به گزارش ایمنا، ایتالو کالوینو یکی از مهمترین نویسندگان ادبی قرن بیستم محسوب میشود. سهگانه «نیاکان ما» که شامل «شوالیه ناموجود»، «ویکنت دونیمشده» و «بارون درختنشین» است، همچنین مجموعه داستانهای کوتاه «شهرهای نامرئی» و «شش یادداشت برای هزاره بعدی» آثار تحسینشده او در عرصه جهانی ادبیاتاند. محمد رضایی در مقالهای با عنوان «شهرهای ناپیدا» به بررسی مفهوم طنز و طنز در آثار کالوینو پرداخته و در نهایت طنز را در اثر برجسته او؛ «شهرهای ناپیدا» مورد واکاوی قرار داده است. این مقاله که پیشتر در نشریه الکترونیک ادبی «سروا» منتشر شده است را در ادامه میخوانید:
جهان یک نویسنده؛ جهان بدیعی است. اگر آن را آنطور که باید و شایسته است درک کنیم میتوانیم داستان او را زندگی کنیم. این مهمترین رسالت داستان و نویسنده است، او خوانندگان را با دنیایی که خود آن را زیسته، آشنا میکند.
ایتالو کالوینو در اواسط قرن بیستم میلادی زندگی میکرده است. او یکی از مهمترین نویسندگان ایتالیایی است و «شوالیه ناموجود»، «ویکنت دونیمشده» و «بارون درخت نشین» از مهمترین آثار اوست. همچنین کالوینو نویسنده «کمدی کیهانی»، «کاخ سرنوشتهای متقاطع» و «شهرهای ناپیدا» نیز هست که در این مقاله به اثر اخیر مفصل و به دودیگر بهاختصار اشاره خواهد شد.
کالوینو نویسنده خلاقی است، داستانهایش بیشتر سورئال است. او از دیگر مؤلفههای ادبیات پستمدرن نیز در آثارش استفاده میکند و تخیلی عمیق دارد. کالوینو را باید در زمره نویسندگانی قرارداد که جهان را آنگونه که باید باشد درک میکنند، نه آنگونه که هست. همین مشخصه او را به سمت ادبیات پستمدرن سوق میدهد. کالوینو همچنین طنز را در نوشتههایش مدنظر دارد، طنزی که ویژه خود اوست و بهوضوح در آثارش دیده میشود.
برای بهتر شناختن طنز کالوینو که موضوع اصلی ما در این مقاله است، باید بهطور مختصر به شناخت طنز بپردازیم.
طنز چیست؟
جهان؛ واقعیتی دارد که همه مردم در هرکجای آن باشند با آن مواجهاند. این واقعیت، جهانی ناهمگون و پر از کاستی است. نخستین خصوصیت طنز دیدن است، دیدن ناهماهنگیها و نقصهایی که جهان واقعی دارد. برای طنزنویس قلم وسیلهای است که با آن به جنگ کاستیها میرود.
طنز زیرمجموعه ادبیات انتقادی است؛ تفاوتهای عمدهای با هجو، هزل و فکاهی دارد. هرچند برخورد ما در زبان و ادب فارسی تفاوتهایی با این حوزه در جهان دارد، اما همه در این موضوع که محور طنز انتقاد است با یکدیگر همنظریم. طنز انتقاد از یک کل و یک تفکر عمده است، در آن به مسائل روز پرداخته نمیشود، طنزنویس بهعنوان یک آگاه، بدیها و نقصهای کلی یک جامعه و در کل، همه جوامع بشری را میبیند و بهنقد آنها میپردازد.
البته یک نوشته طنز نشانهها و صنایع لفظی و معنوی ویژه خود را دارد که باید به دو نمونه از آنها بپردازیم، چراکه به آنها نیاز داریم. یکی از آن صنایع معنوی «گروتسک» است؛ مترجمان آن را «طنز سیاه» ترجمه کردهاند. گروتسک بیان واقعیت است اما نه آنگونه که هست؛ بلکه آنگونه که طنزنویس میبیند. گروتسک بیان واقعیتی است با اثری که آن واقعیت برجهان اطرافش میگذارد. طنزنویس با گروتسک نقص و کاستی آن واقعیت موجود که گاه معمولی است و گاه مقدس را نشان میدهد. این توضیح مختصر تنها برای آشنایی خوانندگان با آن است وگرنه پرداختن به گروتسک خود برای معرفی نیاز به مقالهای مجزا دارد.
از دیگر خصوصیات طنز «فضاسازی» است، به این معنی که نویسنده فضایی خیالی را میآفریند که به شکلی کوچک یا بزرگشده خصوصیات جهان واقعی را داراست. در این بستر نویسنده به انتقاد از وقایع و تفکرات میپردازد.
طنز در آثار کالوینو
کالوینو بهعنوان یکی از مطرحترین طنزنویسان معاصر جهان، نگاهی طنازانه و منتقدانه به جهان و محیط پیرامونش دارد و همین باعث شده که به بهترین شکل ممکن طنز را در آثارش به کاربرد.
