به گزارش خبرگزاری ایمنا، «آمریکا قابل اعتماد نیست»؛ این جمله که مقام معظم رهبری بارها با لحن رسا و تلخ بر زبان آوردهاند، همچون زمزمهای از دوردست به گوش دلدادگان به امیدهای واهی میرسد؛ امیدهایی که در سایه سراب رفاقت با آمریکا، هر لحظه به باد میرود. در هر گوشه از صحنههای بینالمللی، اتفاقاتی رخ میدهد که دقت و صحت این هشدارها را اثبات میکند و ماجرای اوکراین، بار دیگر پرده از رازهایی تلخ برمیدارد.
از شعارهای رنگین تا تماسهای پنهان
در دوران رقابتهای انتخاباتی، دونالد ترامپ با وعدههای پرزرقوبرق پایان جنگ در اوکراین، دلهای مشتاقی را به خود وابسته ساخت؛ دلالانی که گویی با هر واژه طلایی، رویاهایشان را میساختند، اما اکنون، با بازگشت به قدرت، ترامپ در تماسهای طولانی و سایهدار با ولادیمیر پوتین، در صحنهای حضور یافته است که مقدمات تشکیل گروه مذاکرهکننده برای گفتوگو با آمریکا را بهصراحت نشان میدهد. همزمان در کاخ الدرعیه در ریاض، به دستور محمد بن سلمان، مذاکرات سرنوشتساز آغاز شده است؛ جایی که نقشههای پشت پرده، بیشتر از ادعاهای پرزرقوبرق، بازیهای سیاسی را نمایان میکند.
زلنسکی؛ از قهرمان جاودانه تا اسیر بازیهای پنهانی
در آغاز جنگ با روسیه، زلنسکی در رسانههای غربی، چون نمادی از مقاومت بینظیر، به چهرهای درخشان بدل شد؛ کسی که با رد پیشنهاد خروج اضطراری آمریکا، سرنوشت کشورش را به دست گرفت و به میدان جنگ پا گذاشت، اما همچون پردهای نازک که هر لحظه ممکن است از میان برود، حمایتهای نظامی و مالی گسترده همزمان با گذر زمان و بروز مشکلات اقتصادی و فشارهای داخلی، به کندی جای خود را از امیدهای دیرینه به فریبهای دروغین واشنگتن داد.
مذاکرات در ریاض؛ نمایشی از دورویی واشنگتن
سهشنبه گذشته، وزیران خارجه آمریکا و روسیه، برای نخستینبار از زمان حمله روسیه به اوکراین در پنجم اسفند ۱۴۰۰، در قصر الدرعیه ریاض گرد هم آمدند و از دستیابی به توافقی خبر دادند که در نگاه اول نویدبخش پایان جنگ به نظر میرسد، اما پشت پرده، عادیسازی روابط واشنگتن و مسکو و پردهبرداری از سیاستهای تغییرپذیر آمریکا، همچنان نشانی از بازیهای حسابشده و منافع نهچندان بلندبالای این کشور است.
سیاستهای ناپایدار آمریکا؛ فریب تلخ دلالان برجام
در آغاز، آمریکا با بستههای حمایتی چند میلیارد دلاری، تصویری از دوست و حامی نشان داد، اما هنگامی که ادامه جنگ برای منابع داخلیاش هزینهبر میشود، ترامپ با اتهاماتی چون سوءمدیریت و نبود شفافیت، زلنسکی را به بیوفایی و ناتوانی متهم میکند. در همین میان، نیویورک تایمز از سخنان ترامپ نقل کرده است که زلنسکی باید از صحنه کنار رود و انتخابات در اوکراین بهمنظور جایگزینی او برگزار شود؛ سخنانی که مداخلهای آشکار در امور داخلی این کشور به حساب میآید و تصویری از آمریکا را بهعنوان دوستی ناپایدار و دشمنی زیرک، بیش از پیش ترسیم میکند.
