امام خمینی(ره)؛ از تولد تا رهبری بزرگترین رویداد سیاسی قرن بیستم

خبرگزاری ایمنا: پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) به عنوان مهمترین رویداد و انقلاب قرن بیستم نام گرفته است. انقلابی که از لایه ها و توده های مردم، انقلابیونی ساخت که نظام پادشاهی ایران را به جمهوری اسلامی تبدیل کرد. آنچه انقلاب سال ۵۷ به رهبری امام خمینی (ره) را متمایز از تمام تحولات جهانی می کند شکل ایدئولوژیک و مبتنی بودن آن بر اندیشه های اسلامی است. انقلابی که بر پایه آموزه های قرآن و برای حاکمیت مردم بر سرنوشتشان شکل گرفت.

روح الله متولد شد
آیت الله خمینی (ره) در سال ۱۲۸۱ شمسی در شهر خمین به دنیا آمد. دوران کودکی امام (ره) در این شهر سپری شد. پدرش آیت الله سید مصطفی موسوی از معاصرین مرحوم آیت الله میرزای شیرازی بود. او سالیانی چند در نجف اشرف علوم و معارف اسلامی را فرا گرفته و به درجه اجتهاد نایل آمده بود و پس از بازگشت به ایران در خمین به امور دینی مردم پرداخت. کمتر از پنج ماه از ولادت روح الله نمی‌گذشت که طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت، ایشان را که در مقابل زورگویی‌ هایشان به مقاومت برخاسته بود به شهادت رساندند. بدین ترتیب روح الله تحت سرپرستى مادر مومنه‌ اش هاجر خانم که خود از نوادگان آیت الله خوانساری (صاحب زبدة التصانیف) بود و همچنین نزد عمه مکرمه‌اش صاحبه خانم پرورش یافت و مورد توجه آنان بود. او در کودکى باهوش بود و قامتی رشید و درشت داشت و با جست و خیز زیاد، سرآمد همبازی های خود بود.
روح‌الله، تا سن ۱۵ سالگی از نعمت مادر و عمه نیز محروم شد. در کتاب خاطرات آیت الله پسندیده شرح حال زندگی سید روح الله مصطفوی مشهور به امام خمینی به تفصیل تبیین می شود.

دوران تحصیل امام خمینی
(ره)
دوران تحصیل امام خمینی از سنین کودکی آغاز شد ایشان با بهره گیری از هوشی سرشار، قسمتی از معارف متداول روز و علوم مقدماتی و سطح حوزه های دینیه، از آن جمله ادبیات عرب، منطق، فقه و اصول را نزد معلمین و علمای منطقه خمین گذراند و در سال ۱۲۹۸ ه.ش. عازم حوزه علمیه اراک شد. اندکى پس از هجرت آیت‏ الله العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى (نوروز ۱۳۰۱ هجرى شمسى) امام خمینى نیز از طریق خمین رهسپار حوزه علمیه قم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلى علوم حوزوى را نزد اساتید حوزه قم طى کردبرخی از اساتید امام خمینی عبارتند از آقا میرزا محمود افتخار العلماء، میرزا رضا نجفی خمینی، شیخ علی محمد بروجردی، آقا شیخ محمد گلپایگانی و مرحوم آقا عباس اراکی و بیش از همه نزد برادر بزرگش آیت الله سید مرتضی پسندیده فرا گرفت. ایشان تنها به ادبیات عرب و دروس فقه و اصول بسنده نکرد و به دیگر رشته‏ هاى علمى نیز علاقه‏ مندانه روى آورد. از این رو همزمان با فراگیرى فقه و اصول نزد فقها و مجتهدینِ وقت به فراگیرى ریاضیات و هیئت و فلسفه نزد مرحوم حاج سید ابوالحسن رفیعى قزوینى و ادامه همین دروس به اضافه علوم معنوى و عرفانى نزد مرحوم آقا میرزا على اکبر حکمى یزدى و عروض و قوافى و فلسفه اسلامى و فلسفه غرب نزد مرحوم آقا شیخ محمدرضا مسجدشاهى اصفهانى و عالیترین سطوح عرفان نظرى و عملى را به مدت شش سال نزد مرحوم آیت ‏الله آقا میرزا محمدعلى شاه ‏آبادى ـ اعلى‏ الله مقاماتهم ـ پرداخت. امام خمینى با آیت‏ الله حاج میرزا جواد ملکى تبریزى نیز مأنوس بود و از ایشان به نیکى یاد مى‏ کرد.

