به گزارش خبرنگار ایمنا، بعد از ارائه بسته پیشنهادی اتحادیه اروپا اما و اگرها پیرامون آن در عرصه داخلی کشور و بین گروههای سیاسی بالا گرفت؛ بحثها در این زمینه از رییس جمهور آغاز شد که در تماسی تلفنی با رییس جمهور فرانسه و صدراعظم آلمان از کافی نبودن این پیشنهادات و غیر اجرایی بودن آنها گلایه کرد و با ابراز نظر کارشناسان و تحلیلگران سیاسی در مورد میزان قدرت اروپا برای کمک به اقتصاد ایران ادامه یافت. در همین راستا برای روشن شدن ابعاد مختلف پیشنهادات کشورهای اروپایی و سنارویوهای پیش روی ایران، گفتو گویی داشتیم با رحمن قهرمانپور، تحلیلگر روابط بین الملل که در ادامه می خوانید:
به نظر شما بسته پیشنهادی اروپا برای حفظ برجام از چه ابعادی دارای اهمیت است؟
در رابطه با این بسته دو نکته مهم وجود دارد که باید آنها را از هم تفکیک کرد؛ یک نکته متن خود بسته است که در آن چه پیشنهاداتی ارائه شده و مسأله دیگر اینکه این بسته در چه وضعیت و شرایطی پیشنهاد شده است.در رابطه با اینکه چرا تفکیک این دو؛ یعنی متن و شرایط بسته مهم است، باید گفت؛ چون ممکن است همین بسته در شرایط مختلف واکنشهای متفاوتی را در پی داشته باشد. بنابراین اگر بخواهیم ببینیم که این بسته در چه شرایطی عرضه شده، باید مقایسهای با بسته های پیشنهادی اروپا در سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ انجام شود؛ در فاصله این سال ها بسته هایی که از طرف سه کشور اروپایی به ایران پیشنهاد می شد، هم از طرف دولت ایران و هم از طرف دولتهای اروپایی بحث برانگیز بود و دربیشتراوقات این بسته ها هنوز نیامده رد می شدند.
متن بسته پیشنهادی اروپا را باید در شرایط بینالمللی و منطقه ای تحلیل کرد و اگر این شرایط را در نظر بگیریم به نظر می رسد هم ایران و هم اروپا بر خلاف گذشته خیلی حساسیتی راجع به جزئیات ندارند و بیشتر به اصول کلی نگاه می کنند.اما در حال حاضر وضعیت بسته ارائه شده از سوی کشورهای اروپایی به گونهای است که هم ایران و هم طرف اروپایی به یک نوع واقع بینی رسیده اند که در واقع ناشی از تجربه سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ و نیز متأثر از وضعیتی است که ترامپ در سیاست و تجارت بین الملل ایجاد کرده است. در حال حاضر اروپاییها هم معتقد هستند که سیاستهای ترامپ تحریک کننده است؛ چرا که مدتی است ایالات متحده آمریکا جنگ تجاری با دیگر کشورها را شروع کرده و تعرفهها را افزایش داده است.
پس متن بسته پیشنهادی اروپا را باید در شرایط بینالمللی و منطقه ای تحلیل کرد و اگر این شرایط را در نظر بگیریم به نظر می رسد هم ایران و هم اروپا بر خلاف گذشته خیلی حساسیتی راجع به جزئیات متن بسته پیشنهادی که درگذشته همیشه باعث اختلاف و بحث برانگیز بوده است، ندارند و بیشتر به کلیات و اصول نگاه می کنند.
با توجه به مطالبی که فرمودید، مسائل کلی که در متن این بسته آورده شده، شامل چه مسائلی است؟
بخشی از پیشنهادات اروپا که علنی شده شامل تضمین فروش یک میلیون بشکه نفت ایران و تلاش برای تحویل پول آن به ایران است؛ به قول حقوقدانهای بینالمللی؛ اتحادیه اروپا حسن ظن خود را نشان داده و اعلام کرده است که تمام تلاش خود را برای فروش نفت ایران و پرداخت پول انجام میدهد، ولی نمی تواند تضمین قطعی در این زمینه بدهد.
ازجمله موارد دیگر این بسته پیشنهادی؛ تلاش برای حضور شرکتهای کوچک و متوسط اروپایی در ایران است که فعلا در متن پیشنهادی معین ومعلوم شده، ولی اطلاعات بیشتر در مورد این بسته در دست نیست و باید دید در آینده چه اطلاعاتی از آن به دست می آید.
