در روزگاران گذشته، صنايع دستي به عنوان پديده اي تمام عيار در هر عهد حضور فعال داشته است.
در ايامي كه ماشين بوجود نيامده بود و حتي در دوراني كه حضور آن به گستردگي امروز نبود اين صنعت بود كه حامي تمامي استعدادها و آفرينش هاي سازندگي بشر بود به همين دليل است كه امروز با نگاه به صنايع دستي هر قوم و قبيله اي مي توان دريافت آن قوم در چه مرحله اي از صنعتگري بود.
استعداد و روحيه خلاق و قدرت ابتكار صنعتگران و علاقه آنان به توليد آثار هنري و ذوقي موجب شده كه كشور ما از گذشته هاي بسيار دور تا زمان حال همواره در توليد محصولات صنايع دستي موقعيتي ويژه و ممتاز داشته باشد و از شهرتي عالم گير برخوردار شود.
صنايع دستي اصفهان در طول قرن هاي متمادي به عنوان نماينده هنر اصيل قوم ايراني در جهان معرفي شده از اين رو اگر اصفهان را مهد صنايع دستي ايران بناميم سخني به گزاف نگفته ايم، چرا كه ويژگي هاي فكري و رواني صنعتگر اصفهاني مانند ذوق، هنر، پشتكار و قناعت موجب شده تا فرآورده هاي دست ساز اصفهان نه تنها در كشورمان خريداران فراوان داشته باشد بلكه مسافران و گردشگران و علاقمندان خارجي نيز طالب دست ساخته هاي اصفهان با ويژگي هاي خاص آن باشند.
قلمکار یکی از هنرهای سنتی و اصیل ایرانی
قلمکارسازی يکی از صنايع دستی پر سابقه ای است که قرن ها در اوج شهرت بود و از دوره مغول ها در ايران مرسوم شده در دوره مذکور به منظور جلب نظر خوانين مغول ايرانيان نيز دست به ابتکاراتی زدند که از جمله ابداع نقاشی روی پارچه يا پارچه های قلمکار بود، سپس اين صنعت در زمان صفويه گسترش بيشتری پيدا کرد.
به هر صورت عمر پرشکوه اين صنعت در زمان صفويه بود و در اواسط عصر قاجاريه بتدريج از رونق آن کاسته شد. در زمان سلطنت شاه عباس کبير اين صنعت رونق بسزايی داشت و بيشتر لباس های مردانه و زنانه از پارچه هاي قلمکار تهيه می شد و اين پارچه ها در اين زمان شهرت فراوان داشته و مورد توجه درباريان بود و از اين رو بيشتر لباس آنان از قلمکارزر يا اکليلی تهيه می شد.
در آن زمان محل های مخصوصی برای تهيه لباس درباريان در بازار قيصريه اصفهان وجود داشت و پارچه هاي قواره ای قلمکار راکه در اصطلاح آن روز دلگه ناميده می شد را از آن محل ها به دست می آوردند.
در زمان سلطنت رضا شاه با امتيازات خاصی که برای صنعتگران و ارباب حرف به ويژه صنعتگران قلمکار فراهم شد بار ديگر اين صنعت رونق گذشته خود را به دست آورد و عده ای از استادکاران بزرگ قديمی مثل شيخ حريری مشهدی عبدالخالق، حاج محمدرضا و حاج محمد تقی اخوان چيت ساز، برادران بيرجندی و شيخ بهايی و چند تن ديگر شرکت توليد قلمکار را تشکيل دادند.
در حال حاضر در استان اصفهان حدود 70 کارگاه قلمکاری وجود دارد و 300 نفر در این حرفه مشغول به کار هستند.
تاریخ ابداع خاتم سازی در هاله ای از ابهام
خاتم سازی یکی دیگر از صنايع دستی اصفهان محسوب می شود. خاتم هنر آراستن سطح اشياء با مثلث های کوچکی است که طرح های گوناگون آن همواره به صورت اشکال منظم هندسی بوده است. اين شکل های هندسی را با قرار دادن مثلث هايی کوچک در کنار هم نقشبندی می کنند. می توان گفت، کار خاتم نقش های هندسی تشکيل شده از مثلث های سه پهلو (متساوی الاضلاع) است که از عاج، استخوان، چوب و مفتول برنج ساخته شده و به صورت معمول به ضخامت ۲ ميلی متر در سطح خارجی يا سطح داخلی و خارجی اشياء چوبی چسبانده می شود.
