به گزارش خبرگزاری ایمنا، شعر، بهعنوان یکی از کهنترین و تأثیرگذارترین فرمهای هنری، همواره بازتابدهنده احساسات، اندیشهها و تجربیات عمیق انسانها بوده است؛ در این میان، بانوان بهعنوان نیمی از پیکره جامعه، نقش بیبدیلی در خلق و گسترش ادبیات و شعر ایفا کردهاند. شعر بانوان نهتنها بیانگر عواطف شخصی و درونی آنهاست، بلکه در بسیاری از موارد به عنوان ابزاری قدرتمند برای بیان مسائل اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی بانوان در جوامع مختلف به کار رفته است.
در طول تاریخ، شعر بانوان دستخوش تحولات گستردهای شده است؛ در دوران قدیم، بانوان شاعر بیشتر با محدودیتهای اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی روبهرو بودند که موجب میشد صدایشان کمتر شنیده شود یا حتی به حاشیه رانده شود، با این حال، در برخی دورههای تاریخی، بانوان شاعری ظهور کردند که توانستند با وجود تمام موانع، آثار ماندگاری خلق کنند و نام خود را در تاریخ ادبیات ثبت کنند، برای مثال، در ادبیات فارسی، شاعران زنی همچون رابعه بلخی و مهستی گنجوی با سرودن اشعاری عمیق و تأثیرگذار، نشان دادند که بانوان نیز میتوانند در عرصه شعر و ادب به جایگاهی والا دست پیدا کنند.
در دورههای معاصر، با گسترش آموزش و افزایش آگاهیهای اجتماعی، بانوان شاعر بیشتری توانستند به عرصه ادبیات وارد شوند و با خلق آثاری نوآورانه، جریانهای جدیدی در شعر ایجاد کنند؛ در جهان امروز، شعر بانوان نهتنها بهعنوان یک فرم ادبی، بلکه بهعنوان ابزاری برای بیان مسائل اجتماعی و جنسیتی اهمیت فراوانی یافته است.
بسیاری از شاعران زن معاصر با استفاده از زبان شعر، به بیان مسائلی همچون هویت، جنسیت، عدالت، برابری و مبارزه با تبعیض میپردازند. این اشعار نهتنها بازتابدهنده تجربیات شخصی بانوان است، بلکه گفتمانهای جدیدی را در جامعه ایجاد میکند و به تغییر نگرشها و باورهای عمومی کمک میکنند، برای مثال، در ادبیات معاصر فارسی، شاعران زنی همچون سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد و طاهره صفارزاده با سرودن اشعاری جسورانه و صریح، به مسائل بانوان و جامعه پرداختند و تأثیر عمیقی بر ادبیات و فرهنگ ایران گذاشتند.
صدای زنان در شعر؛ از رابعه بلخی تا پروین اعتصامی
بر این اساس فرزانه شفیعی، شاعر کشورمان در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با بیان اینکه بانوان در تاریخ شعر فارسی، همواره حضوری تأثیرگذار داشتهاند، اظهار کرد: با این وجود به دلایل اجتماعی و فرهنگی، نام بسیاری از آنها کمتر دیده شده است، با این حال، از دورههای کهن تا امروز، شاعران زن به غنای ادبیات فارسی افزودهاند و حتی مسیر شعر را تغییر دادهاند.
وی افزود: در دورههای پیشتر، بانوان شاعر بیشتر در محیطهای محدودی فعالیت میکردند، اما اشعارشان نشان میدهد که درک عمیقی از زندگی، عشق، عرفان و مسائل اجتماعی داشتهاند؛ بانوان شاعری همچون رابعه بنت کعب قزداری (قرن چهارم هجری) که از نخستین شاعران زن فارسیزبان است و شعرهایش رنگ و بوی عشق و عرفان دارد، مهستی گنجوی (قرن ششم هجری) که در قالب رباعی، مسائل اجتماعی و عاشقانه را مطرح میکرد و ژاله قائممقامی و عالمتاج قائممقامی در دوران قاجار، صدای بانوان را در شعر تقویت کردند.
این شاعر عنوان کرد: هرچه جلوتر بیاییم و با ورود به دوران مشروطه و پس از آن، بانوان حضور فعالتری در شعر فارسی پیدا کردند؛ در این دوره، شاعران زن نهتنها درباره احساسات و عواطف شخصی نوشتند، بلکه به موضوعات اجتماعی، آزادی بانوان و عدالت پرداختند.
