به گزارش خبرگزاری ایمنا، تازهترین گزارش معاون حقوقی و بینالمللی وزارت امور خارجه، پیرامون دور جدید گفتوگوها با مقامات اتحادیه اروپا در حاشیه سفر وزیر امور خارجه به ژنو، بار دیگر نشان داد که ایران در مواجهه با سیاستهای غربی، به ویژه اتحادیه اروپا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، درگیر پیچیدهترین و تناقضآمیزترین رویکردهای جهانی است. این گفتوگوها که در تاریخ دوشنبه ۶ اسفند در مقر اروپایی سازمان ملل متحد و در حاشیه نشست عالیرتبه کنفرانس خلع سلاح و شورای حقوق بشر برگزار شد، از سوی کاظم غریبآبادی سازنده توصیف شده است، اما آنچه در پشت پرده این مذاکرات نهفته است، تداوم سیاستهای بیاثر و تکراری غربیهاست که هیچ تفاوتی با گذشته ندارد.
تلاشهای دیپلماتیک در سایه انفعال اروپا
اتحادیه اروپا در این بین، که همچنان ادعای رهبری در راهحلهای دیپلماتیک را دارد، نتوانسته است نشست وزرای امور خارجه خود را به نتیجهای ملموس برساند. این نشست، که قرار بود به یک جمعبندی جامع و طرحی برای گامهای بعدی در قبال ایران منتهی شود، به دلیل غیبت مقامات کشورهای مهم اتحادیه اروپا، به ماه مارس آینده موکول شد. در واقع، این بیتحرکی و انفعال، نتیجه همان سیاستهایی است که در گذشته نتایج ناموفق به بار آورده و امروز بیشتر از هر زمان دیگری نمایانگر شکاف میان رویکردهای بیاثر اتحادیه اروپا و نیاز واقعی به راهحلهای عملی است.
آژانس و گروسی؛ تسویهحسابهای سیاسی به جای نظارت بیطرفانه
در همین راستا، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بهعنوان یکی دیگر از بازیگران اصلی این بازی، همچنان در مسیر تکرار ادعاهای سیاسی و غیرفنی حرکت میکند. گروسی که باید به عنوان یک نهاد بیطرف عمل کند، بهشدت تحت تأثیر فشارهای سیاسی از سوی کشورهای خاص قرار گرفته و به ابزاری برای تسویهحسابهای سیاسی تبدیل شده است. اظهارات اخیر وی در توکیو، جایی که ایران را به سمت غنیسازی اورانیوم تا سطح ۶۰ درصد و نزدیک شدن به سطح تسلیحاتی متهم کرده است، نهتنها از نظر فنی هیچ پایه و اساسی ندارد، بلکه بیشتر شبیه به پاسخی به فشارهای سیاسی کشورهای غربی است تا یک ارزیابی مستقل و مبتنی بر واقعیت.
تناقضات آشکار در اظهارات گروسی
این اظهارات متناقض گروسی، که در یک سخنرانی در کنفرانس امنیتی مونیخ به ضرورت تسریع در روند دیپلماسی اشاره کرده و از سوی دیگر، در توکیو ایران را به نقض تعهدات هستهای متهم میکند، بیش از پیش نشاندهنده فاصله واقعیتها و روایتهای ارائهشده توسط آژانس است. این تناقضها به حدی واضح است که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت. گروسی در حالی از همکاری ایران در زمینه غنیسازی اورانیوم تا سطوح بالا صحبت میکند که پیشتر در داووس به صراحت گفته بود که هیچ شواهدی مبنی بر ساخت سلاح هستهای از سوی ایران وجود ندارد.