آثاری که از قديم مانده نظير درهای کاخ ها، رحل های قرآن و صندوق های مقابر خاتمکاری نشان می دهد که اين هنر در زمان قديم و به ويژه عهد صفويه رواج کامل داشته يکی ازمراکز اصلی آن هم اصفهان بوده، اما همين معلوم می کند تا چند سالی اين هنر در اصفهان رو به زوال گذاشته و تنها شيراز مرکز اين صنعت شده است. در ابتدا کار خاتم با استفاده از مثلث های بسيار بزرگ که پهلوی هم قرار می دادند تهيه می شد، اما به تدريج با پيشرفت ذوق و تبحر هنرمندان ابعاد مثلث ها ريزتر و کوچکتر شد.
به هر حال هنر خاتم سازی از زمان پيدايش تا کنون تحولاتی را داشته صنعتگران خاتم ساز برای تهيه خاتم از مواد اوليه متنوعی استفاده می کنند که در کمتر صنعت دستی ديگری اين چنين تنوعی به چشم می آيد. اين مواد عبارتند از: چوب فوفل، چوب گردو، چوب نارنج، چوب عناب، استخوان شتر، مفتول برنجی، لايه برنجی، سريشم گرم، سريشم سرد، فرمالين، فيبر و روغن جلا و تخته سه لايی. غير از آن برای تکميل ساخت از چفت و لولا و غيره نيز استفاده می کنند.
از خاتم در تهيه محصولات مختلفی استفاده می شود که از آن جمله است: قاب عکس، جعبه سيگار، عصا، پيپ، جعبه لوازم آرايش، جا کليدی، جاقلمی و جلد آلبوم.
600 کارگاه در اصفهان علاوه بر اشياء خاتم که به شيوه شيرازی می سازند قسمتی از مصنوعات خاتم را با نقره و مينا سازی توأم کرده اند که در شيراز وجود ندارد. برای مثال جعبه های خاتمی که رويه آن را نقاشی مينياتور می کنند و روی آن روغن می زنند.
قلمزنی يکی از پر رونق ترين رشته های صنايع دستی اصفهان
يکی از پر رونق ترين رشته های صنايع دستی اصفهان ساخت و قلمزنی محصولات نقره ای مسی و برنجی است.
مواد اوليه مورد مصرف سازندگان فرآورده های مس و برنج و نقره شامل نقره، مس، برنج و آلياژ مس و برنج است.
مقداری از مواد اوليه مذکور از کشورهای ديگر نظير يوگسلاوی بقيه آن در ايران از شرکت های برق منطقه ای و شرکت ملی نفت ايران و غيره تهيه می شود.
ابزار کار صنعتگران رشته قلمزنی از دو دسته تشکيل می شود. يک دسته از ابزار در مرحله ساخت محصولات مورد استفاده قرار می گيرد مانند دستگاه خم کاری، موتور فرچه، کوره برقی، سندان، چکش و دسته ديگر که در مرحله قلمزنی مورد احتياج است و عبارت از دستگاه قير آب کنی، پرگار، تعدادی قلم آهنی، چکش و غيره است. برخی از کارگاه های اين رشته به کار ساخت محصولات نقره مسی و برنجی مشغول هستند و در مقابل کارگاه هايی نيز وجود دارد که فقط کارقلمزنی برروی اين فلزات را انجام می دهند و دسته سوم کارگاه هايی است که به هر دو کار ساخت و قلمزنی می پردازند.
هم اکنون در عصر معاصر حدود 4 هزار نفر در 900 واحد استان اصفهان مشغول به حرفه قلم زنی هستند.
مليله سازی صنعتی دارای ظرافت و دقت
يکی از رشته های صنايع دستی اصفهان که از ارزش هنری زيادی برخوردار بوده و توليد محصولات آن نياز به ظرافت و دقت فوق العاده دارد مليله سازی است و فرآورده های توليدی صنعتگران اين رشته نمايانگر ذوق سرشار آنان است.
بايد به اين نکته توجه کرد که در توليد برخی از فرآورده ها چون گل سينه و گوشواره تنها مليله سازان دخالت ندارند بلکه از مينا سازان و زرگران هم استفاده می کنند و در مقابل انجام عمل به آنان کارمزد می دهند.
نقره سازی از جمله صنايع دستی رايج در شهر اصفهان است کارگاه هايی که در آنها کار نقره سازی انجام می شود کارهای ديگر از جمله قلمزنی روی نقره محصولات مسی و برنجی انجام می دهند.
انواع فرآوده های توليدی نقره سازان عبارتست از: سرويس چايخوری، گلدان، شمعدان وسرويس های چند پارچه.
با تحولات به وجود آمده در صنعت نقره سازی اصفهان هم اکنون بیش از 2 هزار نفر در این رشته مشغول به فعالیت هستند.
