به گزارش خبرنگار ایمنا، نشانههای افسردگی در کودکان متفاوت است. گاهیاوقات این نشانهها با احساسات و تغییرات روانشناسی دوران بلوغ اشتباه گرفته و دیده نمیشوند؛ درواقع نشانههای افسردگی کودکان در شرایط و زمانهای مختلف به شکلهای متنوعی خود را نشان میدهند، البته باید توجه داشت که برخی از کودکان نیز علی رغم افسرده بودن به شکلی معقول رفتار میکنند و نشانههای بیرونی مذکور را ندارند، اما بیشتر کودکان ضمن تجربه افسردگی تغییرات محسوسی در عملکرد تحصیلی، فعالیتهای اجتماعی، علایق و حتی ظاهرشان ایجاد میشود. مطالعات نشان میدهد که سن ابتلاء به افسردگی اولیه در کودکان کاهش یافته، در این خصوص گفتوگویی را با فریبا کبیری، روانشناس بالینی داشتهایم که در ادامه میخوانید...
محیط زندگی یک خانواده چه تأثیری در ایجاد افسرگی فرزند دارد؟
رفتار کودک به صورت مستقیم به رفتار افراد نزدیک به کودک و فرزند مثل پدر و مادر و دوستانی که با آنها ارتباط نزدیک است، بستگی دارد. اولین و مؤثرترین تأثیر رفتاری را پدر و مادر بر روی فرزند دارد به خصوص نوع رفتار آنها با کودک مانند خشم و توهین به کودک که بعداً باعث میشود کودک به درون خود فرو برود. زیراکه هنگامی که از سوی خانواده تحقیر میشود نمیتواند رفتاروبرونی از خود بروز دهد، به ظاهر کودکی شیطان است و حتی برچسب بیش فعالی به آن کودک میخورد همراه با شیطنتها و تنشهای پرسرو صدا اما در واقع کودکی افسرده است.
رفتارها و کارهای کودک افسرده با کودک بیش فعال شبیه به هم است، اما با این تفاوت که هنگامی که کودک بیش فعال از سوی پدر مادر مورد غضب قرارگیرد باز به کار خود ادامه میدهد حتی با شدت ولذت بیشتر اما کودک افسرده پس از اینکه مورد خشم انگشت اشاره خانواده قرار گیرد، خیلی سریع در خود میرود و از ادامه کار و یا شیطنتهایش سرباز میزند. انزوا گرایی، خشم و زود رنجی رگههای کوچکی از ایجاد افسردگی درکودکان است که در پی آن کودک با کسی نمیخواهد ارتباط برقرار کند وگاه کم اشتها وحتی بی اشتها میشود.
راهکارهای درمان افسردگی کودک در خانواده چیست؟
یک خانواده میتواند با بروز رفتارهای مناسب ومتعادل با کودک از ایجاد افسردگی او جلوگیری کند. پدر و مادر نباید با خشم و توهین هنگام کارهای اشتباه کودک با اورفتار کنند، همچنین کودک را مرتب دچار آزار و گوشزدهای باید و نبایدی قرارندهند اورا تحقیر نکنند اشتباهاتش را به رخ نکشند، او را بادیگر کودکان نزدیکشان مقایسه نکنند و نیازهای اصلی کودک مانند" امنیت کودک " را تامین کنند.
از شایعترین اشتاباهات خانوادهها تهدید کودک به دوست نداشتن و ترد کردن او در هنگام بروز رفتار غلط است، این رفتار نیاز به امنیت کودک را درگیر میکند و کودک احساس میکند در واقعیت پدر و مادر اورا دوست ندارند در آینده باوری که برای کودک ایجاد میشود یک باور ترد شدگی است وکودک با خود احساس میکند که هیچکس او را دوست ندارد و به این باور میرسد که اورا ترد میکنند.
نیاز دیگری که برای کودک ایجاد میشود نیاز" محرومیتهای هیجانی" است به طوری که هرکاری که میخواهد انجام دهد احساس میکند که خانواده به او اهمیت نمیدهد و اطرافیانش او را دوست ندارند واین ها باعث میشود کودک به درون خود فرو رود و منزویتر شود و یا حتی این افسردگی میتواند به طور وسواس و اضطراب در کودک بروز کند.