ازدواج و تشکیل خانواده امام خمینی (ره)

امام خمینی در سال ۱۳۰۸ ه.ش. با خانم خدیجه ثقفی ملقب به قدس ایران ازدواج کرد. عقد آنان درماه مبارک رمضان، در شاه عبدالعظیم منعقد ‌گردید. همسر امام خمینی دختر آیت‏ الله میرزا محمد ثقفی صاحب تفسیر روان جاوید ، از علمای متجدد تهران و از شاگردان مرحوم آیت الله العظمی حائری یزدی بود. همسر امام خمینی که دارای هوش و حافظه‌ای فوق العاده بود، با پشتکار و علاقه علاوه بر گذراندن دوره دبیرستان قبل از ازدواج، به یاد گیری دروس حوزوی پس از ازدواج به مدت ۱۵ سال نزد امام خمینی پرداخت.
امام خمینی، به شدت به همسر خود علاقمند بودند و او را مورد تکریم قرار می دادند و همواره به فرزندان و خانواده خود احترام به مادر را توصیه می کردند و برخلاف رسم آن زمان در امور منزل به همسرشان کمک می کردند. حاصل این ازدواج ۳ پسر و ۵ دختر بوده است که سه تن ازفرزندان امام خمینی در دوران کودکی از دنیا رفتند و ۵ فرزند دیگر که به کمال رسیده اند، به ترتیب سن عبارتند از: سید مصطفی خمینی، صدیقه مصطفوی، فریده مصطفوی، فهیمه مصطفوی و سید احمد خمینی. امام خمینی و همسرشان توجه خاصی به تربیت فرزندان داشتند و نامه های امام به خانواده بیانگر آن است که امام در سالهای تبعید نیز علیرغم سختی ها، به این مهم توجه داشته اند.

آغاز مبارزات

روحیه مبارزه و جهاد در راه خدا ریشه در بینش اعتقادى و تربیت و محیط خانوادگى و شرایط سیاسى و اجتماعى طول دوران زندگى آن حضرت داشته است. مبارزات ایشان از نوجوانى آغاز، و سیر تکاملى آن به موازات تکامل ابعاد روحى و علمى ایشان از یک سو و اوضاع و احوال سیاسى و اجتماعى ایران و جوامع اسلامى از سوى دیگر در اشکال مختلف ادامه یافته است.
بعد از آنکه در شهریور ۱۳۲۰ کشور ایران در جریان جنگ جهانى دوم به اشغال متفقین درآمد و نهایتاً رضاخان با همه ادعاهایش ذلیلانه از تخت سلطنت به زیر کشیده شد و از کشور اخراج گردید فرمان سلطنت از سفارت انگلیس و با چراغ سبز یکى دیگر از دول عضو جبهه متفقین یعنى روسها به نام محمدرضا پهلوى صادر گردید.
امام خمینى اینک فرصت را مغتنم شمرد و با تدوین و انتشار کتاب کشف اسرار (۱۳۲۲ ه.ش.) فجایع سلطنت بیست ساله پهلوى را افشا کرد و با دفاع از اسلام و روحانیت به پاسخگویى به شبهات و هجمه هاى منحرفین پرداخت و در همین کتاب ایده حکومت اسلامى و ضرورت قیام براى تشکیل آن را مطرح ساخت. سال بعد (اردیبهشت ۱۳۲۳ ه.ش.) نخستین بیانیه سیاسى امام خمینى پیام به ملت ایران - دعوت به قیام براى خدا که در آن آشکارا علماى اسلام و جامعه اسلامى را به قیام عمومى فرا خوانده بود، صادر کرد.
مرجعیت امام(ره)

