به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «پیام پادشاه عمان به پزشکیان» نوشت: تهران روز گذشته میزبان «سید بن حمد بن حمود البوسعیدی» وزیر خارجه عمان بود؛ حضوری مهم در بزنگاه حساس تحولات خارجی که بهنظر میرسد در تداوم ایفای نقش تاریخی «مسقط» بهعنوان یک بازیگر خوشنام در خاورمیانه و در مسیر میانداری و سعی این کشور به عبور دادن مناسبات منطقهای از لبه تغییر تنشهای خاورمیانه صورت گرفته و در بطن خود معنا و پیامهایی فراتر از پیگیری دستور کار مناسبات دوجانبه همراه داشته باشد. «البوسعیدی» در کنفرانس خبری مشترک با سید عباس عراقچی از پیام مهم سلطان عمان به رئیسجمهوری خبر داد؛ پیامی که وزیر امور خارجه تلاش کرد با گفتن «سفر همتای عمانیاش، بهموقع انجام شد» از آن رمزگشایی کند! پیامی که به نظر میرسد با تحولات سیاسی جاری در جهان بیارتباط نباشد و در عین حال میتواند از تهران پاسخ بگیرد. این پاسخ مقتضی که در مواضع رئیسجمهوری و دبیر شورایعالی امنیت ملی بازتاب یافت، آشکار کرد که فرستاده عمان همچنان که دستپر به تهران آمده بود، احتمالاً با پاسخ توأم با حسن نیت ایران به مسقط بازگشت. چه آنکه تأکید پزشکیان مبنی بر سیاست عملی ایران برای گسترش صلح، جز همنوایی با فرآیندهای جاری برای فرونشاندن تصاعد تنش در منطقه معنایی دیگر نمییافت. آنچه تکمیلکننده پیام عالیرتبهترین مقام اجرایی کشور بود، از سوی علیاکبر احمدیان، دبیر شورایعالی امنیت ملی مخابره شد که گفت: «تغییری در دکترین هستهای ایران پیدا نشده و ایران هنوز به چهارچوب کلی تفاهمهای «مسقط» پایبند است.»
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «جولانی وابستگی خود به اسرائیل را جار زد» نوشت: ابومحمد الجولانی، سرکرده گروه تروریستی تحریرالشام در مصاحبه با العربیه از نقش تحریرالشام در جلوگیری از هر حمله سراسری به اسرائیل پرده برداشت. سخنان جولانی شاید دلیلی بر این باشد که عروسکگردانان واقعی جولانی در آنکارا، از هر حرکت واقعی و عملی بر ضد اسرائیل ابا داشتند و از این رهگذر تحریرالشام را مسئول حفاظت از خود، اسرائیل و روابط خود با اسرائیل کردهاند.
احمد الشرع یا ابومحمد الجولانی که این روزها به دستور سرویسهای امنیتی همسایگان سوریه، لباسهای تکفیری خود را کنار گذاشته و کمتر از اسم تکفیری خود استفاده میکند، در تازهترین سخنان خود در گفتوگو با شبکه خبری العربیه وابسته عربستان سعودی سخنان حائز اهمیتی را در موضوعات مرتبط با سوریه عنوان داشته است.
جولانی در قسمتی از این گفتوگو با اشاره به ایران اظهار داشت: «در این مرحله، این مرحله دارای یک تفاوت تاریخی بزرگ در منطقه است. این منطقه تحت جنگ منطقهای بسیار وسیعی قرار داشت و صحبتهایی در مورد احتمال دخالت اسرائیلیها در منطقه و سوریه مطرح بود. گفته میشد که این جنگ بزرگترین جنگ بعد از غزه و لبنان خواهد بود.»
وی در ادامه افزود: «اگر نیروهای اسرائیلی به سوریه وارد میشدند، به طور حتم ایرانیها در عراق دست به واکنش میزدند تا با این پیشروی مقابله کنند. در نتیجه ترکیه بهشدت نگران پیشروی اسرائیلیها میشد و به نظرم مواضعی اتخاذ میکرد که ضد اسرائیل و موافق ایرانیها بود. این مسئله قطعاً توسط روسیه برای منحرف کردن توجهها از جنگ اوکراین بهرهبرداری میشد و در نتیجه واکنشهای آمریکایی به دنبال داشت.»
سرکرده گروه تروریستی تحریرالشام همچنین مدعی شد: «در هر کشوری که ایران در آن نفوذ دارد از جمله عراق، لبنان و سوریه تنشهای فرقهای در مقیاس بسیار گسترده رخ میدهد به طوری که منجر به جنگ داخلی میشود.»
این سخنان جولانی که شاید ناشی از سادهلوحی وی و به شکل سهواً و خارج از چارچوب تعیین شده توسط «میت» و سرویسهای امنیتی باشد، بار دیگر سرسپردگی تروریستهای تحریرالشام و دیگر گروههای تکفیری به منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه را نشان داد و علاوهبر آن از رازی بزرگ درباره رویکردهای آنکارا نسبت به روابط خود با اسرائیل پرده برداشت.
