به گزارش خبرگزاری ایمنا، در این روز مبارک که به نام زن و عظمتش مزین شده، باید در وصف قلبهای بزرگی گفت و شنید که پابهپای حماسههای همسرانشان حماسه آفریده و فداکاری کردند؛ آنانی که نماد صبر و استقامتاند، زنانی که در عین اندوه غمانگیز فراق، با تمام وجود زندگی را به آغوش کشیده و نور امید را در دل خانوادهها روشن نگاه داشتند.
زنانی که نه تنها پرچمدار عشقاند و با هر یاد همسرشان، عشق را زنده میکنند، بلکه در مسیر زندگی، قهرمانان بیادعایی هستند که هر روز با یاد مردانشان، با شجاعت و قدرت به مقابله با چالشها میروند؛ زنانی که نشان دادند زنانگی فقط در لطافت و زیبایی نیست و باید آن را در توانایی مقاومت و ایستادگی در برابر سختیها معنا کرد.
در روزهایی که دنیا بر سر آنها سنگینی میکند و یاد روزهای باهم بودنشان در دلها و ذهنهایشان زنده است، باید از حماسه آنها گفت و نوشت؛ هر روزی که نسیم یاد آن عزیزان را به همراه دارد، گویی دامن دلهایشان را غرق در عشق و فراق میسازد اما همچنان آموختهاند که بایستند و حماسه بیافرینند؛ آنها صبر را در آغوش گرفتهاند و و با هر سختی، مقاومتر شدهاند.
آنها در واقع تجلی همان ستارههایی هستند که در آسمان میدرخشند و نور امید را هدیه میدهند و یکی از این بانوان مقاوم، زینب فروتن همسر شهید مدافع حرم روحالله قربانی است؛ شهید روحالله قربانی در اولین روز خرداد ماه ۱۳۶۸ در خانوادهای مؤمن و مجاهد به دنیا آمد و پدرش از سرداران سپاه و از مجاهدان ۸ سال دفاع مقدس است. مادر او فرهنگی بود و زمانی که روحالله ۱۵ ساله بود از مهر و محبتش محروم شد. مادر روحالله آرزو داشت که پسرش طلبه یا شهید شود و روحالله با نشان شجاعت مدافع حرم در ۱۳ آبان ۹۴ در دفاع از حرم حضرت زینب کبری (س) آرزوی مادرش را محقق کرد.
شهید قربانی در سال ۹۱ به خواستگاری زینب فروتن رفت و در همان سال عقد کرد و در سال ۹۲ نیز ازدواج کردند و بر این اساس زینب فروتن همسر شهید روحالله قربانی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: در نبودهای طولانیمدت بهدلیل مأموریتهای شغلیاش، هیچگاه خانواده را فراموش نمیکرد؛ روح الله دفترچهای داشت که در آن وظایف و کارهای کوچک و بزرگی را که باید برای همسر و خانوادهاش انجام دهد، یادداشت میکرد و با بازگشت از مأموریت، آنها را یکییکی به انجام میرساند اما فراتر از خانواده، روحالله همواره آماده بود تا مشکلات و دغدغههای اطرافیانش را حل کند و کسی را تنها نگذارد.
وی افزود: او همیشه دغدغهای عمیق نسبت به امام زمان (عج) و ارزشهای دینی داشت، زندگیاش را طوری برنامهریزی میکرد که گویی هر لحظه آماده ظهور است؛ روحالله با شوقی وصفنشدنی منتظر اتفاقی بزرگ بود و میخواست وقتی جمعهای اتفاق بزرگ رخ داد، نفر اولی باشد که آماده ایستاده است. این دغدغه در تمام رفتار و برنامههای او دیده میشد.
همسر شهید روحالله قربانی خاطرنشان کرد: همسرم مردی بود که شهادت را نه بهعنوان یک مقصد، بلکه بهعنوان مسیری برای تعالی انسانیت و دفاع از ارزشها میدید؛ روحالله از همان ابتدا میدانست که راهی دشوار اما ارزشمند در پیش دارد و بر این اساس شغلش در سپاه پاسداران مسیری بود که او را به سوی دفاع از ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی هدایت کرد.
فروتن همچنین گفت: هرچند او مدافع حرم شد و جان خود را در این راه نثار کرد، اما سخنان و خاطراتی که از او باقی مانده، نشان میدهد که هدف اصلیاش چیزی فراتر از شهادت بود؛ هدفی که با خدمت، عشق به مردم و انتظار واقعی برای ظهور امام زمان (عج) معنا پیدا میکرد.
