شبی با لبخندهای اشک آلود

در دنیای هزار رنگ سینما، چهره‌های بسیاری امروز پوستر شده و بر صفحه‌های نقره‌ای نمایش داده شده‌اند و از صفحه روزگار حذف شده‌ و از یادها رفته‌اند. این دنیای هزار رنگ، نام های بسیاری در خود دارد که هرگز نه در پوسترها بزرگ چاپ و در تیتراژها درشت نوشته شده‌اند اما، در خاطره سینماگران ماندگارند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، زاون قوکاسیان از آن دسته نام‌های جاودانه‌ای است که نیازی به پوستر چند متری سر در سینماها و زاویه نزدیک دوربین ندارد. بلکه  در ورق به ورق پژوهش‌ها و  نقد و بررسی‌ها خوش می‌درخشد.

قوکاسیان، از سال ۱۳۵۰ با انتشار کتابی درباره فیلم "چشمه" از ساخته‌های آربی آوانسیان، فیلمساز ایرانی، کار تحقیق و تألیف کتاب‌های سینمایی را شروع کرد. انتشار این کتاب باعث شد تا نام زاون قوکاسیان به‌عنوان نخستین محققی که درباره یک فیلم کتابی نوشته و منتشر کرده، در تاریخ هنر و تاریخ سینمای معاصر ایران ثبت شود.

نوشته‌های او بسیارند از نوشتن درباره ارحام صدر تا نوشتن از لرتا! سردبیری فصلنامه‌ها و ویژه‌نامه‌های مختلف ادبی و فرهنگی و نیز مدیر گروه سینمای مؤسسه آموزش عالی سوره، مدیر اجرایی و همچنین داور جشنواره‌های بین‌المللی زردآلوی طلایی ارمنستان و فیلم توربین ایتالیا و داور جشنواره ملی فیلم ایران، قسمت دیگر از فعالیت‌های حیات بخش قوکاسیان برای سینما بود.

موزه هنرهای معاصر اصفهان شب گذشته برای بزرگداشت این جاودانه معاصر میهمان اشک‌ها لبخندهایی بود که با شنیدن و دیدن تصاویر به جامانده از زاون قوکاسیان فضا را پر می‌کردند از شادی و غم! شادی از به یاد آوردن یک لبخند و غم از دست دادن یک انسان ارزشمند.

پنجشنبه ۲۴مردادماه آیین بزرگداشت زاون قوکاسیان، کارگردان، فیلم‌ساز و منتقد در آستانه افتتاحیه سی و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان با حضور جمعی از مسئولان، همکاران و شاگردان این پژوهشگر سینما در موزه هنرهای معاصر اصفهان برگزار شد.

مثلث عشقی زاون؛ اصالت، انساندوستی و هنر

در این مراسم محمد عیدی، مدیرعامل سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان گفت: تشکر ویژه دارم از برگزارکنندگان این جلسه و امیدوارم که این جلسات از رویدادهای تکرار پذیر در شهر اصفهان باشد.

وی افزود: شاید حقیرترین فرد در این جمع باشم که شایستگی داشته باشم در مورد زاون قوکاسیان سخن بگویم؛ زاون به معنای واقعی کلمه شخص توسعه یافته است. واجب است که سازمان‌هایی با کارکردهای فرهنگی به چنین سرمایه‌های نمادین بپردازند و آنها را تبدیل به الگوهایی کنند که منش و سرنوشتشان الگوی جامعه باشد، به خصوص شخصیتی مانند زاون که سه شاخصه بسیار مهم دارد.

مدیرعامل سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان ادامه داد: زاون جامعه‌نگر، جهان نگر و جهت ‌گر بود، به نظر من مثلث عشقی زاون، یکی زادگاه اوست که شدیدا به آن عشق می‌ورزید. در آخرین باری که او از وین بازگشته بود و در بیماستان الزهرا بستری بود، با او گفتم که ای کاش در وین می‌ماندید تا معالجه تمام شود، من را متوجه کردند که در واقع این پایان کار است و ترجیح می‌دهد در اصفهان باشد. دومین ضلع، انسان دوستی اوست که در ذیل آن مادرش هم قرار می‌گیرد و سومین ضلع عشق او به هنر سینماست. عشق به زادگاه به او اصالت داده بود، عشق به انسان او را متعهد و وظیفه شناس ساخته بود و عشق به هنر، خلاقیت و تلاش خستگی ناپذیر به او بخشیده بود.

وی ادامه داد: دوستان  زاون درباره‌اش ستایش‌های فراوانی را گفته‌اند و خواهند گفت، به ویژه باید ارجاع بدهم به مجله دریچه که در این خصوص توضیحات همکاران و همراهان او هست. اما به حسب وظیفه‌ای که دارم می‌خواهم نکته ای را اشاره کنم که بین اصفهان و زاون مشترک است.