پس از رحلت آیت الله العظمى حائرى ۱۰) بهمن ۱۳۱۵ ه.ش.) مدت هشت سال سرپرستى حوزه علمیه قم را آیات عظام: سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمدتقى خوانسارى بر عهده گرفتند. در این فاصله و بخصوص پس از سقوط رضاخان ، شرایط براى تحقق مرجعیت عظمى فراهم گردید. آیت الله العظمى بروجردى شخصیت علمى برجسته اى بود که مى توانست جانشین مناسبى براى مرحوم حائرى و حفظ کیان حوزه باشد. این پیشنهاد از سوى شاگردان آیت الله حائرى و از جمله امام خمینى به سرعت تعقیب شد. شخص امام در دعوت از آیت الله بروجردى براى هجرت به قم و پذیرش مسئولیت خطیر زعامت حوزه مجدانه تلاش کرد. در زمان هجرت آیت الله بروجردى به قم، امام خمینى که خود از مجتهدین و مدرسین بنام حوزه قم بود براى تحکیم موقعیت زعامت و مرجعیت آیت الله بروجردى کوشش فراوان به کار برد و به گفته شاگردان امام براى همین منظور نیز در جلسات درس اصول مرحوم آیت الله بروجردى شرکت مى کرد.
آیت اللّه العظمى بروجردى در دهم فروردین۱۳۴۰ رحلت کرد. خدمات ارزنده وشخصیت علمى ایشان بار دیگر مرجعیت را به عنوان مهمترین پناهگاه مذهبى مردم در صحنه حیات اجتماعى ایران مطرح ساخته و این موقعیت فى نفسه مانعى عمده بر سر راه هدف هاى رژیم شاه بود. فقدان ایشان ضایعه اى جبران ناپذیر به حساب مى آمد. در اسفند همین سال نیزروحانى مبارز آیت اللّه کاشانى که روزگارى نامش لرزه بر اندام شاه مى انداخت، دار فانى را وداع گفت. امام خمینى بعد از رحلت آیت اللّه بروجردى على رغم استقبال حوزۀ علمیه و مردم، همچون ادوار گذشتۀزندگى خویش کوچکترین قدمى براى مرجعیت خود برنداشت و حتى در مقابل پیشنهادات و اقدامات دوستان خویش در این مسیر سرسختانه مقاومت مى کرد و این در حالى بود که تحریر فتاواى امام خمینى برتمام ابواب کتاب عروة الوثقى پنج سال قبل از رحلت آیت اللّه بروجردى پایان یافته بود و در همین سالها نیز حاشیه امام خمینى بر کتاب وسیلة النجاة به عنوان رسالۀ عملیه ـ نگارش یافته بود. پس از رحلت آیت اللّه بروجردى و تجزیه مرجعیت عظمى، رژیم شاه کوشید تا امر مرجعیت را به خارج از ایران منتقل نماید ولی شخصیت علمی، نگاه زهدگرایانه و تلاشهای امام برای افشاگری خیانتها و جنایتهای شاه موجب شد مرجعیت امام در میان روحانیت و مردم گسترش یابد.

مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی

شاه که توسط دولت انگلیس روی کار آمد پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ ه.ش. به طور کامل در اختیار امریکا قرار گرفت و دولت انگلیس جاى خود را به امریکا داد. تشکیل ساواک در سال ۱۳۳۶ و قلع و قمع شدید مخالفین و تشدید حکومت اختناق به منظور فراهم نمودن شرایط اجتماعى براى اصلاحات امریکایى به سرعت پیگیرى شد.سیل لوایح و طرحهاى پیشنهادى براى تغییر شرایط ایران به مجلسین سنا و شورا سرازیر شد. به موجب اعترافات بعدى و صریح سران رژیم و همچنین اسناد و مدارک جاسوسخانه امریکا در ایران، طراحى محتواى بسیارى از این لوایح در امریکا و یا سفارت این کشور در ایران صورت مى گرفت. لایحۀ انجمنهاى ایالتى و ولایتى یکی از این لوایح است که به موجب آن شـرط «مسلمان بـودن، سوگند بـه قرآن کریـم و مرد بودن انتخاب کنندگان و کاندیداها» تغییر مى یافت.این لایحه در ۱۴ مهر ۱۳۴۱ ه.ش. بـه تصویب کابینـه اسداللّه علم رسیـد. در این لایحه، حذف و تغییر دو شرط نخسـت به منظور قانونى کردن حضور عناصر بهایى در مصادر امـور کشور طراحی شـده بود. پشتیبانـى شاه از رژیم صهیونیستى در توسعه مناسبات ایران و اسرائیل شرط حمایت هاى امریکا از شاه بود. نفوذ پیروان مسلک استعمارى بهاییت در قـواى سه گانه ایـران این شرط را تحقـق مى بخشید. امام خمینى به همراه علماى بزرگ قم و تهران به محض انتشار خبر تصویب لایحۀ مزبور پس از تبادل نظر دست به اعتراضات همه جانبه زدند.
نقش حضرت امام در روشن ساختن اهداف واقعى رژیم شاه و گوشزد کردن رسالت خطیر علما و حوزه هاى علمیه در این شرایط بسیار مؤثر و کارساز بود. تلگرافها و نامه هاى سرگشادۀ اعتراض آمیز علما به شاه و اسداللّه علم موجى از حمایت را در اقشار مختلف مردم برانگیخت.
رژیم شاه ابتدا دست به تهدید و تبلیغات علیه روحانیت زد. با وجود این، دامنه قیام رو به فزونى نهاد. در تهران، قم و برخى شهرهاى دیگر بازارها تعطیل و مردم در مساجد به حمایت از حرکت علما گرد آمدند. یک ماه و نیم پس از آغاز، سرانجام رژیم شاه تن به شکست داد و رسماً در ۷ آذر ۱۳۴۱ هیأت دولت، مصوبه قبلى را لغو کرد و خبر آن را به علما و مراجع تهران و قم اطلاع داد. امام خمینى در نشست با علماى قم مجدداً بر مواضع خویش پاى فشرد و لغو مصوبه در پشت درهاى بسته را کافى ندانست و اعلام کرد تا زمانى که لغو آن در رسانه ها پخش نشود، قیام ادامه خواهد داشت. فرداى آن روز خبر لغو لایحه انجمن هاى ایالتى و ولایتى در روزنامه هاى دولتى منعکس شد و مردم نخستین پیروزى بزرگ خویش را پس از نهضت ملى شدن صنعت نفت جشن گرفتند.
مخالفت با رفراندوم لوایح ششگانه

رژیم شاه پس از چند شکست پى درپى، طرح امریکایى انقلاب سفید را در دی ماه ۱۳۴۱ در معرض افکار عمومى قرار داد. امام خمینى(س)، با توجه به اهدافى که شاه و امریکا در پشت این طرح به ظاهر اصلاحى داشتند، و عمق خطرات ناشى از آن، قدم به صحنه ى مبارزه گذارد و با مطلع کردن علما و مراجع قم، و آگاهى دادن به مردم، یورش همه جانبه اى را براى شکستن تهاجم جدید رژیم آغاز کرد. در همین زمینه امام خمینى (س) در اعلامیه اى بسیار تند و در عین حال مستدلّ که به اعلامیه ۹ امضایى معروف و منتشر گردید؛ سقوط کشاورزى و استقلال کشور و ترویج فساد و فحشا را به عنوان نتایج قطعى اصلاحات برشمرد.
واقعه مدرسه فیضیه
شاه در مورد آمادگى جامعه ایران براى انجام اصلاحات امریکا به مقامات واشنگتن اطمینان داده بود و نام اصلاحات را انقلاب سفید نهاده بود. مخالفت علما براى وى بسیار گران مى آمد.تبلیغات وسیعى علیه روحانیت و امام خمینى آغازشد. شاه تصمیم به سرکوبى قیام داشت. روز دوم فروردین ۱۳۴۲ که مصادف با شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) بود مأمورین مسلح رژیم با لباس مبدل اجتماع طلاب علوم دینى در مدرسه فیضیه را بر هم زدند و متعاقب آن نیروهاى پلیس با سلاح گرم، وحشیانه به مدرسه فیضیه یورش بردند و به کشتار و جرح طلاب پرداختند. همزمان مدرسه دینى طالبیه تبریز نیز مورد هجوم مأمورین دولتى قرار گرفت. در پى این حوادث، منزل امام خمینى در قم هر روز شاهد حضور گروه هاى زیادى از نیروهاى انقلابى و مردم خشمگینى بود که براى ابراز همدردى و حمایت علما و دیدن آثار جنایت رژیم به قم مى آمدند.
حضرت امام در روز ۱۳ فروردین ۱۳۴۲ اعلامیه معروف خود راتحت عنوان «شاه دوستى یعنى غارتگرى» منتشر ساخت. در این اعلامیه که یکى از تندترین بیانیه هاى سیاسى امام خمینى است، رژیم شاه به محاکمه کشیده شده و در پایان آن تأکید شده بود که در این شرایط تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب (ولو بلغ ما بلغ)
شاه بر انجام اصلاحات مورد نظر امریکا اصرار مى ورزید و امام خمینى بر آگاه کردن مردم و قیام آنان در برابر دخالتهاى امریکا و خیانتهاى شاه پافشارى داشت.
دستگیری
در ادامه اعتراضات روز عاشورای سال۱۳۸۳ هجرى قمرى (۱۳ خرداد ۱۳۴۲ شمسى)، جمعیت صد هزار نفرى در تهران با داشتن عکس هایى از امام به تظاهرات پرداختند. امام خمینى(س) عصر آن روز در مدرسه فیضیه نطق تاریخى خویش را که آغازى بر قیام ۱۵ خرداد بود ایراد کرد. براساس گزارشات، حضرت امام در ان سخنرانی با لحنی دلسوزانه واز روی ترحم شاه را بدبخت و بیچاره خطاب‏ کرده و به او نصیحت می کند که سر عقل بیاید.
سخنان امام خمینى(ره) همچون پتکى بر روح شاه فرود آمد و از این رو شاه فرمان خاموش کردن صداى قیام را صادر کرد. نخست جمع زیادى از یاران امام خمینى در شامگاه ۱۴ خرداد دستگیر و ساعت سه نیمه شب (سحرگاه پانزده خرداد ۴۲) صدها کماندوى اعزامى از مرکز، منزل حضرت امام را محاصره کردند و ایشان را در حالى که مشغول نماز شب بود دستگیر و سراسیمه به تهران برده و در بازداشتگاه باشگاه افسران زندانى کردند و غروب آن روز به زندان قصر منتقل نمودند.