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «دلار؟! اسمش را هم نیار!» نوشت: روزنامههای اصلی اصلاحطلبان (اعتماد، شرق، سازندگی، هممیهن، دنیای اقتصاد) سالها از اینکه برخی آنها را «زنجیرهای» مینامیدند ناخرسند بودند. اما اگر صفحات اول این روزنامهها را در روزهای اخیر ببینید، انگار همگی با هم نشستهاند و در پاسخ به این سوال که «با دلار بالای ۸۰ هزار تومان که سریعترین و بیشترین جهش تاریخ را داشته چه کنیم؟» یکصدا همهباهم پاسخ دادهاند: «اسمش را هم نیار!»
مگر میشود دلار ۵۸ هزار تومانی هر روز چند هزاری دشت کند و به ۸۰ و بالاتر برسد و یک روزنامه مستقل که مجموعهای از خردجمعی و روشنفکران و مصلحان اجتماعی در آن نقشآفرینی میکنند، از این جهش دلار که بازار را بههم ریخته و حتی برای گرانی ترشیبندری و خیارشور و نمکیددار به تولیدکننده بهانه داده است، هیچ خبری نداشته باشد؟!
شاید بگوییم ریشه این ننوشتنها آن است که آقای الیاس حضرتی که روزنامه اعتماد متعلق به اوست، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت است و آقای محمد قوچانی، عضو حزب سازندگی که روی روزنامه سازندگی نظر دارد با حکم حضرتی عضو همین شورا شده است و آقای فیاض زاهد، دیگر عضو شورای اطلاعرسانی دولت، توی همین جریان است و عناوین رئیس شورای نویسندگان روزنامه اعتماد و عضو سردبیری روزنامههای اعتماد، همبستگی و اعتماد ملی را داشته است؛ و آقای شهابالدین طباطبایی، دبیرکل حزب ندای ایرانیان هم حکم عضویت حقیقی شورای اطلاعرسانی دولت را دارد و آقای علی ربیعی را که نگوییم چه و چهها و آن دیگری را هم که نباید نامش را برد و بهتازگی عضو شورا شده است، همه بهتر میشناسند. خب جمع روزنامهنگاران و صدای رسانهای اصلاحطلبان، جمع شده و همه منصب دولتی گرفتهاند، چرا باید صدایشان را برای دولت و برای دلار بالا ببرند. البته دوستان آقای عبدی هم که هر روز دو سرمقاله در اعتماد و هممیهن مینویسد، به من گفتهاند بهکلی از او ناامید شدهاند زیرا یکسره مسائل اصلی و ژورنالیستی کشور را رها کرده و چسبیده است به بنیاد رئیسی و مسائل کلان برنامهریزی و بحثهای سیاسی گلدرشت و تحلیل سخنان خاتمی و بحثهای تخصصی رانت رسانهها و خلاصه تبدیل شده است به یک «روزنامهنگار محبوب دولتها» که از این دست چیزها هرچه بنویسد، قلمش پربرکت باد!
روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «کارشناسی!» را برگزید و نوشت: یکی از تبعات افزایش بیرویه نرخ ارز، اثر تورمی آن و فشار روی دهکهای پایین جامعه است. موضوعی که همواره مورد طمع آشوبطلبان و طراحان التهاب در جامعه است. از طرف دیگر این مساله در داخل کشور منجر به رشد تقاضای ارز برای قاچاق و فرار سرمایه میشود. بنابراین تغییر در سیاستهای ارزی نباید به صورت هیجانی و جهشی باشد که افزایش تقاضا برای ارز و کاهش عرضه آن را به همراه داشته باشد.
برای مقابله با این وضعیت، دولت و بانک مرکزی باید اقدامات هماهنگ و دقیقی را برای کنترل بازار ارز، افزایش اطمینان عمومی، کنترل نقدینگی و تورم و تدوین سیاستهای پایدار و منطقی در پیش بگیرند.
کاهش درآمدهای ارزی: دشمن تلاش میکند از طریق رسانههای خود روی این موضوع تمرکز کند که افزایش تحریمها، بهویژه تحریمهای نفتی، باعث کاهش درآمدهای ارزی ایران شده است. این کاهش درآمدها باعث کاهش قدرت خرید دولت برای واردات کالاهای اساسی و مواد اولیه تولید میشود. در نتیجه، با تشدید تحریمها قیمت ارز افزایش مییابد. از طرف دیگر، کاهش درآمدهای ارزی به معنای کاهش توانایی دولت در تأمین ارز مورد نیاز بازار است که این موضوع اثرات گستردهای بر اقتصاد میگذارد.
تورم انتظاری: با افزایش نرخ ارز، انتظارات تورمی نیز افزایش مییابد. وقتی مردم و کسبوکارها پیشبینی میکنند که قیمتها بالا خواهند رفت، تقاضا برای کالاها و خدمات بیشتر میشود و این افزایش تقاضا موجب افزایش قیمتها و تورم میشود. همچنین در صورتی که مصرفکنندگان و تولیدکنندگان انتظار افزایش قیمت را داشته باشند، رفتارهای اقتصادی خود را تغییر میدهند. در این شرایط مردم به جای نگهداشتن پول نقد، به خرید داراییهایی که ارزش خود را در برابر تورم حفظ میکنند، روی میآورند.