مردی با برنامهریزی برای زندگی و دغدغهمند برای دیگران
وی افزود: روحالله پشتکار و همتی فوقالعاده داشت. دفتر برنامهریزیاش همیشه همراهش بود و همه کارهای روزانه، ماهانه و حتی سالانهاش را با دقت پیشبینی میکرد. هر کاری که انجام میداد، کنار آن علامت تیک میزد. او دقیقاً میدانست چه میخواهد و برای رسیدن به اهدافش با برنامه زندگی میکرد.
همسر شهید روح الله قربانی بیان کرد: یکی دیگر از جنبههای اخلاقی برجسته شهید قربانی، توجه و نگرانی عمیق او برای اطرافیان بود؛ روحالله همیشه غصه دیگران را میخورد و در هر شرایطی به فکر کمک به دیگران بود. اگر کسی مشکلی داشت و او میتوانست کمکی کند، هرگز دریغ نمیکرد. حتی اگر از نظر مالی توان کمک نداشت، با فکر و همنشینی کنارشان بود تا احساس تنهایی نکنند.
انتخاب مسیر شهادت
وقتی از او پرسیدم چطور موضوع رفتن به سوریه را به شما گفت، تصریح کرد: از همان روزی که شغل خود را در سپاه پاسداران انتخاب کرد، راه خود را بهسوی دفاع از ارزشها و آرمانهایش هموار کرده بود و زمانی که خبرهای مربوط به مدافعان حرم شنیده میشد، روحالله بهخوبی میدانست چه مسیری در پیش دارد. او بارها میگفت که به دنبال شهادت نیست، اما آماده است تا در هر کجا که نیاز باشد، از ارزشها و آرمانها دفاع کند.
همسر شهید روحالله قربانی خاطرنشان کرد: در میان مأموریتهای متعدد و نبودنهای طولانی، همواره توجه و محبت خود به خانواده را حفظ کرد و دفترچهای داشت که در آن حتی زمانی که در مأموریت بود، یادداشت کارهایی که باید برای او و خانواده انجام دهد را نوشته است. زمان بازگشت، تمام سعیاش را میکرد تا نبودنش را جبران کند. حتی زمانی که کنار خانواده نبوده است، از طریق یادداشتهایش نشان میداد که به فکر خانواده است و این رفتارها همیشه برای او دلگرمکننده بوده است.
فروتن با اشاره به صحبتهای آخر شهید روحالله قربانی گفت: روحالله همیشه از اهمیت نظام و تلاشهایی که برای امنیت و آرامش مردم میشود، میگفت. آخرین وصیتی که به من داشت، این بود که مراقب باشم و بدانم که همه ما در قبال جامعهمان مسئول هستیم. او در دفترچهاش یادداشت کرده بود که حتی اگر خودش نیست، به افراد خانواده سر بزنم و محبت او را به دیگران برسانم.
نقش مادران در تربیت فرزندان ایثارگر
او وی درباره اهمیت نقش مادران در تربیت فرزندانی ایثارگر پرسیدم و اینطور پاسخ داد: مادران نقشی اساسی در شکلگیری شخصیت فرزندان دارند. اینکه یک مادر چگونه فرزندش را تربیت کند، پرورش دهد و ارزشها و آرزوهای زندگی را به او نشان دهد، مسیر آینده او را تعیین میکند. به نظر من، این مادر است که جهتگیری فرزندش را مشخص میکند و او را به سمت آرمانهایی بزرگ یا کوچک سوق میدهد.
همسر شهید روح الله قربانی با اشاره به نقش مادر شهید قربانی در شکلگیری شخصیت این شهید، افزود: مادر آقا روحالله همیشه آرزو داشت که پسرش یک طلبه یا شهید شود و او را با همین نگاه تربیت کرده بود. ارزشهایی که مادرش به او منتقل کرد، پایهگذار مسیری شد که روحالله برای زندگیاش انتخاب کرد.
اگر یک بار دیگر او را ببینم…
فروتن خاطرنشان کرد: روحالله همیشه میگفت نظام برای ما خیلی زحمت کشیده و ما خودمان را برای جنگ با دشمنان واقعی، مثل داعش و اسرائیل، آماده کردهایم. اگر یک بار دیگر او را ببینم، حتماً از قولی که به هم داده بودیم و قرار بود با هم شهید شویم، میپرسم و از او میخواهم درباره این قول بیشتر بگوید.
وی در پایان افزود: در این روزگار سخت، آگاه باشید و گوش به فرمان مقام معظم رهبری باشید. انشاءالله با وحدت و همدلی، از این مشکلات عبور میکنیم و به آیندهای روشنتر میرسیم.
دلنوشتهای از همسر شهید قربانی
«بسم رب الزینب (س)
از برای حرم این دل من آشوب است نکند سنگ به پیشانی گنبد بزنند
چند روز دیگر از رفتنت یکسال برایم میگذرد… و مطمئنم که میدانی هیچگاه نبودنت برایم عادی نخواهد شد. این روزهای واپسینی که به روز شهادتت نزدیک میشود برایم سخت و نفس گیر است و هر ثانیهاش لحظه آوردن خبر شهادتت را برایم زنده میکند…اما من هم مثل تو غرق در عشق به زینب (س) هستم و همین مرا محکم نگه میدارد که در نبودنت تاب بیاورم و ربابگونه بایستم.