کالوینو نویسندهای خلاق است که تخیلی عمیق دارد. مسائل علمی و اسطوره در آثار او نقش دارند و کالوینو در بهکارگیری آنها نیز بسیار موفق بوده است. کالوینو قبل از «شهرهای ناپیدا» آثاری چون «کمدی کیهانی» و «کاخ سرنوشتهای متقاطع» را نیز به همین سیاق نوشت و این شیوه را در «شهرهای ناپیدا» به کمال خود رساند.
در این سه اثر که میتوانیم تا حدودی به سبک آنها «کالوینویی» بگوییم، نویسنده تابلوهایی را ترسیم میکند و هر تابلو بهطور مجزا به بیان یک موضوع میپردازد؛ درعینحال، کل آن اثر به یک موضوع واحد اختصاص دارد. این داستانها بهنوعی علمی- تخیلی هستند و این نشان میدهد که کالوینو تسلط و علاقه ویژهای به مسائل طبیعی، نجومی و اسطورهای داشته است. در «کمدی کیهانی» هر سیاره یک تابلو است که اتفاقاتی در آنها میافتد و در پایان، داستان یک کل را بیان میکند. به همین شکل در «کاخ سرنوشتهای متقاطع» با استفاده از ورقهای بازی این کار را انجام میدهد و بالاخره در «شهرهای ناپیدا» تابلو، شهرهایی خیالی هستند.
کالوینو در شهرهای ناپیدا نگاهی به «هزار و یکشب» که یکی از آثار ماندگار ادبی جهان است و همچنین «میلیون» که شرح سفرها مارکوپولو _سیاح ونیزی_ است دارد. او در این اثر بهطور خیالی مارکوپولو را دربار «قوبلای خان»، خان مغول تصور میکند که به شرح و توضیح و توصیف شهرهایی که دیده است، میپردازد.
مارکوپولو در شهرهای خیالی از شهرهایی که دیده یا ندیده است سخن میگوید و در خلال داستان گاهی در گفتگوهایی که با قوبلای خان دارد به نظر میرسد همه شهرها در ذهن او و خان مغول وجود دارند و در واقعیت ناموجودند.
فضایی که کالوینو میسازد فضایی بدیع است، دنیایی که میسازد ما را در مورد وجود و یا نبود آن دچار شک میکند. همین مسئله برای خان مغول هم اتفاق میافتد، البته کالوینو نمیخواهد داستانی رئال و یا سفرنامه بنویسد. او دقیقا به این فکر میکند که شهرهایش مملو از نشانههایی باشند که خواننده را به فضایی دیگر راهنمایی کند. جایی که تفکر کالوینو در آنجا منتظر اذهان تیزبین و نکتهبین است. این خصوصیت طنز در همه آثار کالوینو دیده میشود و در این اثر بیش از دیگر آثار خودنمایی میکند.
شهرهای ناپیدا
نخستین قدم طنز در نام این اثر شکل میگیرد، چرا شهرهای ناپیدا؟ شهرهایی که دیده نمیشوند. حالا یا هستند و ما نمیبینیمشان یا اینکه اصلا وجود ندارند. این نخستین پیام طنزآلود داستان است.
شهرها مهمترین چیزی که باید به آن پرداخته شود، شهرهاست و توصیفاتی که از آنها شده است.
نخستین موضوع که باید در مورد این شهرها دانسته شود نام آنهاست. کالوینو با زیرکی و نکتهبینی چند مسئله را در مورد نامگذاری این شهرها در نظر گرفته است. نخست اینکه نامهای زنان را برای آنها برگزیده است. باید در نظر داشت شهر برای انسانها مانند مادر پرورشدهنده است، محل زندگی و آرامش است و این با ویژگیهای زن و مادر در زندگی واقعی هماهنگی دارد. دومین مسئله این است که این نامها بیشتر نام زنان اسطورهای و مقدس هستند؛ این موضوع باز به نکتهای عمیق اشاره دارد؛ اینکه شهر میتواند مبهم و مقدس باشد.
پسازاین موضوع باید دقت داشت که شهرهای کالوینو که در بخشهای مختلف مانند حافظهها، آرزو، نشانهها، بلندبالا، دادوستدها، چشمها، اسامی، مردهها، آسمان، پیوسته و پنهان به آنها پرداخته میشود چه ویژگیهایی دارند.
هر شهر شاید یک خصوصیت انسانی دارد و درواقع کالوینو به توصیف شهرها پرداخته است تا نکاتی انسانی و اجتماعی را به خوانندگانش برساند. شهرهایی که هرکدام به شکلی عجیب و غیرواقعی به مسائلی دچار هستند. در شهری جهتها معلوم نیست، شهری بیآغاز و بیپایان، شهر دیگری سرشار از نعمت است و درعینحال فقیر، شهری فقیر است اما سرشار از نعمت. شهری با مردم غمگین است و شهری دیگر مملو از شادی است.
