به گزارش خبرنگار ایمنا، رابرت کیوساکی در کتاب "پدر پول دار پدر بی پول" مینویسد: یکی از عمده ترین مشکلات مالی، همرنگ جماعت شدن و تلاش برای عقب نماندن از دیگران است. گاهی لازم است در آیینه نگاهی بیندازیم و با ضمیر درون خود سخن بگوییم و در مورد ترس هایمان صادق باشیم. پدر پولدارم همیشه به ما میگفت "آدم باهوش همیشه آدمهایی که از او باهوشتر هستند رو استخدام میکنه."
در سال ۱۹۷۴ از "ری کراک" بنیانگذار اغذیه فروشی های زنجیرهای مک دونالد خواسته شد که در دوره کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه تگزاس در ایالت آستین سخنرانی کند. پس از سخنرانی، وی در جمعی از دانشجویان گفت: فکر میکنین شغل من چیست؟ کسی پاسخ نداد، زیرا همگان فکر میکردند که او با آنها شوخی میکند. ری میدانست که تمرکز اصلی کاری او، فروش مجوز تولید همبرگر است. او میدانست که محل فروش همبرگر از هر چیزی مهمتر است. در نتیجه بهترین مکانها را انتخاب می کرد و از سوی دیگر کسی که از او مجوز میخرید در واقع به شکلی غیرمستقیم، زمینی را هم که می خرید در جهت پیشرفت سازمان رک کراک خریده بود.
رابرت ادامه میدهد: امروزه اغذیه فروشیهای زنجیره ای مک دونالد، صاحب بیشترین مستغلات در دنیا هستند و حتی بیشتر از کلیسای کاتولیک، مستغلات دارند. مک دونالد بهترین چهار راه ها و با ارزش ترین حاشیه های خیابان ها را در آمریکا و تمام دنیا در اختیار گرفته است.
اغلب مردم برای غیر از خودشان کار میکنند. آنها در درجه اول برای کارفرماها و از طریق مالیات، برای دولت و بعد هم به خاطر وام مسکن و بدهی های کارت اعتباری برای بانک ها کار میکنند.
رابرت کیوساکی معتقد است یکی از رموز موفیت در کسب و کار و به طور کلی مسائل مالی، کار کردن برای خود است به همین خاطر میگوید:« برای خودت کار کن.»؛ مشکلات مالی غالبا نتیجه کار کردن برای دیگران است. اغلب مردم روز کاری که تمام میشود هیچ چیزی برای خودشان ندارند.
میان کسب و کار و تخصص، تفاوت بزرگی وجود دارد. یک شخص میتواند تخصصی داشته باشد اما کسب و کاری برای کار کردن نداشته باشد. انسان برای اینکه بتواند از نظر مالی احساس امنیت کند، باید به کسب و کار خودش فکر کند. کسب و کار انسان، بر اساس داراییها که نقطه مقابل درآمد است شکل میگیرد.
دلیل اصلی ترس مردم بی پول، افراد طبقه متوسط و محافظه کارانه عمل کردن آنها این است که سواد مالی ندارند و بنابراین ناچار هستند به کارشان چسبیده و احتیاط به خرج دهند.
به کسب و کار خود اهمیت بدهید. در عین حال که شغل را حفظ میکنید داراییهای حقیقی هم بخرید و از خریدن چیزی که در گذشته به عنوان بدهی نام برده و معرفی کردیم، خودداری کنید. این بدهیها بلافاصله پس از خرید، ارزش خود را از دست میدهند.
رابرت کیوساکی در ادامه به معرفی داراییهای حقیقی میپردازد که از ابتدای کتاب پدر پولدار پدر بی پول خود پیوسته به آن اشاره کرده و بر آن تاکید دارد. این داراییهای حقیقی از نظر او عبارت است از کارهایی که به حضور من نیاز ندارند. اگر من ناچار باشم در محل کار خود باشم دیگر نمیتوان به آن "کسب" گفت، بلکه این دیگر "کار" من محسوب میشود.
مورد بعدی که از نظر او میتوان به عنوان دارایی حقیقی به شمار آورد سهام، اوراق قرضه، سرمایه گذاری های دوجانبه و درآمدهای ناشی از مستغلات است. البته وی امتیازات ناشی از مالکیت معنوی از جمله حق امتیاز موسیقی، فیلمنامه و یا امتیاز بهره برداری و ساخت یک نوع اختراع را نیز جز این داراییهای حقیقی حساب میکند.
کیوساکی بر خلاف افراد دیگر که معتقد هستند سرمایه گذاری و خرید سهام شرکتهای کوچک کار خطرناک و پر ریسکی است، بر این موضوع اعتقاد دارد که اگر انسان به سرمایه گذاری علاقه مند باشد، آن را درک کند و با ابزار آن نیز آشنا باشد، امکان خطر کردن به حداقل میرسد.
رابرت کیوساکی در تمام فصول این کتاب به تکرار بر این نکته تاکید دارد که "دارایی های حقیقی خود را تقویت کنید."
وی به صورت پیوسته بر اهمیت این موضوع تاکید کرده و یادآوری میکند این تنها راه برای فرار از چرخه "من بدو، آهو بدو" است.
خلاصه های قبلی از همین کتاب:
نظر شما