سرانجام، درس عبرت برای جهانیان
در حالی که اوکراین در میانه چالشهای اقتصادی، نظامی و سیاسی به سر میبرد، حمایتهای یکطرفه و تغییرپذیر غرب، چهره زلنسکی را از نماد مقاومت به اسیری درمانده بدل کرده است. امروز، درسی تلخ نهتنها برای اوکراین، بلکه برای هر کشوری که به سراب رفاقت و دوستیهای دروغین آمریکا چشم دوخته، رقم خورده است.
طرفداران برجام در ایران که همچنان به وعدههای طلایی و رویاهای تکرارشونده گوش میدهند، باید بدانند در دنیای سیاست، سرابها زود از میان میروند و تنها حقیقتی که باقی میماند، این است که آمریکا هرگز شریک و همراهی پایدار نخواهد بود.
پایان ماجرا این است که در میان بازیهای سرد و حسابشده واشنگتن، آنچه به چشم میآید، تنها یک سراب است؛ سرابی که با هر وعده، امیدهای بیپایان را به تردید میاندازد و در نهایت، تنها یادآوری از تلخیهای سرنوشت در برابر منافع شخصی و ناپایدار آمریکا باقی میگذارد.
تحلیل روابط ترامپ با روسیه و تأثیر آن بر جنگ اوکراین
محمد مهدی عباسی به خبرنگار ایمنا اظهار میکند: روابط ترامپ با روسیه و تأثیر آن بر جنگ اوکراین را باید از دو منظر بررسی کرد. از یکسو، این روابط دارای جنبهای شخصی است؛ علاقه دونالد ترامپ به ولادیمیر پوتین موجب شده است تا تعاملات خاصی را در برابر جنگ روسیه و اوکراین شکل دهد.
وی یادآور میشود: در سال ۲۰۰۷، هنگامی که پوتین به عنوان مرد سال مجله تایم انتخاب شد، ترامپ با ارسال نامهای به او نوشت: «همانطور که میدانی، من از طرفداران بزرگ تو هستم.» این امر نشاندهنده علاقه فراوان ترامپ به شخص پوتین و کشور روسیه است. به همین دلیل، در نظر گرفتن این روابط شخصی در تحلیل مسائل مربوط به روسیه و اوکراین ضروری است.
پژوهشگر مسائل آمریکا تصریح میکند: از سوی دیگر، باید توجه داشت که جمهوریخواهان نسبت به دموکراتها دیدگاه مثبتتری به روسیه دارند و بر این باورند که نباید اجازه داد روسیه به دامان چین بیفتد. آنها معتقدند که باید از اتحاد روسیه و چین جلوگیری کرد و نباید روسیه را تحت فشار قرار داد تا به سمت چین گرایش پیدا کند.
وی راهبرد سیاست خارجی دولت ترامپ در این راستا را نیز قابل توجه میداند و میگوید : زمانی که دولت ترامپ اعلام کرد که پروژههای کمکهای خارجی آمریکا، از جمله USAID لغو شده است، «مارکو روبیو» وزیر خارجه کنونی آمریکا، در مصاحبهای گفت که دیگر هیچ کمکی ارائه نخواهد شد، مگر آنکه بهطور مستقیم منافع آمریکا را تأمین کند.
عباسی تاکید میکند: این تغییر رویکرد نشاندهنده پایان نقش تاریخی آمریکا در ترویج دموکراسی در نقاط مختلف جهان است. دولت ترامپ بهطور کلی تمام کمکهای خارجی را لغو کرده است و رویدادهای جاری در اوکراین و روسیه باید از این منظر تحلیل شود.
وی ادامه میدهد: یک بعد این روابط، جنبه شخصی آن است که به ارادت ترامپ به پوتین مربوط میشود و بعد دیگر، جنبه کلان سیاسی است که شامل نگرانیها درباره نزدیکی بیش از حد روسیه به چین میشود. دولت ترامپ یک رویکرد کلی دارد که بر اساس آن، تمام کمکهای خارجی قطع شده و تمرکز بر مسائل داخلی ایالات متحده افزایش یافته است، این تغییر رویکرد به معنای اولویت دادن به منافع آمریکا بهجای ارزشهای آمریکایی است.
