۲۰ روز تا پایان خدمت سربازی...

مدت‌ها بود برای چنین روزی لحظه شماری می‌کردم، آخرین روز خدمت سربازی‌ام بود، باید آن روز می‌رفتم دنبال کارهای ترخیص و بعد هم مرخصی ۲۰ روزه تا کارت پایان خدمتم آماده شود...

به گزارش ایمنا، آن روز صبح سرحال‌تر از همیشه از خواب بیدار شدم و همراه دیگر بچه‌های پادگان به صبحگاه رفتم. خیلی خوشحال بودم چون بعد از حدود دو سال خدمت این آخرین صبحگاهی بود که حاضر می‌شدم و قرار بود که بعد از کارهای ترخیصم به خانه بروم. اما از بد روزگار به یک باره همه چیزعوض شد...

آن روز فرمانده در برنامه صبحگاه از مانوری نظامی برای یک ماه آینده خبر داد، مانوری که باید همان روز برای یک ماه بعد شروع می‌کردیم. با خودم گفتم من که کادر اداری پادگان هستم و از طرفی هم امروز آخرین روز حضورم هست بنابراین تا سه ماه آینده که مانور اجرا می‌شود من نیستم.

با همین ذهنیت پیش فرمانده رفتم و از او خواستم که در این مانور شرکت نکنم؛ البته ناگفته نماند که شرایط انجام تمرین هم شرایط مناسبی نبود مثلاً باید روی آسفالت و بدون تشک مخصوص تمرین مانور اجرا می‌شد، فرمانده با خواسته‌ی من مخالفت کرد و گفت همه باید تمرین کنند.

از طرفی هم حریف تمرینی من که به دستور فرمانده انتخاب شده بود، فردی بسیار ضعیف بود که سابقه مصرف مواد و بازداشت در طول خدمت را داشت ولی به من گفتند که شما حریف تمرینی این شخص باشید، که از نظر جثه با من هیچ سنخیتی نداشت. به فرمانده اصرار کردم که این فرد حریف مناسبی نیست و او هم مانند من مخالف این تمرین است؛ اما گفتند دستور است و باید اجرا کنید.

از نظر جسمی هیچ سنخیتی میان من و حریفم نبود، یکسری افراد ناوارد داشتند به صورت گروهی این تمرینات را انجام می‌دادند؛ حریف ضعیف جثه من برای انجام مانور تمرینی مرا بلند کرد و من هم که تعادل خود را از دست داده بودم نتوانستم حرکت درست را انجام دهم، دست‌های او در دستان من قفل شده بود، حریفم که توانایی جسمی نداشت مرا به یکباره رها کرد و با سر روی آسفالت‌ سقوط کردم، صدایی در سرم پیچید، شکستن استخوان‌های گردنم را شنیدم! این آسیب و شکستگی ستون فقرات در ناحیه گردن سبب قطع شدن نخاع و فلج شدن من از گردن به پایین شد، از آن روز توان کنترل دست‌ها، پاه‌ها و یا ادرار و مدفوع را از دست دادم و فقط می‌توانم حرف بزنم اما کل بدنم فلج شد.

خانواده من توان مالی نداشتند، سال‌ها قبل پدرم را بر اثر یک حادثه رانندگی از دست داده بودیم و من فرزند ارشد خانواده و بعد از پدرم نان آور خانه بودم؛ با وجود اینکه تحصیلات دانشگاهی داشتم اما نمی‌دانستیم که قطع نخاع شدن یعنی چه؛ فلج شدن من ضربه سختی برای خانواده‌ام بود.