عیدی ادامه داد: انسان مطلق انگار و تجربه باور؛ تجربه باور کسی است که باور دارد حقیقتی وجود دارد اما برای رسیدن به حقیقت باید تلاش و کشف کند؛ انسان تجربه باور همواره با محیط پیرامون خود در گفت‌وگو است. در نتیجه قرار خود را در بی‌قراری می‌بیند. واقعیت این است که انسان تجربه باور می‌تواند عاشق باشد، چرا که تنها در تجربه گرایی است که می‌توانید عشق را تجربه کنید.

وی ادامه داد: تفکر اصیل در اصفهان تجربه گراست، چرا که اصفهان بسترساز فضای گفت‌وگو است. در تمام دوران، نهله‌ها و مکاتب در زمینه‌ای گفت‌وگویی شکل گرفته‌اند.

عیدی گفت: وقتی زاون تجربه باور وعاشق را می‌بینید به معنای واقعی کلمه یک اصفهانی اصیل را میبینید. زاون به معنای واقعی کلمه انسان توسعه یافته است، تمام کسانی که با زاون آشنایی دارند می‌دانستند که همیشه زاون در پی حیقیقت و دانستن بود. او به شما اجازه نمی‌داد که دانسته‌هایتان را در صندوقچه خود نگه دارید، شما را وادار می‌کرد تا آن را به اشتراک بگذارید. به قول دوستان زاون همیشه طلبکار بود.

عیدی گفت: امکان نداشت شما با زاون باشید اما شاخص‌های توسعه یافتگی را در خود پیدا نکنید. برای تحقق توسعه پایدار ما نیاز به شخصیت‌هایی مانند زاون قوکاسیان داریم تا بتوانند  شخصیت توسعه یافته را در بین شهروندان اصفهانی تبدیل به یک مدل رایج کنند. امروزه بیشتر از هرچیزی به شخصیت‌هایی شبیه به زاون احتیاج داریم که هم بر سر ریشه‌هایش روییده باشد،عشق به انسان داشته باشد، وظیفه شناس باشد و هم عشق به هنر از او گنجینه ای از خلاقیت ساخته باشد.

مردی که فیلم‌ها را می‌شنید

در ادامه این مراسم گروه خواب بر صحنه آمد و به یاد زاون قوکاسیان؛ مدرس ایرانی ارمنی‌تبار، موسیقی اصیل ارمنی چینارس از کومیتاس وارداپت و البته دو شاهکار از موسیقی‌های سینمای جهارن، آملی و والس تهران را نواختند.

نوای کاخن، ویولون و آکاردئون که آرام گرفت، غلامرضا مهیمن فیلمساز پیشکسوت اصفهان، همراه با منوچهر طیاب مستندساز نام آشنای سینمای ایران روی سن آمدند تا خاطراتی از زاون قوکاسیان را از زبان منوچهر طیاب بشنویم.

مهیمن با اشاره به کارنامه پربار منوچهرطیاب از آشنایی او با قوکاسیان پرسید؛  دوستی من با شما به واسطه زاون بود. یکی از ویژگی‌های زاون قوکاسیان دوستی با انسان‌های فرهیخته بود و او از آنها زیست فرهنگی می‌آموخت. جناب طیاب از چگونگی آشنایی با زاون برای ما بگویید و او را چگونه توصیف می‌کنید؟

منوچهر طیاب با اشاره به آشنایی دیرینه خود با زاون گفت: زاون دوست صمیمی همه ما و همه دست اندرکاران سینما است و همیشه در ذهن ما زنده خواهد بود. من متاسفانه در آخرین هفته‌های زندگی زاون ، به واسطه نزدیکی محل زندگی و بیمارستانی که او در وین در آن بستری بود هر روز در کنار بسترش بودم. او همیشه با وجود تمام دردی که تحمل می‌کرد لبخند به لب داشت.

وی ادامه داد: آشنایی من با زاون آشنایی با انسانی بسیار با محبت و البته حرف‌ ای که را به هم متصل کرده بود. در آن ساعات آخر که دکتر به طور غیرمستقیم من را متوجه وضعیت زاون کرد. هنوز باور نمی‌کردم که باید با او وداع کنم. شاید بیش از بیست سال یا بیشتر او را می‌شناختم، از زمانی که او جوان بود و دنیای دوربین‌های هشت میلیمتری فیلم می‌گرفت تا بعدترها که زحمت‌های بسیاری کشید و به مقام استادی رسید.

طیاب گفت: هنوز لبخند او را در آخرین لحظات به یاد دارم در حالی که می‌گفت کتابی که در باره تو نوشته‌ام را در تهران که چاپ می‌کنم.

