به گزارش خبرنگار ایمنا، دکتر می پرسد: "چی خورده؟" خواهر در بین هق هق گریه می گوید: "بهم گفت ۲۰ تا لورازپام خورده". دکتر: "کی خورده؟"
خواهر :"یک ساعت پیش"
دکتر با آرامش خاصی می گوید: "ناراحت نباشید، مشکلی پیش نمیاد براش. چیز دیگهای باهاش نخورده؟"
خواهر اظهار بیاطلاعی می کند. دکتر سعی دارد از بیمار که نیمه هشیار است بپرسد، دختر خیلی ناواضح می گوید: موبایلم کجاست!" پرستاران برای گذاشتن ان جی بیمار را به اتاق شستشوی معده می برند. شستشوی معده تنها زمانی موثر است که مدت زمان زیادی از مصرف دارو توسط بیمار نگذشته باشد. در غیر این صورت دارو معده را پشت سر گذاشته و در حال وارد شدن به خون است.
در بخش اورژانس مسمومیتهای بیمارستان خورشید اصفهان، از این دست صحنهها کم نیست. هر روز موارد مختلفی از مسمومیت در سطح استان به اینجا مراجعه می کنند تا بلکه از شر مسمومیت خلاص شوند. این بخش تنها به ۲۰ تخت تجهیز شده و این یعنی یک استان اصفهان است و ۲۰ تخت برای بیمارانی که به هر دلیل دچار مسمومیت می شوند. آمار ماه گذشته اورژانس بیمارستان ۱۴۰۰ بیمار بوده است و درصد اشغال تختهای بخش مسمومیت ۱۱۵.
خودکشی یا حادثه، مسئله این است
شاید نخستین چیزی که توجه را جلب می کند، جانمایی بخش مسمومیتها دیوار به دیوار بخش بیماران اعصاب و روان است. به طوری که یک در مجزا بین این دو بخش وجود دارد که روی آن هشداری نوشته شده است: "از هدایت بیماران بدون اطلاع و همراهی بادیگارد به داخل بخش اعصاب و روان خودداری کنید".
واقعیت این است که بخش بسیار زیادی از مراجع کنندگان به اورژانس مسمومیت افرادی هستند که دست به خودکشی زده اند. اغلب آنها حال روحی مساعدی ندارند و مشکلات زیادی برای پرستاران بخش ایجاد می کنند.
بخشی از بیماران که برای بار چندم است خود را عامدانه مسموم کرده اند برای کادر بیمارستان شناخته شده اند. یکی از نگهبان ها می گوید: "ما اینجا مشتری ثابت هم داریم! برخی از افراد هرچند وقت یک بار خود را مسموم می کنند و باز آنها رو می اورند اینجا".
وجود بیمارانی که از فرط حالی نامساعد روحی دست به خودکشی زدهاند، شرایط ویژه ای را هم برای پرستاران این بخش به وجود آورده است. یکی از پرستاران میگوید: "شرایط روحی ما اینجا واقعاً بد است. بیماران این بخش تفاوت چندانی با بیماران بخش اعصاب و روان ندارند، ولی شرایط کاری ما کاملاً متفاوته و از مزایای کار در بخش اعصاب و روان هم بی بهره ایم. بیماران اینجا افرادی هستند که قصد خودکشی داشتند".
تلفن همراه و همراه ممنوع
پشت در اصلی بخش اورژانس مسمومیتها همیشه چند نفر نشستهاند. داشتن همراه برای بیماران در این بخش ممنوع است و آن طور که در بخش تابلوی اعلانات نوشته شده، علت این مسئله مداوای بیماران در آرامش است.
به جز یک تلفن عمومی کارتی، بیماران به تلفن دیگری دسترسی ندارند هرغریبه ای را که می بینند از او می خواهند تلفنش را در اختیار آنها قرار دهد تا به خانواده شان زنگ بزنند. علت ممنوع بودن تلفن همراه در این بخش چندان روشن نیست، اما کادر درمانی رضایت چندانی از ممنوعیت تلفن در این بخش ندارند.
