستان وقتی قرار است در نشانهها و لوکیشن ها باشد باید در چهارچوب جغرافیای ما باشد. ما روایت فیلم را گویا انگار در فراسوی مرزها میبینیم. انگار یک نوع قوم گرایی در فیلم میبینیم. انگار اینچیدمان در برخی مواقع تعمدی شده است. داستان فیلم در برخی مواقع مثل افتتاحیه فیلم راکد است.
وی ادامه میدهد: در اجرا فیلم کمی مشکل دارد، ریتم کند است. فصل دوم افتتاحیه فیلم که سه جاده را عوض میکند با ۷ کات. چرا باید زمان را از دست بدهیم؟ صحنهای که گاوها را سوار ماشین میکند هم زمان را از نظر من تلف میکند. افتتاحیه و اجرای پایان بندی فیلم به نظر من خیلی خوب است و تصاویر خوبی به ما نشان میدهد.
به دلیل نبود وقت نقد و بررسی سایر فیلمها انجام نشد. ناصر هاشمی آخرین صحبت کننده این برنامه بود گفت: فیلم را که دیدیم حس میکنم که با یک فیلم جدی رو به رو هستم و به تمام موارد فیلم فکر شده است. من به سازندگان فیلم تبریک میگویم و توصیه میکنم دوستان این فیلم را ببینید و وسیعتر نمایش داده شود. فیلم مسئله دارد و میتواند مسئله را به مخاطب منتقل کند پس موفق است. فیلم و بیننده همراه هم کشف میکنند. داستان فیلم نمیخواهد شعار بدهد. در فیلم همه درگیر یک اشتباهی هستند که پسر خانواده انجام داده و میگوید اشتباه به خاطر نداری و فقر است. به نظرم فیلمنامه خوبی دارد. فیلم بسیار ساده بیان میکند. این داستان چه ریتمی میخواهد؟ این خانواده خانه خود را از دست نمیدهد چون اگر از دست میداد میگفتم چه کلیشهای است. چون کسی دیگر دارد خانه خود را از دست میدهد نوعی خجالت زدگی بین آنها وجود دارد. در پایان وقتی وارد سلول میشود و در بسته میشود گویا یک اتفاقی مثل آب از سر گذشتن رخ داده ولی در واقع هنوز هست و حالت تسلیم وجود ندارد. افتتاحیه و اختتامیه فیلم معکوس هم هستند.
نظر شما