واقعه ۱۵ خرداد

به دنبال انتشار خبر بازداشت امام(ره) در سحرگاه ۱۵خرداد ۱۳۴۲ به مناسبت سخنرانی تاریخی امام که علیه اسرائیل و رژیم شاه بوده از نخستین ساعات روز ۱۵خرداد، اعتراضات گسترده ای در قم، تهران، ورامین، مشهد و شیراز برگزار شد که با شعارهایی بر ضد شاه و در طرفداری از امام همراه بود. مأموران نظامی که در نقاط مرکزی و حساس شهرهای قم و تهران مستقر بودند به روی تظاهرکنندگان آتش گشودند. مردم نیز با چوب و سنگ به دفاع از خود برخاستند.
پانزده خرداد ۴۲ مبدأ انقلاب اسلامى مردم ایران بود. شاه دو روز بعد از نهضت ۱۵ خرداد، قیام مردم را بلوا و اقدامى وحشیانه، و نتیجه اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه نامید و سعى کرد تا آن را به خارج از مرزها و کسانى همچون جمال عبدالناصر نسبت دهد.
سستى ادعاهاى شاه بر هیچ کس پوشیده نبود. برخلاف ادعاهاى مکرر شاه، عناصر چپ و کمونیستها نه تنها هیچ گونه مشارکتى در این قیام نداشتند بلکه حزب توده و دیگر کمونیستهاى ایران در نوشته ها و مواضع خویش به تکرار تفسیر رادیو مسکو و روزنامه هاى شوروى از وقایع پانزده خرداد مى پرداختند. حزب کمونیست شوروى، قیام ۱۵ خرداد را حرکتى کور و ارتجاعى بر ضد اصلاحات مترقّیانه شاه! مى دانست. ادعاى کذب دیگر شاه (در مورد دخالت دولت مصر) نیز على رغم تلاش و دسیسه ساواک هیچ گاه از سوى احدى باور نشد. استقلال تمام عیار قیام پانزده خرداد آنچنان برملا و فاحش بود که اینگونه انگها نمى توانست کمترین لطمه اى بدان وارد سازد.
با دستگیرى رهبر نهضت و کشتار وحشیانه مردم در روز پانزده خرداد ۴۲، قیام ظاهراً سرکوب شد.
آزادی از زندان
شاه به منظور عادی جلوه دادن اوضاع سیاسی و جلوگیری از خشم مردم در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۴۲ حضرت امام را از بازداشتگاه ابتدا به منزلى تحت محاصره نیروهاى امنیتى در منطقه داوودیه تهران و سپس به منزلى واقع در محله قیطریه تهران منتقل کرد و در شامگاه ۱۶ فروردین ۴۳ بدون اطلاع قبلى، امام خمینى (س) آزاد و به قم منتقل می شود.
اوّلین سالگرد قیام پانزده خرداد در سال ۱۳۴۳ با صدور بیانیه مشترک امام خمینى و دیگر مراجع تقلید اعلامیه مشترک آیات عظام به مناسبت سالگرد قیام خرداد و بیانیه هاى جداگانه حوزه هاى علمیه، گرامى داشته شد و به عنوان روز عزاى عمومى معرفى شد.
قیام علیه لایحه کاپیتولاسیون
شاه به منظور نفوذ همه ‏جانبه امریکا و حضور مستقیم آنها در عرصه‏هاى مختلف و تضمین امنیت آنان، دستور احیای لایحه کاپیتولاسیون را داد. امام با سخنرانی هایى، دخالتهاى غیرقانونى امریکا در کشور و خیانتهاى شاه را افشا کرد که منجر به تبعید ایشان شد.
افشاگرى امام علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون، ایران را در آبان سال ۴۳ در آستانه قیامى دوباره قرار داد؛ اما رژیم شاه با بهره گیرى از تجربه سرکوبى قیام پانزده خردادِ سال قبل به سرعت دست به کار شد. رژیم شاه می دانست با هیچ ترفندى نمی تواند امام خمینى را به سکوت وادار کنند. او اکنون رهبرى محبوب و شناخته شده براى همه مبارزین ملت ایران و مرجع تقلید بسیارى از مردم بود. تجربه گذشته نشان داده بود که بازداشت او در داخل کشور دشواریهاى رژیم را صدچندان مى کند. قصد سوء نسبت به جان وى نیز به منزله ایجاد زمینه شورشى غیرقابل کنترل در سراسر کشور ارزیابى مى شد. سرانجام تصمیم به تبعید ایشان به خارج از کشور گرفته شد.
