زهره قلیلی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا در تعریف هوش هیجانی اظهار کرد: هوش هیجانی یعنی توانایی تشخیص، نام گذاری و ارزش گذاری هیجانها و نحوه مدیریت هیجان در خود و طرف مقابل است.
وی درباره وضعیت هوش هیجانی ایرانیان نسبت به دیگر جوامع اظهار کرد: هنوز در این زمینه پژوهشی صورت نگرفته اما مشاهدات میدانی بیانگر یک نوع بی ثباتی هیجانی در جوانان ایرانی است که البته بستگی به فرهنگ و نواحی مختلف جامعه نیز دارد .
این مشاور خانواده افزود: در فرهنگهای سطحیتر و ضعیف تر این بی ثباتی در هیجان بیشتر است؛ مثلا خیلی زود از یک هیجان به یک هیجان دیگر تغییر حالت میدهند و چون هیجانهای خود را تشخیص نمی دهند، در زمان اوج هیجان تصمیم گیری کرده و آن را انجام میدهند. درصورتی که در مبانی دینی و همینطور مبانی روانشناسی همیشه تاکید بر این است که در اوج هیجان تصمیم گیری نشود.
قلیلی ادامه داد: نتیجه این تصمیم گیریها جوانانی است که به صورت موجی یا به اصطلاح عامیانه "جوگیرانه" رفتار می کنند. وقتی که شاد هستند نمی دانند با شادی خود چه کنند و رفتارهای عجیب و غریب نشان میدهند، چون هوش هیجانی پایینی دارند و وقتی که غمگین هستند نیز به همین صورت عمل میکنند.
هوش هیجانی بر جریانهای اجتماعی و فرهنگی جامعه تاثیرگذار است
وی ضمن تایید تاثیرگذاری هوش هیجانی بر جریانهای اجتماعی و فرهنگی جامعه تصریح کرد: هیجان یک حالت گذراست بنابراین کسی که زندگی و انتخابهایش بر مبنای هیجان باشد معمولا تصمیم گیری شتاب زده دارد و این تصمیمات اغلب آسیب زاست و به جایی نمی رسد. این نوع رفتار در جامعه هم تاثیرگذار است، برای مثال افراد برای یک جریان خاص ذوق زده می شوند و در نتیجه این ذوق زدگی بدون اینکه بداند در این حالت خاص نباید تصمیم بگیرد، سریعا همان رویکرد معروف جامعه شناسان را در پیش میگیرند که میگوید، درود بر این جریان و مرگ بر آن جریان.
این روانشناس ادامه داد: اگر این شعار از روی تعقل و بینش باشد، خیلی هم خوب است زیرا باید گرایش های افراد مشخص باشد، ولی وقتی که به صورت موجی و هیجانهای بی ثبات و موقت و بدون ریشه فکری باشد، مشخص است که این جریان اجتماعی راه به جایی نخواهد برد. گاهی هم مثل سیلابهایی است که در کانال مناسب جریان نمییابد و میتواند حتی خود جامعه را تخریب کرده و به ویرانی بکشاند.
افراد هیجانی نقدپذیر نیستند
قلیلی در خصوص چگونگی تشخیص این اختلال در افراد اظهار کرد: قابل مشاهد ترین سطح روان انسان رفتارش است وقتی کسی ثبات هیجانی نداشته باشد، معمولا تصمیم گیری هایش شتاب زده است، تامل و تفکر ندارد و هیچ وقت نقدپذیری را در این گونه فرد نمیبینیم. تفکر نقادانه از تحلیلهای منطقی میآید و تفکرهایی که سریع تصمیم گیری کند از هیجان ناشی می شود. برای مثال درصورت نظرخواهی از فرد دارای اختلال راجع به یک موضوع پاسخ او صفر و یک است یعنی می گوید یک چیز خوب یا بد است. بنابراین از رفتار شتاب زده و بدون نقد و تامل فرد می توان تشخیص داد که فرد مشکل هیجانی دارد.
وی در خصوص برخورد درست با این گونه افراد، توضیح داد: دو رویکرد وجود دارد ؛ یکی رفتار عامه مردم با این افراد و دیگری رفتار خانوادهها و متولیان تربیتی در برابر آنهاست. در مورد عامه مردم باید گفت وقتی یک نفر هیجان زده است، طرف مقابل باید از دیدگاه منطقی به قضایا نگاه کند؛ چون در صورت بروز رفتار هیجانی متقابل اوضاع به شدت به هم می ریزد، ولی خانوادهها گاه کارهای پیشگیرانه نیز میتوانند انجام دهند.
این مشاور خانواده ادامه داد: میتوان برای تقویت تفکر منطقی و هوش هیجانی در کودکان احساساتشان را از همان بدو کودکی ارزش گذاری کرد، ارزش گذاری یعنی مثلا وقتی که کودک عصبانی است، عصبانیتش را سرکوب نکنیم. برای این کار میتوانیم به او بگوییم تو الان خیلی عصبانی هستی ؛ یعنی روی این حالت روحی اسم بگذاریم تا بداند که درحال حاضر حالش چگونه است و به او کمک کنیم که این حالت را تشخیص بدهد؛ وقتی هیجانش را تشخیص داد قاعدتا قدم بعدی این است که به او بگوییم انسان در زمان عصبانیت، نباید تصمیم گیری کند و باید صبر کند تا آرام شود در این صورت به احتمال زیاد او میتواند مراحل بعدی را به خوبی انجام دهد.
قلیلی خاطرنشان کرد: وقتی که هیجان، فکر ، احساسات و تصمیم گیری با هم مخلوط باشد و هیچ شناختی از حالت خودش نداشته باشد، قطعا در تصمیم گیری دچار مشکل خواهد شد. بنابراین رویکرد ما اولا نسبت به خودمان این است که با آگاهی عمل کنیم و هیجانهای خود را بشناسیم دوم اینکه اگر فرد رفتار هیجانی داشت، ما رفتار مشابه و متقابل او نداشته باشیم و دیگر اینکه زمینه پرورش تفکر نقادانه و هوش هیجانی را در نسل آینده فراهم کنیم.
نظر شما