شفیعی ادامه داد: شاعران بزرگی چون پروین اعتصامی که با استفاده از سبک مناظره، به مشکلات اجتماعی و نابرابریها پرداخت و فروغ فرخزاد شاعری که با بیپروایی و صراحت درباره بانوان، عشق، تنهایی و هویت بانوانه نوشت و مسیر جدیدی در شعر مدرن گشود؛ سیمین بهبهانی نیز قالب غزل را نوسازی کرد و به مسائل اجتماعی، بانوان، عشق و آزادی پرداخت و امروز که بانوان در شعر فارسی بهشدت فعال هستند و از لحاظ کمی و کیفی، سهم بزرگی در ادبیات معاصر دارند.
شعر بانوان، آیینهای از عواطف و مبارزات اجتماعی
وی با اشاره به برخی ویژگیهای شعر بانوان امروز تصریح کرد: پرداختن به مسائل اجتماعی، هویت بانوانه و چالشهای زندگی مدرن، استفاده از زبان ساده و صمیمی، اما عمیق و تأثیرگذار و ترکیب شعر با دیگر هنرها، همچون داستان و سینما از ویژگیهای شاعران بانوی امروز است، بر این اساس بانوان با ایجاد تحول در زبان و بیان شاعرانه، بهویژه در استفاده از زبان احساسی و شخصی، ورود مضامین تازه به شعر، از جمله تجربههای بانوانه که پیشتر کمتر به آنها پرداخته میشد، توانستند جایگاه خودشان را در ادبیات تثبیت کنند.
شاعر در مقایسه مضمونسازی در شعر بانوان و مردان توضیح داد: بهطور طبیعی شعر بازتابی از تجربههای انسانی است و مضمونهای آن به عوامل مختلفی مثل جنسیت، محیط اجتماعی، دوره تاریخی و سبک شاعر بستگی دارد؛ در شعر فارسی، بانوان و مردان شاعر به مضامین گوناگونی پرداختهاند، اما نحوه پرداخت و زاویه دید آنها تفاوتهایی داشته است؛ در شعر مردان میبینیم که عشق بیشتر جنبه آرمانی، عرفانی یا حماسی دارد، بهطور مثال در شعر حافظ، عشق به معشوق رنگ عرفانی پیدا میکند یا در شعر فردوسی، عشق بیشتر با مفاهیم ملیگرایانه و پهلوانی همراه است، اما در شعر بانوان عشق بیشتر با تجربههای شخصی و احساسی بیان میشود؛ شاعران زن بیشتر از جنبههای ملموستر عشق، همچون رنج، وابستگی، تنهایی و آزادی سخن میگویند.
شفیعی با بیان اینکه در مورد هویت و جایگاه زن اگر بخواهیم سخن بگوییم در شعر مردان بانوان بیشتر بهعنوان معشوق یا الهه زیبایی توصیف شدهاند، گفت: بسیاری از غزلهای کلاسیک، زن را در مقام محبوبی دستنیافتنی قرار میدهند، اما در شعر بانوان، شاعر زن از جایگاه یک زن واقعی حرف میزند؛ همینطور در مضمونهای اجتماعی و سیاسی در شعر مردان بیشتر به سیاست، حماسه، جنگ و مسائل کلان اجتماعی پرداخته شده اما در شعر بانوان گرچه بانوان نیز به مسائل اجتماعی و سیاسی پرداختهاند، اما نگاه آنها بیشتر از دریچه تجربههای شخصی و زندگی روزمره است. شعر بانوان بیشتر روی تأثیر مسائل اجتماعی بر فرد تمرکز دارد و زبان و بیان شاعرانه در شعر مردان گاهی رسمیتر، کلیتر و با استفاده از استعارههای گستردهتر است، اما در شعر بانوان، زبان عاطفیتر، جزئیتر و ملموستر است؛ اگرچه تفاوتهایی در مضمونسازی میان شعر بانوان و مردان وجود دارد، اما این تفاوتها به معنای محدودیت نیست.