رواج صنعت مينا کاری در اصفهان از سال ۱۳۱۰ هجری
یکی دیگر از صنایع دستی اصفهان مینا کاری است. مشکل بتوان گفت از چه زمانی هنر مينا کاری در ايران رواج گرفته است. زيرا از روزگاران پيش از عهد صفويه نمونه هايی از ميناکاری در دست نيست و حتی از دوران صفوي هم نمونه های قابل ملاحظه ای برجای نمانده است. لکن در دوران قاجاريه مينا کاری به مقدار کم وجود داشته و اشيايی مانند سرقليان و کوزه قليان و کوزه و بادگير قليان را ميناکاری می کرده اند.
رواج صنعت مينا کاری در اصفهان از دوران پهلوی و حدود سال ۱۳۱۰ هجری شمسی است و به خصوص اينکه اين هنر- صنعت به وسيله يکی از استادان هنرمند و بنام اصفهان استاد شکرا... صنيع زاده بسط و توسعه يافت و شاگردانی در اين مکتب تربيت شدند که هر يک کانون ديگری در هنر مينا به وجود آوردند.
بيشتر اشيايی که مينا سازان فعلی به بازار عرضه می کنند عبارتست از گوشواره، گلوبند، انگشتر، جعبه های بزرگ و کوچک آرايش زنانه، قوطی سيگار، جعبه های خاتم کاری و مينا کاری، بشقاب مينا، گلدان مينابه اندازه های مختلف، تابلوهای بزرگ و کوچک ميناکاری که با هنرهای ديگر مانند طلا کاری و خاتم کاری و مينياتور ترکيب می شود. روی اشياء طلايی و نقره ای هم می توان مينا کاری کرد اما مينا کاری روی مس انجام می شود.
در عصر حاضر به علت پراکندگی این صنعت در استان اصفهان تنها 280 نفر عضو تعاونی صنایع دستی استان اصفهان هستند و حدود 2 هزار و 200 نفر به صورت غیر عضو، به هنر مینا کاری مشغولند.
فيروزه کوبی از جمله هنرهای ناشناخته اصفهان
فيروز کوبی يکی از معدود رشته های صنايع دستی است که سابقه تاريخی چندانی نداشته و در حال حاضر هم توليد محدودی دارد و همين امر باعث آن شده تا فيروزه کوبی آنگونه که بايد شناخته نشده باشد هر چند که زيبايی و گيرايی يک محصول خوب صنايع دستی را با خود دارد.
قدمت فيروزه کوبی به حدود ۷۰ سال قبل می رسد و در آن زمان صنعتگری بنام «يوسف حکيمان» معروف به محمد رضا در مشهد کار فيروزه کوبی بر روی زينت آلاتی نظير دستبند، گل سينه، گوشواره... را آغاز کرد. و حدود ۲۰ سال بعد اين صنعت توسط صنعتگر ديگری بنام «حاج داداش» از مشهد به اصفهان برده شد.
در حال حاضر صنعت دستی فيروزه کوبی فقط در اصفهان رايج و صنعتگران شاغل در اين رشته نيز همچون توليد آن محدود است.
در اصفهان فيروزه کوبی صرفنظر از جواهرات در ظروفی مانند بشقاب، ليوان، کاسه و گلاب پاش و... نيز مورد استفاده قرارمی گيرد.
يکی از کارهای جنبی صنعت فيروزه کوبی تهيه «زيرساخت» است که در کارگاه زرگری و به طور جداگانه صورت می گيرد.
يک فرآورده فيروزه کوب اعم از زيور آلات و يا ظروف عبارت از شيئی است مسی، برنجی، نقره ای و يا برنزی که ذرات و قطعات ريزسنگ فيروزه بر قسمت هايی از سطوح آن به فرم موزاييک در کنار هم نشانده شده و به اين ترتيب جلوه ای خاص به آن بخشيده می شود. ساخت و پرداخت چنين فرآورده ای شامل دو مرحله کلی است:
الف) زرگری ب)فيروزه کوبی
صنعتگر توليد کننده فيروزه کوب در مراحل مختلف کار از ابراز کار و وسايلی نيز بهره می گيرد که شامل قالب، چکش، دريل، چراغ گاز، چراغ بنزينی، گاز انبر، انبردست، پنس، منقاش، لوله های مختلف فلزی، سوهان و سنگ سمباده است.
نکته حايز اهميت در فيروزه کوبی در درجه نخست نصب صحيح فيروزه برروی فلز است به گونه ای که دارای قدرت کافی بوده و هنگام پرداخت قطعات فيروزه از آن جدا نشود و ديگر اينکه هر چه ظرف فيروزه کوبی شده پرکارتر باشد و قطعات سنگ منظم تر در کنار يکديگر نصب شده باشد و فاصله زيادی در بين قطعات فيروزه ديده نشود کار دارای ارزش هنری بيشتری است.
در حال حاضر پنج کارگاه در استان اصفهان مشغول به هنر فیروزه کوبی هستند.
نظر شما