به گزارش خبرنگار ایمنا، پس از آنکه انتشار فیلمی از عقد موقت و مدتدار یک دختر کم سن و سال در یکی از روستاهای توابع شهرستان بهمئی کهگیلویه و بویراحمد در فضای مجازی بازتابی گسترده داشت. فراگیر شدن هشتگ "کودک همسری" و "ازدواج کودکان" باعث شد مقام قضایی به این ماجرا ورود کرده و عقد را باطل اعلام کرد.
فیلم، سرشار از ذوقزدگی جماعت اطراف عروس و داماد از این وصلت بود و آنقدر سر و صدا کرد که حتی عدهای برای جذب فالوور، با نام داماد در اینستاگرام صفحه ایجاد کردند. البته در آنسوی واکنش شبکههای اجتماعی فارغ از تمام مواضعی که ممکن است به طور معمول درخصوص این مسائل توسط کاربران شبکههای اجتماعی رخ دهد، آنچه این بار مشهودتر بود، عقلانیت بیشتر مخاطبان در نحوه مواجهه با پدیده "ازدواج کودکان" است؛ مطلبی که شاید قبلتر تنها در حد درخواست منع قانونی ازدواج کودکان باقی میماند اما این دفعه با ورود سریع قانون، کاربران توئیتر به کافی نبودن منع قانونی پی برده و فرهنگ سازی در این مسئله را یادآور شدند.
هرچند همچنان برخی افراد خلاهای قانونی در این مسئله را اینگونه مورد انتقاد قرار میدهند: "به کودکی که اجازه اخذ گواهینامه رانندگی، افتتاح حساب بانکی و معامله داده نمیشود چگونه اجازه ازدواج می دهیم!؟ میطلبد کمیسیون قضایی مجلس با عنایت به آسیب های پدیده کودک همسری بر آینده کودکان این سرزمین به بازگشت مجدد طرح به صحن مجلس اقدام جدی انجام دهد."
اما کاربران دیگری در توئیتر هستند مانند شروین که وجود قانونی برای منع ازدواج کودکان را تنها راه کمرنگ شدن آن نمیدانند و به آسیبهای پشت این قانون نیز نگاه میکنند: "موافقان دخالت حکومت برای باطل شدن عقد، چه راهحلی برای فردایی دارن که خانوادههای راغب به ازدواج کودک، بدون ثبت رسمی، فرزندشون رو به خونه شوهر میفرستن؟"
در این رابطه رشته توئیت کاربری با نام دورهگرد نیز قابل توجه است: "یه مسئلهای که تو یه سری مناطقی که آمارِ کودک همسری بالاست دیدم، اینه که بعضی وقتها اینجور عقدها رو اصلا ثبت محضری نمیکنن و به همین خاطر مرد به راحتی هر موقع بخواد زنش رو ول میکنه و نه منع اجتماعی براش هست نه قانونی. اون دختر هم عملا زندگیش نابودتر از چیزی که بود میشه.
با دیدن یک کلیپ رگ گردن روشن فکر نماها دوباره زده بیرون، دوست عزیز این چیزی که الان دیدی خیلی راحت داره تو خیلی جاهای ایران رخ میده و باهاشون بحث هم نمیشه کرد برای تغییر نیاز به اگاهی هست نه قانون کودک همسری، چون دیگه نه شوهر داره، نه خانواده میپذیرنش و نه جامعه! وقتی این مسائل رو هم میبینم، نگرانِ این میشم که منعِ قانونی بدونِ آگاهیبخشی، دستِ اینجور آدمها رو بازتر کنه و باعث بشه آمارش حتی بیشتر از قبل بشه و قربانیِ این مسئله باز هم اون دختر بچهها هستن که در سنینِ کم توی جامعهی کاملا بسته که نه جایگاه اجتماعی میتونن داشته باشن نه درآمد از راهِ درست، علاوه بر چیزهای دیگه، از حقِ داشتنِ سرپناه هم محروم میشن. تصور کردن و پیشبینی کردنِ پیامدهاش نباید خیلی سخت باشه."