از عشق عرفانی تا هویت زنانه
وی با اشاره به چالشهای شعر بانوان از گذشته تا امروز تصریح کرد: بانوان در شعر فارسی همیشه حضوری پررنگ داشتند، اما محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی همیشه وجود داشته است، بانوان بهطور معمول در محیطهای بسته زندگی میکردند و امکان انتشار شعرهایشان را نداشتند و بر این اساس بسیاری از شاعران زن یا ناشناس ماندند یا آثارشان بعدها کشف شد. حتی در دوران مشروطه و بعد از آن، نگاه سنتی به بانوان باعث شد که آنها برای جدی گرفته شدن در ادبیات بجنگند، همچنین نبود فرصتهای برابر برای انتشار و دیده شدن همیشه بوده است.
این شاعر با تاکید بر اینکه حتی در دوران معاصر، بسیاری از شاعران زن برای انتشار آثارشان با مقاومتهایی از سوی ناشران یا جامعه ادبی روبهرو بودهاند، ادامه داد: زن بیشتر در نقش معشوق، مادر یا الهه زیبایی ظاهر میشود و نه بهعنوان فردی که خودش تجربههایش را روایت کند، حتی وقتی بانوان شروع به نوشتن کردند، انتظار میرفت که درباره موضوعات بانوانه همچون عشق و احساسات شخصی بنویسند، نه درباره سیاست، اجتماع یا فلسفه.
شفیعی یادآور شد: بعدترها قضاوت و فشار اجتماعی به وجود آمد یعنی بانوان با مضمون شعرشان مورد قضاوت قرار میگرفتند، حتی امروز هم گاهی بانوانی که از موضوعات تابوشکن در شعرشان استفاده میکنند، با مقاومت و حاشیهسازی روبهرو میشوند، برخی بانوان شاعر همچنان برای نوشتن درباره تجربههای بانوانه، سانسور یا خودسانسوری را تجربه میکنند، با وجود تمام این چالشها، بانوان شاعر همواره با جسارت مسیر خودشان را پیدا کردهاند از مهستی گنجوی و پروین اعتصامی، همه بانوان نقش مهمی در تحول شعر فارسی داشتهاند.
بانوان شاعر، پیشگامان تغییر در زبان و فرم شعر فارسی
وی درباره تأثیر بانوان شاعر معاصر بر جریانهای ادبی و فرهنگی خاطرنشان کرد: بانوان شاعر در دوران معاصر با تغییر زبان و فرم در شعر فارسی توانستند قدم بزرگی بردارند، چراکه با استفاده از زبانی شخصیتر، صمیمیتر و جسورانهتر شعر فارسی را از کلیشههای سنتی دور کردهاند، همچنین با ورود مضامین تازه و بانوانه به شعر که پیش از این، شعر فارسی بهطور عمده از نگاه مردانه نوشته میشد، اما شاعران زن تجربههای زیسته خود را وارد شعر کردند، موضوعاتی همچون عشق از دیدگاه بانوانه، رنجهای اجتماعی، هویت زن، آزادی و حقوق بانوان در شعر معاصر پررنگ شد.
شاعر با بیان اینکه یکی دیگر جریانهای اندیشهساز، تعامل با دیگر هنرها و رسانهها بود، شاعران زن معاصر توانستهاند با ترکیب شعر با سینما، موسیقی و تئاتر، شعر را به بطن زندگی اجتماعی بیاورند، عنوان کرد: در گذشته، شعر بانوان بیشتر به احساسات و عواطف محدود میشد، اما امروز شاعران زن در همه حوزهها، از شعر اجتماعی گرفته تا شعر فلسفی و حماسی، نقش دارند و در این مسیر بانوان شاعر جوایز ادبی مهمی کسب کردهاند و مخاطبان گستردهای پیدا کردهاند.
شفیعی تاکید کرد: هرچند بانوان شاعر توانستهاند شعر فارسی را متحول کنند و حضور پررنگی در ادبیات معاصر داشته باشند، اما هنوز در عرصههای رسمی و دانشگاهی به اندازه مردان دیده نشدهاند. برای ایجاد تعادل، لازم است که آثار شاعران زن بیشتر در کتابهای درسی و دانشگاهی گنجانده شود، پژوهشهای بیشتری درباره آنها انجام شود و کلیشههای ادبی درباره شعر بانوان شکسته شود؛ به نظرم این مسیر رو به بهبود است.
وی با تاکید بر اهمیت استفاده بانوان شاعر از شعر برای بیان هویت و تجربیات خود گفت: شعر همواره برای شاعران، ابزاری برای بیان احساسات، اندیشهها و هویت بوده است. بانوان شاعر بهویژه در دوران معاصر، توانستهاند از شعر برای بازتاب تجربیات فردی، اجتماعی و فرهنگی خود استفاده کنند. آنها با عبور از محدودیتهای تاریخی، صدای خود را در ادبیات تثبیت کردهاند و روایتگر تجربههای بانوانه شدهاند.