آمریکا برای دشمنان خود خطرناک و برای متحدانش خطرناکتر است
پژوهشگر مسائل آمریکا با تاکید بر اینکه دولت آمریکا همواره بهعنوان یک دولت غیرقابل اعتماد شناخته شده است، ابراز میکند: این نداشتن اعتماد نهتنها شامل تعاملات با دشمنان و رقبای آن میشود، بلکه حتی روابط با متحدان آمریکا را نیز تحت تأثیر قرار میدهد و به آنها نیز رحم نمیکند.
وی با اشاره به سرنوشت محمدرضا پهلوی میگوید: زمانی که او در ۲۶ دی از ایران فرار کرد و به آوارهای تبدیل شد، دولت کارتر حاضر نشد او را بپذیرد. در برههای کوتاه، محمدرضا پهلوی بهطور موقت مورد پذیرش قرار گرفت، اما بعدها خود کارتر در مصاحبهای اعلام کرد که فریب خورده است و به او گفته شده بود که تنها درمانی که محمدرضا پهلوی میتواند دریافت کند، در آمریکا امکانپذیر است. در واقع، اگر این شرایط نبود حتی همان پذیرش موقت نیز ممکن نمیشد.
عباسی یادآور میشود: تجربهای که در مورد اشرف غنی وجود دارد، نشاندهنده نداشتن اعتماد به آمریکا است. اشرف غنی در مصاحبهای اعلام کرد که اشتباه کرده که به آمریکا اطمینان کرده است. او بهعنوان یک متحد آمریکایی و مهرهای در افغانستان شناخته میشد.
وی اضافه میکند: در دوران شیوع کرونا، رفتار دولت آمریکا با متحدانش بهشدت بدتر شد و حتی اقداماتی همچون دزدی کیتهای تشخیص کووید -۱۹ از کشورهای اروپایی که خود متحدان آمریکا بودند، انجام داد. این موضوع نشاندهنده اعتماد نداستن و احترام نگذاشتن به روابط بینالمللی است.
پژوهشگر مسائل آمریکا ادامه میدهد: تعاملی که دولت ترامپ با کانادا، بهعنوان یکی از متحدان قدیمی آمریکا، برقرار کرده، بهوضوح نشاندهنده رویکرد معاملهگرایانه اوست، همچنین ترامپ دانمارک را تحت فشار قرار میدهد تا گرینلند را به فروش برساند، علاوه بر آن، روابط تجاری با مکزیک که از اهمیت بالایی برخوردار است، نیز تحت تأثیر این رویکرد قرار دارد.
وی خاطرنشان میکند: از سوی دیگر، «ولودیمیر زلنسکی» رئیسجمهور اوکراین، با اطمینان کامل به حمایتهای آمریکاییها وارد تنشهایی شد و تلاش کرد اوکراین را به ناتو ملحق کند، اما حالا با وضعیتی روبهرو شده که نشاندهنده ثبات نداشتن در حمایتهای آمریکا است.
عباسی درباره عبرتی که میتوان از سیاستهای آمریکا در برابر سایر کشورهای جهان گرفت، تاکید میکند: بهطور کلی، درسی که این موضوع برای ما دارد، این است که آمریکا برای دشمنان و رقبای خود خطرناک و برای متحدانش خطرناکتر است.
به گزارش ایمنا، در جهانی که هر وعده از واشنگتن همچون سرابی از دوستیهای زودگذر بر افق امیدها میدرخشد، حقیقت تلخ سیاستهای ناپایدار آمریکا بیش از پیش نمایان میشود.
همانگونه که رهبر معظم انقلاب بارها هشدار دادهاند «آمریکا قابل اعتماد نیست»، ماجرای اوکراین شاهد فریبهای سرد و مذاکرات پشت پرده است؛ جایی که تماسهای پنهانی و تغییرات لحظهای، تصویر واقعی منافع شخصی و بازیهای ناپایدار این قدرت را به نمایش میگذارد.
در میان این سراب رفاقت، دلدادگان برجام باید به یاد داشته باشند که هرچند آسمان دوستی ممکن است با رنگینکمانی از وعدهها درخشان بنگرد، اما پشت آن همواره رازهای تلخ و دسیسههای زیرکانه نهفته است.
نظر شما