سرعت گردش پول: یکی از نتایج افزایش نرخ ارز، افزایش سرعت گردش پول و تمایل برای تبدیل داراییها به ارز، طلا و املاک است. این رفتار میتواند موجب افزایش نوسانات و بیثباتی در بازارهای مختلف شود. بهعنوان مثال، وقتی افراد پول خود را از بانکها بیرون میکشند و به خرید ارز یا طلا اقدام میکنند، تقاضا برای این داراییها افزایش مییابد و در نتیجه قیمت آنها بیشتر میشود. این پدیده بهعنوان یکی از عوامل ایجاد نوسانات ارزی شناخته میشود.
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «کارتر و شکستهایش» را برگزید و نوشت: دیروز دوشنبه ۲۹ دسامبر ۲۰۲۴ (دهم دیماه)، جیمی کارتر، سیونهمین رئیسجمهور ایالات متحده درگذشت؛ فردی که بیش از هر رئیسجمهور دیگری در تاریخ آمریکا، نامش با ایران گره خورده است. این درهمتنیدگی تا جایی است که نهتنها مورخان و ناظران، بلکه به اعتراف رسمی خود کارتر، علت اصلی شکستش در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۹۸۰ میلادی در برابر رونالد ریگان، به واسطه بحران گروگانگیری سفارت در ایران و نیز شکست در عملیات پنجه عقاب در طبس بود. جالبتر اینجاست که درگذشت کارتر، درست همزمان با سفر وی در سال ۱۳۵۶ شمسی به ایران بود. دوران ریاستجمهوری او (۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱) با تحولات مهمی در عرصه جهانی همراه بود، از جمله انقلاب اسلامی ایران که تأثیرات عمیقی بر روابط ایران و آمریکا و سیاست خارجی این کشور داشت.
دوره چهارساله ریاستجمهوری کارتر را میتوان ترکیبی از موفقیتها و ناکامیها دانست که اگرچه در موفقیتها به توافق بزرگی مانند کمپدیوید و صلح اعراب و اسرائیل دست پیدا کرد، اما کفه شکستهایش بهخصوص در قبال موضوع ایران، سبب شد نتواند بیش از یک دوره کلیددار کاخ سفید باقی بماند. ریاستجمهوری کارتر از سوی برخی دانشوران ازجمله استیون هیوارد، بهعنوان یک ناکامی دیده میشد و در رتبهبندیهای تاریخی رئیسجمهورهای ایالات متحده آمریکا، ریاستجمهوری کارتر در بین جایگاه هجدهم تا سیوچهارم قرار دارد. منتقدان او را سیاستمداری سادهلوح و غیر عملگرا میدانستند که بیش از حد به اصول اخلاقی پایبند بود و توانایی تطبیق با واقعیتهای پیچیده سیاست را نداشت. همچنین عدم ارتباط مؤثر او با کنگره، مانعی برای اجرای برنامههای داخلیاش شد. در مقابل آنچه گفته شد، بسیاری کارتر را از معدود سیاستمداران و رؤسای جمهور آمریکا میدانند که همواره تلاش داشت به مبانی اخلاقی، بهویژه صداقت پایبند باشد و به واسطه پز سیاسی بود که کارتر در کنار سه رئیسجمهور دیگر آمریکا موفق به کسب جایزه نوبل صلح سال ۲۰۰۲ شد. بهجز کارتر، تئودور روزولت در سال ۱۹۰۶، وودرو ویلسون در سال ۱۹۱۹ و باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ برنده جایزه نوبل صلح شدهاند.
روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «حکم تشدید شکاف ارزی» نوشت: درحالیکه بسیاری از نهادهای پژوهشی نظیر مرکز پژوهشهای مجلس، پژوهشکده پولی و بانکی و اقتصاددانان تاکید میکنند که تداوم تزریق ارز ترجیحی با نرخ ثابت ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان، نتوانسته اهداف حمایتی و کنترل نرخ کالاهای اساسی را برآورده کند، برخی سیاستگذاران بر تداوم آن تاکید دارند. بهتازگی مجمع تشخیص مصلحت نظام، افزایش نرخ ارز ترجیحی را مغایر با سیاستهای کلی برنامه هفتم توسعه دانسته است که با این تصمیم در سال آینده شکاف نرخ ارز ترجیحی و نرخ بازار ارز تجاری تشدید خواهد شد. این در حالی است که مسؤولان دولت چهاردهم با توجه به عواقب و خسارتها به دنبال کاهش شکاف نرخهای ارزی بودند و قصد داشتند نرخ ارز ترجیحی را به ۳۸ هزار و ۵۰۰ تومان برسانند که با آن مخالفت شد. به نظر میرسد که اعمال نظرهای متفاوت در خصوص سیاستهای ارزی، یکی از موضوعاتی است که باعث شده است سیاست چندنرخی شدن ارز تداوم یابد.
نظر شما