شاعر با بیان اینکه بانوان شاعر از شعر بهعنوان بستری برای تعریف هویت بانوانه و عبور از تصویرهای کلیشهای استفاده کردهاند، توضیح داد: سیمین بهبهانی با بازآفرینی هویت بانوانه در غزل، نشان داد که بانوان میتوانند در قالبهای سنتی، حرفهای جدید بزنند؛ بانوان شاعر درباره موضوعاتی نوشتند که در شعر مردان کمتر دیده میشد، از جمله مادری، تنهایی، عشق از دیدگاه بانوانه، سرکوب اجتماعی و تبعیض جنسیتی.
از فردیت تا تأثیرگذاری جهانی
شفیعی با بیان اینکه شعر همواره برای شاعران، ابزاری برای بیان احساسات، اندیشهها و هویت بوده است، گفت؛ بانوان شاعر، بهویژه در دوران معاصر توانستهاند از شعر برای بازتاب تجربیات فردی، اجتماعی و فرهنگی خود استفاده کنند؛ آنها با عبور از محدودیتهای تاریخی، صدای خود را در ادبیات تثبیت کرده و روایتگر تجربههای بانوانه شدهاند و زبان شعر را از حالت رسمی و مردانه خارج کنند و به آن بیان صمیمیتر و نزدیکتر به زبان محاوره ببخشند.
وی با یادآوری اینکه آنها در قالبهای شعری نیز دست به نوآوری زدهاند و از شعر سپید، شعر آزاد و فرمهای تجربی برای بیان احساسات و افکار خود بهره بردهاند، تصریح کرد: بانوان شاعر امروز دیگر در حاشیه ادبیات نیستند، بلکه در متن جریانهای ادبی و فرهنگی حضور دارند. آثار آنها مورد توجه مخاطبان داخلی و بینالمللی قرار گرفته و بسیاری از شعرهایشان به زبانهای مختلف ترجمه شده است.
این شاعر درباره آینده شعر فارسی با حضور پررنگتر بانوان شاعر تاکید کرد: با حضور پررنگتر بانوان شاعر، شعر فارسی وارد دورهای متنوعتر، پویاتر و تأثیرگذارتر خواهد شد؛ بانوان شاعر با بیان تجربههای زیسته خود، مضامین جدیدی را به ادبیات فارسی اضافه کردهاند و زبان و فرم شعر را متحول خواهند کرد. این حضور میتواند به تعدیل نگاه مردسالارانه در تاریخ ادبیات، گسترش تعامل با ادبیات جهانی و افزایش تأثیرگذاری اجتماعی شعر منجر شود. در نهایت، شعر فارسی با روایت چندصدایی و گستردهتر، جایگاه مستحکمتری در ادبیات معاصر و جهانی پیدا خواهد کرد.
به گزارش ایمنا، شعر بانوان در طول تاریخ ادبیات فارسی، از جایگاه حاشیهای به متن جریانهای اصلی ادبی راه یافته است؛ در دوران قدیم، بانوان شاعر با محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی روبهرو بودند، اما با وجود این موانع، شاعران زنی همچون رابعه بلخی و مهستی گنجوی توانستند آثار ماندگاری خلق کنند.
در دورههای معاصر، با گسترش آموزش و افزایش آگاهیهای اجتماعی، بانوان شاعر بیشتری وارد عرصه ادبیات شدند و با خلق آثاری نوآورانه، جریانهای جدیدی در شعر ایجاد کردند. شاعران زنی همچون سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد و پروین اعتصامی با پرداختن به مسائل اجتماعی، هویت زنانه و عدالت، تأثیر عمیقی بر ادبیات فارسی گذاشتند؛ امروزه شعر بانوان نهتنها بهعنوان یک فرم ادبی، بلکه بهعنوان ابزاری قدرتمند برای بیان مسائل اجتماعی و جنسیتی اهمیت یافته است. بانوان شاعر با استفاده از زبان شعر، به بیان تجربیات شخصی و چالشهای زندگی مدرن پرداختهاند و با ترکیب شعر با دیگر هنرها همچون سینما و موسیقی، شعر را به بطن زندگی اجتماعی آوردهاند.
نظر شما