اتحادیه اروپا و آژانس؛ بازتاب سیاستهای آمریکا و اسرائیل
نکتهای که در این بین نادیده گرفته نمیشود، نقش اتحادیه اروپا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی به عنوان بازوهای سیاستهای آمریکا و اسرائیل است. در حالی که اروپا و آژانس باید به عنوان نهادهایی بیطرف در این عرصه ایفای نقش میکردند، اکنون به ابزارهایی در دست کشورهای بزرگ برای پیشبرد سیاستهای خاص تبدیل شدهاند. اتحادیه اروپا که خود را همیشه مدافع برجام معرفی کرده، در عمل هیچگونه اقدام مؤثری برای حفظ این توافق انجام نداده است. این امر در کنار انفعال آشکار این اتحادیه در مواجهه با خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، بار دیگر ثابت میکند که اتحادیه اروپا بیشتر از آنکه دغدغه حل مسائل هستهای ایران را داشته باشد، درگیر بازیهای سیاسی و فشارهای ایالات متحده است.
رویکرد ایران؛ تاکید بر احترام به حقوق قانونی خود
در مقابل، ایران همواره بر این تأکید داشته که هیچگونه محدودیتی در زمینه غنیسازی اورانیوم در چارچوب معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) وجود ندارد. حسین غریبآبادی، معاون حقوقی و بینالمللی وزارت امور خارجه ایران، بهطور شفاف اعلام کرده است که ایران بر اساس منافع و تعهدات خود تصمیم میگیرد و نه مطابق با فشارهای دیگر کشورها. در همین راستا، سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی ایران نیز از مدیرکل آژانس خواسته است که رفتار خود را بهعنوان یک نهاد بیطرف و فنی بهطور جدی بازنگری کند، چراکه اظهارات سیاسی و جانبدارانه او تنها به افزایش فشارها علیه ایران از سوی آمریکا و متحدانش منجر میشود.
آژانس و اتحادیه اروپا؛ به بازیگران سیاسی تبدیل شدهاند
آژانس بینالمللی انرژی اتمی و اتحادیه اروپا، بهجای آنکه در راستای نظارت بیطرفانه و حمایت از دیپلماسی هستهای ایران حرکت کنند، به ابزاری در دستان سیاستهای خصمانه آمریکا و اسرائیل تبدیل شدهاند. بهویژه آژانس که باید به عنوان یک نهاد تخصصی عمل کند، متأسفانه به ابزاری برای بحرانسازی و سیاسیکاری در این عرصه تبدیل شده است. در همین حال، اتحادیه اروپا که در پی موضعگیریهای دوگانه و سیگنالهای متناقض در برابر ایران قرار دارد، همچنان در پی تحمیل فشارهای بیاثر به جمهوری اسلامی است، بدون آنکه به راهحلهای واقعی و دیپلماسی پایبند باشد.
برجام؛ توافقی که قربانی سیاستهای آمریکا و اسرائیل شد
در این میان، توافق هستهای برجام که قرار بود بهعنوان یک مدل از دیپلماسی مؤثر و همکاریهای بینالمللی مطرح شود، به دلیل خروج یکجانبه آمریکا از آن و عدم پایبندی اتحادیه اروپا به تعهدات خود، عملاً بیاثر و به یک پوسته توخالی تبدیل شده است. ایران تا زمان خروج آمریکا از برجام، با تمام توان خود در چارچوب این توافق عمل کرد، اما بیعملی و بدعهدی دیگر طرفها، بخصوص کشورهای اروپایی، ایران را مجبور به کاهش تعهدات برجامی خود کرد.
نتیجهگیری؛ راهحل در دیپلماسی است، نه در سیاستزدگی
در نهایت، باید تأکید کرد که راهحل واقعی در این بحران هستهای، نه در تشدید فشارها و سیاستزدگیهای موجود، بلکه در بازگشت به دیپلماسی و احترام متقابل است. آژانس بینالمللی انرژی اتمی و اتحادیه اروپا باید از سیاستهای دوگانه و متناقض دست بردارند و بهجای آنکه ابزار دست سیاستهای خاص شوند، به نقش خود بهعنوان نهادهایی بیطرف و مستقل در این عرصه عمل کنند. در غیر این صورت، هیچگونه راهحل واقعی برای حل موضوع هستهای ایران نخواهد بود.
نظر شما