تبعید به ترکیه
سحرگاه ۱۳ آبان ۱۳۴۳ ه.ش. دوباره کماندوهاى مسلح اعزامى از تهران، منزل امام خمینى در قم را محاصره کردند. شگفت آنکه وقتِ بازداشت، همانند سال قبل مصادف با نیایش شبانه امام خمینى بود. حضرت امام بازداشت و به همراه نیروهاى امنیتى مستقیماً به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با یک فروند هواپیماى نظامى که از قبل آماده شده بود، تحت الحفظ مأمورین امنیتى و نظامى به آنکارا پرواز کرد. عصر آن روز ساواک خبر تبعید امام را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور! در روزنامه ها منتشر ساخت. على رغم فضاى خفقان، موجى از اعتراض ها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال تومارها و نامه ها به سازمان هاى بین المللى و مراجع تقلید جلوه گر شد.
آیت الله حاج آقا مصطفى خمینى نیز در روز تبعید امام بازداشت و زندانى شد و پس از چندى در ۱۳ دیماه ۱۳۴۳ به ترکیه نزد پدر تبعید گردید. دوران تبعید امام در ترکیه بسیار سخت و طاقت فرسا بود. حضرت امام حتى از پوشیدن لباس روحانیت در آنجا ممنوع شده بود. اما هیچ یک از فشارهاى روانى و جسمى نتوانست آن حضرت را وادار به سازش کند. محل اقامت اوّلیه امام، هتل بولوار پالاس آنکارا (اتاق ۵۱۴ ـ طبقه ۴) بود. فرداى آن روز براى مخفى نگاه داشتن محل اقامت، امام را به محلى واقع در خیابان آتاتورک منتقل کردند.
اقامت امام در ترکیه یازده ماه به درازا کشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بى سابقه اى بقایاى مقاومت را در ایران در هم شکست و در غیاب امام خمینى به سرعت دست به اصلاحات امریکاپسند زد. رژیم در چند مورد بر اثر فشار مردم و علما ناگزیر شد با اعزام نمایندگانى از سوى آنان براى کسب خبر از حال امام و اطمینان از سلامت وى موافقت نماید. در این مدت امام خمینى طى چند نامه به منسوبین خویش و علماى حوزه به صورت رمز و اشاره و در قالب دعا، استوارى خود در مبارزه را یادآور شده و همچنین خواستار ارسال کتابهاى دعا و کتب فقهى شدند. اقامت اجبارى در ترکیه فرصتى مغتنم براى امام بود تا تدوین کتاب بزرگ تحریرالوسیله کتاب تحریرالوسیله - جلد اول را آغاز کند. در این کتاب که حاوى فتاواى فقهى امام خمینى است، براى نخستین بار در آن روزها، احکام مربوط به جهاد و دفاع و امر به معروف و نهى از منکر و مسائل روز به عنوان تکالیف شرعىِ فراموش شده مطرح گردیده است.
تبعید به عراق
روز ۱۳مهر ماه ۱۳۴۴ حضرت امام از ترکیه به عراق اعزام شدند. به تصور رژیم شاه وضعیت آن زمان عراق مانعى بزرگ براى محدود نمودن فعالیت هاى امام خمینى بود اما امام با هوشمندى در مقابل دسیسه ‏ها می ایستاد و مردم را به ادامه جهادى که آغاز کرده بود دعوت می کرد.
شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی
به دنبال شهادت آیت الله سید مصطفى خمینى در آبان ۱۳۵۶ و برگزاری مراسمهای سوگواری در ایران، رژیم شاه دستور نگارش مقاله‏اى توهین ‏آمیز علیه امام در روزنامه اطلاعات را داد. اعتراض به این مقاله، منجر به قیامهای مکرر در کشور و در نتیجه اخراج امام از عراق شد.