اما آن چیزی که بیش از همه در این اثر خودنمایی میکند این است که همه شهرهایی که توصیف میشوند؛ دو وجه دارند. دو شکل و ساختار متفاوت. هر شهر یک یا دو نمونه دیگر از خود دارد، شهری روی زمین و شهری در آسمان یا در زیرزمین، یا دو شهر در کنار و کاملا شبیه به هم. اینگونه توصیف خودش بستر گستردهای برای طنز فراهم میکند. کالوینو با این شیوه دو نمونه را در مقابل هم قرار میدهد تا خواننده فقط با دیدن تفاوتها به نواقص و کاستیهای موجود در جوامع انسانی و شهرها و حتی خصوصیات انسانی پی ببرد.
شهری که مردم آن فقط زباله تولید میکنند یا شهری که مردمی شبیه به هم دارد یا شهرهای موازی در زمین و آسمان و زیرزمین از این نمونهاند. خواننده در مواجهه با این توصیفات به دنبال نمونهای ازاینگونه شهرها در اطراف خود است، حتی شهری که در آن زندگی میکند را با شهرهای ناپیدای کالوینو مقایسه میکند. نمونه اعلای این موضوع را میتوان در «ویکنت دونیم شده» دید.
نشانهها و المانها، در یک نوشته به طنز آفرینی کمک میکنند. شهرهای ناپیدا تماما نشانهاند، نشانههایی غیر همگون و گاهی عجیب که با استفاده از گروتسک به بهترین شکل ممکن بیانشده است. یک شهر در ظاهر کاملا طبیعی جلوه میکند، اما بهطور غیرمعمولی اتفاقی یا کنشی در آن رخ میدهد که باعث تعجب بیننده میشود و همین موضوع ذهن خواننده را به خود مشغول میکند.
شهری که به شکل یک نقاشی کامل شبیه به هم دو طرف کاغذی کشیده شده، شهری که مسافر نمیداند به آن واردشده است یا از آن خارجشده است یا شهری که در ظاهر طبیعی جلوه میکند اما در پایان خواننده احساس میکند که آن بیشتر قبر شباهت دارد، یا شهری که نمونه آسمانیاش مملو از کثافت و شرارت است و نمونه زیرزمینیاش کاملا مقدس و آرام. این برخورد با کلیشههایی که در ذهن مخاطبان شاید در هزاران سال شکلگرفته و نهادینهشده با گروتسک از هم میپاشد. کالوینو در آثارش به دنبال همین مسئله است، همانطور که در «شوالیه ناموجود» به شکلی ماهرانه به آن پرداخته است.
گاهی شهرهایی که کالوینو توصیف میکند در فرم و بافت به شهر شبیه هستند و در معنا، اجتماعی ماورایی را روایت میکنند، گاهی شکل آنها به شهرهای معمول شباهتی ندارد و در اینجا نویسنده برای آفرینش طنز از صورتهای فلکی و اشکال آسمانی بهره فراوانی میبرد، او با همین شیوه داستان را به سمت نقدی فلسفی سوق میدهد و طنز فلسفی که عمدهترین مبحث موردعلاقه کالوینو است در همین قسمت از داستان شکل میگیرد.
شهری که به شکل صورتهای فلکی ساختهشده تا مردم با طالعشان زندگی کنند و بعد از سالها موجود ناقص و عجیبالخلقه در آن به دنیا بیاید و شهری که نمونهای آسمانی و اعلا دارد؛ اما فقط از آن نجاست و مدفوع خارج میشود، نمونههایی برای این مدعی هستند. گاهی کالوینو شهری را به خوانندگان معرفی میکند که در ظاهر زیبایی و هنر را توأمان داراست ولی بهطور غیرمستقیم و با ارائه نشانهها خواننده متوجه میشود این زیبایی تصنعی و ساختگی است.
اینها به خلق طنزی قابلتوجه در آثار کالوینو منجر شده است.در ادامه باید به نمونههای دیگری از شهرها پرداخت که نویسنده با توصیفاتی که از آنها انجام داده، با پیکان طنز ویژه خود به سمت اخلاقیات نشانه رفته است. اخلاقیاتی مانند ریاکاری و دروغ و خودخواهی و غیره.
شهر کارتپستالی، شهری که با هر دیدی به آن نگاه کنی همانگونه است، شهری که هرگز نمیشود به آن وارد شد و به همین شکل شهرهای منحصربهفردی که هرکدام محوری اخلاقی دارد. در پایان باید گریزی هم به آرمانشهر کالوینو زد. نویسنده با نگاهی به ساحت آرمانشهر، در شهرهای ناپیدا به شکلی آرمانشهر منفی را میسازد؛ این نگاه طنز کالوینو را به اوج میرساند و برجسته میکند.
نظر شما