پس از این حادثه، پادگان برای دو سال گاهی به من بن کالا و مستمری جزئی پرداخت می‌کرد به طوری که حتی جوابگوی هزینه دارو و درمان من هم نبود، با رفت و آمدها و تلاش خانواده‌ام که توان پرداخت هزینه‌های سرسام آور ناتوانی من را نداشتند، بلاخره پس از سه سال، در سال ۹۳ پادگان پرداخت مبلغ ۸۳۰ هزار تومان مستمری ماهیانه برای من تعیین و با آن موافقت کردند. اما مساعدت و کمک‌های دیگر قطع شد و دفترچه بیمه هم برای کمک به هزینه‌های درمان نداشتم.

یک سال با این شرایط سپری شد تا آنکه یکی از آشنایانم در انجمن آسیب نخاعی مرا با "موسسه حقوقی آزاداندیشان" آشنا کرد. وقتی به این موسسه مراجعه کردم وکیل این موسسه به من اطمینان داد که می‌توانم دیه‌ام را پس از سال‌ها بگیرم، باورم نمی‌شد اما وکیلم برای مطالبه دیه که مبلغ قابل توجهی هم بود طرح دعوی کرد. با طرح دعوی و شکواییه در مراجع قضایی، حدود ۴۴۷ درصد دیه معادل یک میلیارد تومان به من تعلق ‌گرفت.

روند بررسی پرونده من حدود سه سال طول کشید و در این مدت موفق شدم دفترچه خدمات درمانی نیروهای مسلح را هم برای کاهش هزینه‌های درمانی‌ام بگیرم اما گاهی هم تردید داشتم که اگر موفق به دریافت دیه شوم، بیمه و مستمری‌ام قطع خواهد شد اما هر بار که از نگرانی‌ام به وکیلم گفتم او به من اطمینان داد که چنین اتفاقی نخواهد افتاد و من به طور کامل به حق و حقوق خودم خواهم رسید.

پس از گذشت هفت سال از حادثه تلخی که در زندگی‌ام رخ داد و پس از حدود ۴ سال تلاش وکلای موسسه آزاداندیشان، برخلاف تصورم؛ هم دیه‌ام را گرفتم و هم پرداخت مستمری ماهیانه و بیمه‌ام قانونی و دائمی شد.

به گزارش ایمنا؛ خیلی از مردم به دلیل نداشتن اطلاعات حقوقی و قضایی نمی‌دانند که در حوادث این چنینی شرایط دریافت دیه و مستمری را دارند. برای مثال وقتی یک شخص عادی تصادف می‌کند و دچار حادثه می‌شود، تنها دیه به این فرد تعلق می‌گیرد اما اگر یک سرباز حین خدمت یا کارمند یک اداره و شرکت دچار حادثه شوند، مستحق دریافت دیه همراه با مستمری ماهیانه هستند.

وکیل موسسه آزاداندیشان در این باره می‌گوید: " ما با وجود اینکه حافظ بیت المال هستیم ولی به واسطه اطلاعات و شغلمان حق الناسی هم به گردن داریم، وظیفه ما این است که تمام حقوق موکلانمان را به آنها بگوییم ولو اینکه از آن صرف نظر کنند اما باید آنها را آگاه کنیم. در حدیثی از رسول اکرم (ص) آمده است که " بدترین خیانت، خیانت در مشورت است " اگر من به واسطه راحتی کار خود موکلم را متوجه حق و حقوق قانونی‌اش نکنم در واقع به او خیانت شده است."

احقاق حق مانند بسیاری از موضوعات نیاز به تخصص، تبحر، تجربه و آگاهی دارد که در بسیاری از موارد، افراد از طریق مشورت با افراد ناآگاه موجب تضییع حقوق خود می‌شوند. شما مخاطبان گرامی نیز اگر با مشکلاتی حقوقی از این دست رو به رو هستید می‌توانید با شماره ۰۹۱۳۱۱۲۱۳۹۵ با دفتر حقوقی آزاد اندیشان عدالت‌خواه سپنتا تماس بگیرید و از مشاوره رایگان با وکلای مجرب و متخصص در حوزه تصادفات بهره مند شوید.

کد خبر 364164

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.