هجرت به فرانسه

در مهر ۱۳۵۷ امام نجف را به قصد مرز کویت ترک گفت. دولت کویت از ورود امام به این کشور جلوگیرى کرد و بالاجبار ایشان به فرانسه هجرت کرد و در نوفل لوشاتو اقامت کرد. در مدت اقامت چهار ماهه امام در پاریس، نوفل لوشاتو مهمترین مرکز خبرى جهان بود و مصاحبه هاى متعدد و دیدارهاى مختلف امام دیدگاه هاى ایشان را در زمینه حکومت اسلامى و هدفهاى آتى نهضت براى جهانیان بازگو مى کرد. به این ترتیب جمع بیشترى از مردم جهان با اندیشه و قیام ایشان آشنا شدند و از همین جا بود که بحرانى ترین دوران نهضت را در ایران رهبرى کرد.
بازگشت امام به ایران
اوایل بهمن ۱۳۵۷ خبر تصمیم امام در بازگشت به کشور منتشر شد. دولت بختیار فرودگاه هاى کشور را به روى پروازهاى خارجى بست ولی با اعتراض و تظاهرات مردم ناگزیر از پذیرفتن خواست ملت شد و سرانجام امام خمینى بامداد ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ پس از چهارده سال دورى از وطن وارد کشور شد.
استقبال بى سابقه مردم ایران چنان عظیم و غیرقابل انکار بود که خبرگزاری هاى غربى نیز ناگزیر از اعتراف شده و مستقبلین را چهار تا شش میلیون نفر برآورد کردند. سیل جمعیت از فرودگاه به سوى بهشت زهرا(س)، مزار شهیدان انقلاب اسلامى، روانه شد تا سخنان تاریخى امام را بشنود. در همین نطق بود که امام خمینى تعیین دولت با پشتیبانی مردم را اعلام کردند.