کاربری با نام امیر به فقدان آموزش اشاره میکند: "این داستان چاره داره! آموزش اصل مهمیست که نمی بینیم. اگر آموزش رو جدی تر بگیریم در مناطق محروم قطعا اوضاعِ بهتری رو در ده سال بعد شاهد خواهیم بود."
و کاربر دیگری از لزوم مقابله با بانیان اینگونه ازدواجها میگوید: "به شکل عجیبی کنجکاوم بدونم عاقد عقد موقت این دخترک بهمیی کجا درس خوانده؟ چقدر درس خوانده؟ غیر از عقد خواندن به چه کاری مشغوله؟"
صمد نیز به همین موضوع تاکید میکند:" صیغه نامه دختر ۱۳ ساله باطل شد، اما دفتر ازدواج کودک همسری شخص عاقدی که مسبب اون فاجعه بود باطل نشد و درد اینجاست."
یکی دیگر نیز بر آموزش خانوادهها دست گذاشته و توئیت کرد: "اینکه عقد این دختر و پسر باطل اعلام بشه فقط برا آرامش افکار عمومیه وگرنه تا وقتی عقد دختر بچه ی زیر ١٣ سال با مصلحت دید پدرش مشکل شرعی و قانونی نداشته باشه شما برا همه ی کسایی که تو اون جشن بودن و تمام مردم شهر بهمئی هم قرار مجرمیت صادر کنی هیچ اتفاق مثبتی رخ نداده."
البته درست یا نادرستی این دست توئیتها تا حد زیادی به برخورد قانونی با عوامل ازدواج کودکان بستگی دارد؛ خانوادهها و آنکس که عقد را جاری میکند.
برخی دیگر این ریشه یابی را به دور از شعارهای معمول در نزدیکان خود جستوجو کرده و به بیان نقلهایی از آنهایی که در سنین کودکی وارد زندگی مشترک شدهاند، به ازدواج کودکان اعتراض کردند.
شهریار توئیت زد: "خالهام رو در سنی کمتر از نه سالگی مجبور به ازدواج با فردی میکنند که حداقل ۴۰سال باهاش اختلاف سنی داشته، ناتوانی و عدم آگاهی خاله به حدی بوده که شب ها از ترس بین پدر شوهر و مادر شوهرش میخوابیده . این ظلم از ذهن هیچ یک از قربانیان این جنایات پاک نمیشه."
پری کاربر دیگری بود که مانند شهریار روایتی مشابه را توئیت کرد: "مادربزرگم الان ۹۰ سالش میشه راحت، بنده خدا رو ۹ سالگی شوهر دادن، ۱۳ سالگی عمو بزرگمو آورد و بعد اون ۸ تای دیگه از بله گرفتنش که صحبت میکنه اشک تو چشاش جم میشه، تو این مایه ها که بش گفتن آبنات دوست داری اونم گفته بله و تمام!"
اگرچه اینبار شبکههای اجتماعی در حل چنین جالشی سربلند بیرون آمد اما کاربری همچون مصطفی به نکتهای در حاشیه این نقش آفرینی کاربران توئیتر نیز اشاره کرد. او با هشتگ "حریم خصوصی" توئیت زد: "مرسی که باز هم با یه سوژه کم هزینه برای ژست روشفکری گرفتن، نهایت استفاده رو کردید و زدید و پدر کودک همسری رو درآوردید، اما لطفا قبل از انتشار تصاویر واضح این دختر بچه به اینم فکر کنید که در حالی که دارید ژست روشنفکری میگیرید، آسیب جدیتری به این بچه میزنید."
ماجرای این ازدواج شاید بیش از هرچیز دو موضوع را به خوبی نشان داد: یکی نقش شبکههای اجتماعی در انتقال دغدغههای مردم به قانون گذاران و دیگری لزوم ریشهیابی و اقدام موثر برای مقابله و به تاخیر انداختن ازدواج کودکان، این زخمه کهنه به ویژه در مناطق محروم.
نظر شما