رفتار و ارتباط کودک با اجتماع از دیگر نیازهای ضروری این گروه سنی است، امروز در برخی خانوادهها که شاغل هستند ویا با اطرافیان خود ارتباط نزدیکی ندارند، کودک را از محیط اجتماعی دور میکنند و اوتنها خود را با رایانه یا بازیهای کامپیوتری مشغول میکند و به این به ای باور میرسد که دچار انزوای اجتماعی است، در سنین نوجوانی به این نتیجه میرسد که علاقهای به داشتن ارتباط با دیگران ندارد و نمیخواهد به محیط اجتماع اطراف خود زیاد اشتیاق نشان دهد.
خودمختاری و استقلال برای کودک از دیگر نیازهای ضروری است، کودک باید از سن پنج سالگی خودش لباسش را انتخاب کند، اگر خانواده مانع اوشوند باوری که در آینده برای کودک رخ میدهد باور به بی کفایتی و وابستگی است زیرا که همواره فکر میکند سلیقه او در انتخاب لباس و یا چیزهای دیگر خوب نیست یا خودش به تنهایی نمیتواند کاری را
عزت نفس در کودک یکی دیگر از مهمترین نیازها برای کودک "نیاز به عزت نفس و اعتماد به نفس"که خانواده وظیفه دارد برای کودک احساس ارزشمندی را ایجاد کند واز توهین و تحقیر او جلوگیری کند زیرا که عدم اعتماد به نفس در کودک باور شکست و بی کفایتی را در کودک به وجود میآورد و او همواره فکر میکند هر عملی را که انجام میدهد نادرست است و شکست خواهد خورد.
خود ابرازی از دیگر نیازهای کودک است که کودک دوست دارد همواره در محیط خانواده صحبت کند واحساسات خود را بروز دهد، اما متاسفانه خانواده واکنشهای منفی از خود نشان میدهد به طوری که در مقابل حرفهای کودک اورا وادار به سکوت میکنند و ابراز بی علاقگی نسبت به صحبتهای کودک دارند و بازهم باعث به وجود آوردن باورهای ترد شدگی، بی کفایتی و اینکه احساس میکند هیچکس اورا درک نمی کندو نمی خوادهد در او به وجود میآید این نوع باورها از عمدهترین باورهای کودکان و نوجوانان است که آنهارا مجبور به منزوی شدن میکند.
سهم جامعه و خانواده درتشدید افسردگی کودکان چقدر است؟
محیط خانواده سهم بیشتری دارد زیرا که نقطه امن کودک خانواده است و کودک ابتدا در خانواده رشد میکند و بعداً وارد محیط اجتماع میشود و اگر در خانواده احساس آرامش و امنیت نکند با همین باور غلط وارد محیط اجتماعی میشود و درواقع" محیط اجتماعی تکمیل کننده رفتارهای نادرست خانواده "و با باورغلط فرزند است که فرزند به این نتیجه میرسد که در محیط اجتماع نیز کسی پذیرای او نیست.
از دیدگاه روانشناسی یک محیط خانواده سالم چگونه است؟
به طور خلاصه خانوادهای که بتواند تمام نیازهای روانی درست و به قاعده را برای فرزند رفع کند میتواند محیطی سالم رابرای کودک به وجود آورد و اصلیترین نکته این است که نیاز ارزشمند بودن و عزت نفس در فرزند را رفع و رشد دهند به طوری که کودک در رفتار خود و برخوردهای خانواده احساس کمبود نکند اما در بعضی خانوادهها رفع این نیاز اشتباه تداعی شده به طوری که آنقدر احساس ارزشمندی را در کودک رشد دادهاند که کودک دچار خود بزرگ بینی و غرور بیش از حد میشود مانند وقتهایی که خانواده به فرزند خود با گفتن جملاتی مثل توبزرگی، تو خانمی و یا این کارها برای تو زشت است، باعث شدهاند که کودک نتواند بچگی کند و احساس خودبزرگ بینی کاذب به او دادهاند.در نتیجه خانوادهای میتواند محیط سالم را ایجاد کند که این نیازهای اصلی را در چارچوب وقاعده برای کودک رفع کنند و همچنین پدر و مادر خود نیز با همدیگر مشکلاتی را نداشته باشند ویا مشکلات خود را به دور از فرزند برطرف کنند تا بتوانند نقطه امن کودک را در خانواده به طور کامل ایجاد کنند.
گفتوگو از: مریم یاوری - خبرنگار ایمنا
نظر شما