یکی از پرستاران میگوید: "۹۰ درصد مشکلات ما در این بخش به علت ممنوع بودن تلفن برای بیماران است". هنوز حرفش تمام نشده که یکی از بیمارانی که به علت اثر دارو نمیتواند خوب صحبت کند به ایستگاه پرستاری می آید و می گوید:"یا تا ۱۰ دقیقه دیگه یه تلفن به من میدید یا اینجا رو بهم میریزم". پرستار به او توضیح می دهد که تلفنی وجود ندارد که بخواهد به او بدهد و این دستور است. هر موقع مرخص شد می تواند به اتاق مدیر رفته و علت این دستور را بپرسد!
مرد سریع می گوید:"پس موبایل خودت رو بده!".
سر و صدای مرد که بالاتر می رود، یکی از نگهبان ها می آید و فضا را آرام می کند و به بیمار می گوید مشکلش را حل میکند. هرچه باشد همه می دانند که شرایط روحی بیماران برای خودشان هم غیرقابل تحمل است و باید آنها را درک کرد. حتی وقتی به گفته پرستاران بیماران با آنها کتک کاریو آنها را مجروح می کنند، پرستاران حق درگیری با بیمار را ندارند.
چه سگ خوشبختی !
در باز می شود و یک خانم جوان در حالی که به پهنای صورت اشک می ریزدبه بخش تریاژ می آید. این قدر با استرس صحبت میکند که اول تصور می کنند خودش مسموم شده است. با دلهره می پرسد: "سگم نفتالین خورده، بیارمش اینجا؟".
پرستار تریاژ می گوید:"اینجا سگ درمان نمیکنیم. از داروخانه میتونی ذغال فعال بگیری و بهش بدی".
یکی از کارکنان بیمارستان زیر لب می گوید: "چه سگ خوشبختی!".
برای مردن چند تا قرص بخورم؟
یک مرد جوان که حال چندان مساعدی ندارد را به بخش می آورند. سرم و الکتروکاردیوگرام را وصل می کنند. همسرش کنارش است و آرام و قرار ندارد. اینطور که پیداست همسرش خیلی او را دوست دارد و نگران حالش است. پرستار از همسرش می خواهد که بخش را ترک کند. مرد می گوید ایندیرال خورده است و قصدش خودکشی بوده ولی نمرده است! پرستار می پرسد: "بچه هم داری؟" میگوید:"دوتا". یکی دیگر از پرستاران می گوید:"تو که زن و زندگی داری دیگه چرا خودکشی کردی؟ ببین زنت چقدر نگرانته". مرد کمی تامل می کند و از پرستار می پرسد: "برای مردن باید چند تا ایندیرال بخورم؟".
خودکشی با قرص برنج جنون است
بدترین مواردی که از مسمومیت گزارش شده است، متعلق به افرادی بوده که با قرص برنج خودکشی می کنند. این افراد اگر قرص برنج تاریخ مصرف گذشته را مصرف نکنند و یا قبل از مصرف آن را در آب حل نکنند تا گازهای سمی قرص تا حدودی از آن متصاعد شود، احتمال نجاتشان بسیار ضعیف است.
در مواردی که بیمار قرص برنج مصرف کرده است شستشوی معده بی فایده است و تنها از طریق خوراندن روغن و پارافین به بیمار می توان به جلوگیری از جذب دارو کمک کرد. افرادی که قرص برنج مصرف می کنند، مرگ دردناک گریزناپذیری را تجربه خواهند کرد. معمولاً در کمتر از شش ساعت در شرایطی که مدام احساس تشنگی می کنند و اغلب از کردهخود پشیمان هستند فوت میکنند.
درمان بیمارانی که جلوی اسم آنها نوشته است (Different Drug)D.D از همه سخت تر به نظر میرسد. در بدن آنها چندین دارو باعث ایجاد مسمومیت شده است و تشخیص و درمان آن دشوار است. اما بخشی از موارد مسمومیت هم شامل مسمومیتهای تصادفی است. برای مثال مصرف تصادفی متادون توسط کودکان، عارضه تنگی نفس در پی دارد.
برخی از مسمومیتها در فصول مختلف سال بیشتر تکرار می شود. در فصول گرم سال مسمومیت ناشی از عقرب گزیدگی و مار گزیدگی بیشتر به اورژانس مسمومیتهای بیمارستان مراجعه میکنند و این آمار در فصول سرد سال در مورد مسمومیت گاز CO و افسردگی و نتیجتاً خودکشی بیشتر است.
گزارش از: علی فرقانی - خبرنگار ایمنا
نظر شما