تلاش ایران و اروپا بر این است که شرایط موجود از این بدتر نشود و حداقل وضع موجود حفظ شده تا در ماه های آینده گزینه های بهتری پیش رو داشته باشند.بر اساس همین اطلاعات محدود، ارزیابی شما از بسته پیشنهادی اروپا چیست؟
در یک وضعیت بهتر، کشورهای اروپایی حتما میتوانستند پیشنهادات بهتری داشته باشند، ولی واقعیت این است که با این وضعیتی که ترامپ در نظام بین الملل ایجاد کرده، دست اروپا را هم بسته و هم شرایط برای ایران نیز به گونهای است که بایستی ملاحظات خودش را در نظر داشته باشد. با این وجود، اگرمقایسهای بین بسته های پیشنهادی دو طرف در طی سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ داشته باشیم، متوجه می شویم که در مقطع کنونی، طرفین به مراتب واقع بینانهتر وارد تبادل بسته شدهاند و نگاهشان به بستهها بیشتر از اینکه معطوف به متن باشد، به نوع بستر و شرایطی که پیشنهادات در آن مطرح شده، بوده است.
در واقع تلاش هر دو طرف بر این است که شرایط موجود از این بدتر نشود و حداقل وضع موجود حفظ شده تا در ماه های آینده گزینه های بهتری پیش رو داشته باشند.
هر چند توجه به شرایط فعلی مهم است، اما آیا بسته پیشنهادی اروپا می تواند نجات اقتصادی برای ایران به دنبال داشته باشد؟
در پاسخ به این سؤال باید باز هم شرایط و واقعیتهای روابط بین الملل را در نظر بگیریم؛ چرا که امروزه سیاست و اقتصاد بین الملل و روابط اقتصادی آمریکا و اروپا در هم تنیده شده و این یک اصل است که در مورد آن تردیدی وجود ندارد. اینکه فکر کنیم ایران می تواند در روابط آمریکا و اروپا شکاف ایجاد کند، برداشت واقعبینانه ای نیست؛ چراکه روابط اروپا با آمریکا، روابط استراتژیک است که بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفته و به وجود آمده است و در این رابطه آمریکا موقعیت و قدرت برتر و دست بالاتری دارد.
بنابراین دست اروپا برای کمک زیاد به اقتصاد ایران بسته است؛ به عنوان مثال «شرکت زیمنس»، یک شرکت فراملیتی است که قدرت و ثروت آن از خیلی کشورهای آفریقایی بیشتر است. از نظر اقتصاددان های سیاسی این شرکت ها به مراتب از برخی دولتها قویتر هستند. اما نکته اینجا است که شرکت زیمنس چندان خود را مقید به دستورات دولت آلمان نمی کند و این چیزی است که اروپاییها به صراحت اعلام کرده اند.
اینکه فکر کنیم ایران می تواند در روابط آمریکا و اروپا شکاف ایجاد کند، برداشت واقعبینانه ای نیست؛ چراکه روابط اروپا با آمریکا، روابط استراتژیک است.این امر در مورد سایر شرکت های بزرگ همچون شرکت« اچ اس بی سی» نیز صدق می کند و به همین دلیل مقامات اروپایی اعلام کرده اند که دست اروپا در قبال این شرکتها بسته است؛چون خیلی از این شرکت ها خصوصی بوده و بر اساس قانون؛ دولت های اروپایی نمی توانند به آنها دستور بدهد که در ایران حضور داشته باشند و خود این شرکت ها نیز از جریمه شدن توسط دولت آمریکا به خاطر همکاری با ایران می ترسند.
این یک واقعیت است و ما باید بپذیریم که اروپا در این بسته توانایی مانور دارد، ولی قدرت آن در مقابل آمریکا بسیارمحدود است؛ پس بر این اساس نگاه ایران به بسته اروپایی نباید نگاه درمانگر باشد که بتواند کل آثار تحریمها را خنثی و نابود کند؛ بلکه باید بیشتر به این دید به بسته اروپا نگاه کنیم که می تواند از فشار تحریمهای آمریکا بکاهد.
کشور روسیه هم تحت تحریم است، ولی توانسته با ساز و کارهایی اثرات این تحریمها را کمتر کند، بنابراین طرح این سؤال که آیا بسته پیشنهادی اروپا میتواند راه نجات ایران باشد، واقع بینانه نیست و نبایداز این بسته انتظار نجات داشت؛ انتظار واقع بینانه این است که اروپا تا ماه نوامبر از فشار بیش از حد تحریمها بر ایران جلوگیری کند تا در آینده دو طرف ببینند آیا شرایط بهتری خواهند داشت یا خیر.
نظر شما