ابوالفضل صادقی، رزمنده بسیجی مفقودالاثری که در روز بیستوسوم فروردینماه سال ۶۷ به منطقه اعزام شد و شش روز بعد مفقود شد؛ روزهایی را دید که شنیدنش هم برای ما قابل تصور نیست. لحظات نفسگیری که هنوز دردش و رد دردش روی سینه، سر، پا و دیگر قسمتهای بدنش جا خوش کرده است.
ابوالفضل صادقی به سادگی همان صدایی بود که از پشت تلفن شنیده میشد، مردی از دیار حسنآباد جرقویه علیا که در طول ۴۴ روزی مفقودی، دور از چشم بعثیها بدون غذا، لباس و بدنی پر از زخم در خاک عراق با شکوفه خرما و برگ توت خودش را زنده نگه داشت.