وی ادامه داد: اینکه می‌گویند او همیشه طلبکار بود کاملا درست است. هر زمانی من را می‌دید سراغ کتاب و فیلم یا عکسی را می‌گرفت، به ویژه در این سال‌های اخر که برای موزه سینما در حال جمع آوری فرهنگ شفاهی و مستندسازی بود. گاهی از او می‌پرسیدم با این همه اطلاعات می‌خواهی چکار کنی؟ و جواب می داد: نمیدانم! احساس می کنم چیزی کم است.

طیاب افزود: تقریبا همه دوستان زاون می‌دانستند با وجود اینکه زحمت زیادی می کشید اما همیشه فکرمی کرد چیزی کم است و کافی نیست. زاون مرد بسیار پرکاری بود. با تک تک فیلمسازها در رابطه بود و ساعت‌ها برای آنها وقت می‌گذاشت. بنابراین زاون را به عنوان انسانی که خودش را وقف سینما کرده بود می شناسم و این چیزی است که ما نباید آن را فراموش کنیم. به ویژه وقتی ما برای زاون  بزرگداشتی برگزار می کنیم، تنها برای او نیست، در حقیقت یادآوری می‌کنیم به نیروهای جوان و فرهنگی خود که هرکدام ما باید یک زاون دوم دیگر باشم. خسته نشویم، چرا که در این مسیر مشکلات بسیاری هست اما باید کفش آهنی پوشید و این عصا را به دست گرفت و مسیر را تا انتها رفت. در عین حال که خوشحالم که امشب برای زاون بزرگداشتی برگزار شده، اما بسیار غمگینم که چنین انسان ارزشمندی را از دست داده ایم.

غلامرضا مهیمن از تجربه تماشای فیلم با همراهی زوان قوکاسیان پرسید: شما حتما زاون به تماشای فیلم نشسته‌اید. تمام مدت تماشا زاون به دلیل خستگی ناشی از پرکاری او انگار که خواب بود. بعد از تماشای فیلم وقتی می‌خواستیم درباره فیلم صحبت کنیم، زاون به گوشه‌هایی از فیلم اشاره می‌کرد که ما با وجود اینکه با دقت فیلم را دیده بودیم متوجه آن لحظه‌ها نشده بودیم. شما هم این تجربه را با او داشته اید؟

منوچهر طیاب که هنوز بغض در گلو داشت اما خنده بر لبش آمده بود گفت: زاون همیشه برای تماشای فیلم‌های جشنواره وینال به وین می آمد، و او همانطور که گفتید در هنگام تماشای فیلم‌ها  انگار خواب بود، اما در حقیقت او فیلم را نمی‌دید بلکه گوش می کرد، چون کاملا از جریان فیلم آگاه بود و هشیارانه آن را دنبال می‌کرد. حتی به یاد دارم در یک از سخنرانی‌های من حضور داشت و او را در کنار یکی از دوستانم نشانده بود. وقتی سخنرانی‌ام تمام شد، دیدم که صندلی زاون خالی است. از دوستم پرسیدم پس زاون کجاست؟ گفت: احساس کردم ایشان تمام مدت خواب بودند و از یک جایی به بعد هم از جلسه بیرون رفتند. وقتی زاون را دیدم از اون سوال کردم چه شده؟ گفت؛ چیزی نشده تمام صحبت‌هایت را گوش کردم، ففط احساس کردم هوای داخل سنگین است، بیرون آمدم و از اینجا صحبت‌ها را گوش دادم. این تجربه که ما تصور می‌کردیم او خواب است و متوجه فیلم نیست برای هرکسی که او را می‌شناخت پیش می آمد.

وی ادامه داد: به هرحال خیلی خوشحالم که این برنامه برگزار شده، انسان‌های ارزشمند بسیاری هستند که مانند زاون برای هنر این مرز و بوم زحمت کشیده‌اند و قدرشان را باید بدانیم و خاطره آنها را گرامی بداریم. دنیا محل گذر است و باید با این مسئله کنار آمد، اما آنهایی که وارث هستند باید بدانند که این ارزش‌ها را باید حفظ و نسل به نسل منتقل کنند، همانطور که ما تاریخ و فرهنگمان را به همین شیوه کسب کرده‌ایم.

به گزارش ایمنا در پایان این مراسم نیز از مجموعه آثار ۳۲ هنرمند هنرهای تجسمی که برای ادای احترام به زاون قوکاسیان خلق شده اند، تخت عنوان "سکانس آخر" رونمایی شد.

این نمایشگاه تا ۲۵ شهویور ماه در موزه هنرهای معاصر اصفهان، از ساعت ۸:۳۰ تا ۲۲:۳۰ و جمعه از ساعت ۱۶ تا ۲۰ برگزار است.

کد خبر 385961

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.