خاطرات يک رزمنده از جنگ تحميلي
-
فرهنگغمانگیزترین عکسی که با دوربینم از جنگ گرفتم
رزمنده دوران دفاع مقدس میگوید: در مرحلهای از عملیات خیبر به جایی رسیده بودیم که دیگر آمبولانس نداشتیم؛ چرا که تمام آنها منهدم شده بودند و ما مجبور بودیم برای انتقال مجروحان از چند کمپرسی عراقی که به غنیمت گرفته بودیم، استفاده کنیم و این کار مظلومیت رزمندگان ما را میرساند.
-
فرهنگناگفتههای یک رزمنده از عملیات والفجر ۴؛ نبرد در دشت شیلر
«دشت شیلر»، نام آشنایی برای رزمندگان دوران دفاع مقدس است، منطقهای که در جریان عملیات والفجر ۴ به تصرف آنها درآمد و شاهد رنج و سختیهایی است که سربازان اسلام در یک نبرد نابرابر با بعثیها متحمل شدند. سیدمرتضی موسوی، تصویرگر صحنههایی از این عملیات میشود.
-
هفته دفاع مقدس؛
چند رسانه ایچرا جنگ ایران و عراق ۸ سال طول کشید؟
دفاع مقدس ما، دوران جنگ هشتسالهی این کشور، داستان ایستادگی ملت ایران و ایستادگی جوانان ما در مقابل خباثتها و استکبار جهانی است. در مقابل ما بهظاهر یک رژیم بعثی بود، اما فقط آن نبود؛ چیزی که موجب شد این جنگ، هشت سال ادامه پیدا کند، عوامل پشت پردهی استکبار جهانی بودند که صدام را تشویق میکردند.
-
فرهنگتوصیههایی که مثل آب در هاون کوبیدن بود!
«پیرمرد با خشوع خاصی میخواند:«ربنا اتنا…» ناگهان علی با صدایی بلند از داخل دیگ گفت: «اقرا»، پیرمرد تکانی خورد، کمی خودش را جمعوجور کرد و به نماز ادامه داد، دوباره صدای بلندی شنیده شد: «اقرا» چون دیگ بزرگ بود،صدا در آن میپیچید، پیرمرد بنده خدا هاج و واج مانده بود.»
-
فرهنگیادگاریهای یک رزمنده از جنگ تحمیلی
جنگ برای حاجمجتبی مطلبی هنوز تمام نشده، هرچند به پای جدیدش عادت کرده و عوارض بمبهای شیمیایی را پذیرفته است؛ داخل انگشتش، گلولهای از آن دوران دارد و اثرات موجگرفتگی گاهگاهی او را به آن سالها میبرد و تا به خود بیاید، عمری بر خانوادهاش که بیقرار سلامتی مرد خانه شدهاند، گذشته است.