پیروزی انقلاب اسلامی ایران

امام در ۱۵ بهمن ۵۷ دولت موقت انقلاب را تعیین نمود. آقاى مهندس مهدى بازرگان که چهره اى متدین و با سابقه مبارزاتى و داراى تجربه در نهضت ملى شدن صنعت نفت داشت و از سوى شوراى انقلاب براى نخست وزیری معرفى و پیشنهاد شده بود، با حکم امام به این سمت منصوب شد. امام خمینى در متن حکم انتصاب وى تصریح کرده بود که او را بدون در نظر گرفتن روابط حزبى مأمور تشکیل کابینه براى تهیه مقدمات رفراندوم و برگزارى انتخابات نموده است. حضرت امام از مردم ایران درخواست کرد تا نظر خود را در مورد این انتخاب اعلام کنند. سراسر کشور با برگزارى راهپیمایی هاى گسترده به حمایت از تصمیم امام پرداختند.
روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ پرسنل نیروى هوایى در محل اقامت امام خمینى (مدرسه علوى تهران) با ایشان بیعت کردند. ارتش شاه در آستانه سقوط کامل قرار گرفته بود، پیش از این بسیارى از سربازان و درجه داران مؤمن ارتش با فتواى امام خمینى پادگان ها را ترک گفته و به صفوف ملت پیوسته بودند.
روز ۲۰ بهمن همافران در مهمترین پایگاه هوایى تهران دست به قیام زدند. گارد شاهنشاهى براى سرکوب آنان گسیل شد. مردم به حمایت از نیروهاى انقلابى وارد صحنه شدند. روز ۲۱ بهمن پایگاه هاى پلیس و مراکز دولتى یکى پس از دیگرى به دست مردم سقوط کردند. فرماندار نظامى تهران طى اطلاعیه اى ساعات منع عبور و مرور را به ساعت چهار بعدازظهر افزایش داد. همزمان با آن بختیار جلسه اضطرارى شوراى امنیت را تشکیل داد و فرمان اجراى کودتاى طراحى شده از سوى هایزر را صادر کرد. از سوى دیگر امام خمینى طى پیامى از مردم تهران خواست تا براى جلوگیرى از توطئه در شرف وقوع به خیابانها بریزند و حکومت نظامى را عملاً لغو کنند. سیل جمعیت زن و مرد و کودک و بزرگ به خیابانها ریخته و مشغول سنگربندى شدند. اوّلین تانکها و تیپهاى زرهى کودتاچیان به محض حرکت از پایگاههایشان به وسیله مردم از کار افتادند. کودتا در همان آغاز با شکست مواجه شد. بدین ترتیب آخرین مقاومتهاى رژیم شاه در هم شکسته شد و صبحدم ۲۲ بهمن نهضت امام خمینى و انقلاب اسلامى به پیروزی رسید.
ارتحال امام و آغاز رهبری امام خامنه ای
سیر بیماری امام خمینی از روز اول خرداد ماه سال ۱۳۶۸ .ش. به طور جدی آغاز شد و تیم پزشکان تصمیم به جراحی دستگاه گوارش ایشان را گرفتند. پس از عمل جراحی بیماری درمان نشد و سرانجام امام خمینی در ساعت ۲۰/۲۲ بعدازظهر روز شنبه سیزدهم خرداد ماه سال ۱۳۶۸ به ملکوت اعلا پیوست.
روز چهاردهم خرداد ۱۳۶۸، مجلس خبرگان رهبرى ، تشکیل گردید و پس از قرائت وصیتنامه امام خمینى توسط حضرت آیت ‏الله‏ خامنه‏ اى که دو ساعت و نیم طول کشید، بحث و تبادل نظر براى تعیین جانشین امام خمینى و رهبر انقلاب اسلامى آغاز شد و پس از چندین ساعت، سرانجام حضرت آیت ‏الله‏ خامنه ‏اى (رئیس جمهور وقت) ـ‏ به اتفاق آرا براى این رسالت خطیر برگزیده شدند.
وداع مردم با امام خمینی در روز و شب پانزدهم خرداد ۱۳۶۸، با حضور میلیون ها نفر از مردم تهران و سوگوارانى که از شهرها و روستاها آمده بودند، در محل مصلاّى امام خمینی برگزار شد. در نخستین ساعت بامدادِ شانزده خرداد، میلیونها تن به امامت آیت‏ الله‏ العظمى گلپایگانى(ره) با بر پیکر امام نماز گزاردند. مراسم تشییع امام خمینی از مصلى تا مرقد امام خمینی در جنب بهشت زهرا ـ مزار شهیدان انقلاب اسلامى ـ که به حرم امام خمینی مشهور است، با حضور میلیون ها نفر از مردم برگزار و پیکر مطهر امام خمینى (ره) به خاک سپرده شد.

منابع:
پژوهشکده امام خمینی(ره)
مرکز مطالعات و پژوهش های مجلس شورای اسلامی
صحیفه نور
پرتال پژوهشی و اطلاع رسانی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)
2389/
کد خبر 178561

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.