همسری با تو برای من زندگی شیرین و سراسر مِهر به خدا رقم زد که آخرش را هم با مُهر شهادتت تا به همیشه ابدی کرد…خودم راهیت کردم و تو باید در راه دفاع از حریم دختر علی (ع) میرفتی و این من بودم که باید صبر میکردم و اکنون با رضایت کامل قلبی خوشحالم و خدا را سپاس میگویم که توانستم یکی از بهترین افراد زندگیام در راه زینب کبری و فدایی رهبر عزیزم در برابر کافران به ظاهر مسلمان بدهم...
از خواهران و برادران سرزمینم میخواهم که زنانمان با حفظ حجاب خود مدافع چادر حضرت زهرا (س) و مردانمان با غیرت خود مدافع غیرت حضرت علی (ع) باشند و با حفظ این ارزشها از خون به ناحق ریخته شده عزیزان ما پاسداری کنند و در آخر از همه عزیزان میخواهم که گوش به فرمان ولی امر مسلمین بوده و برای ظهور مهدی فاطمه (س) دعا بفرمایند.
ومنالله التوفیق»
وصیتنامه شهید روحالله قربانی
«همسر عزیزم، پدرم، خواهرم، برادرم، بقیه دوستانم: اگر شهید شدم یک کلام حاج آقا مجتبی به نقل از علی علیهالسلام میگفتند منتهی فضل الهی تقوی است، شهادت خوب است اما تقوی بهتر است تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا میکند فکر نکنم مال یک روز باشد شاید یک روزه هم باشد ولی حاج آقا میگفت پی ساختمان فنداسیون آهن است.
چیزی که نمیدانید عمل نکنید. ادای کسی را در نیارید. بدون علم درست وارد کاری نشوید مخصوصاً دین؛ اول واجبات بعد مستحبات مؤکد مثل کمک به پدر و مادر و دور و بریها.. نه حج و کربلا صد بار… بدون این کارها؛ هیئت و زیارت با توجه به نیاز با توجه به دین و سیدالشهدا، مستثنی است و فقط قال الله: افضل الاعمال بر والدین و اولادها.
مادر ازت متشکرم وقتی تحملم کردی، وقتی با اسم ارباب شیرم دادی، وقتی دعا کردی شهید شم. وقتی بابام عراق و سوریه و اردوگاه و جنگ و کمیته و بوسنی، پاکستان و افغانستان، جنوب غرب و شرق بود و تو مارو بزرگ کردی تنها و سخت. ان شاءلله همیشه پیرو بیبی باشی انشاالله با شهادتم شفاعتت کنم. دوست دارم وقتی که بهم شیر میدادی وقتی که بهم نماز یاد میدادی وقتی میفرستادیم هیئت پا برهنه؛ وقتی میفرستادیم ایستگاه صلواتی وقتی که باهام درسهام را مرور میکردی ازم میپرسیدی که هیچ مادری نمیکرد یا هیچ مادری تنهایی نمیکرد یا هیچ کدوم روزی ۵۰ بار نمیکرد. به زینب گفتم مثل تو غضروف نخوره و استخوان میک بزنه و گوشتارو دهن ما بذاره باشه که ان شاءالله دو روز سایهاش بیشتر بالای سر ما باشد.
سر خاک مادرم بروید علی و فایزه شما دوتا مخصوص. حالم نداشتید بروید حاجت بگیرید آروم شوید من را کنار مادرم دفن کنید که هرچی دارم از مادر و پدرم است بابا را هم همون جا بگذارید خواهرم را هم همینطور تا همه دور هم باشیم ان شاءالله امام زمان عج الله هممون را با هم قبول کند.
خوبی مامان سختی تورو زحمتهای بابا و… زینب منم پیش من خاک کنید عشقم که سختترین موقعها به دادم رسید، آرومم کرد، قبولم کرد، دوستم داشت همه چیز من دوست دارم یادم باشه که چند روز بیشتر زنده نیستم و چند باری بیشتر پیش نمیاد که کسی از من چیزی بخواد و منم بتونم کمکش کنم و بعد من با کمال میل به آخرت این کار را بکنم باشه که خدا هم خوشش بیاد من اونی نیستم که بگم برای خدا کاری میکنم. بیشتر برای خوف و عقاب؛ ولی نمیدونم پدر و مادرم چکار کردن خدا چی میخواست.
حضرت زهرا سلام الله چی دوست داشته که امام علی علیهالسلام و بچههایش و رسولالله اینجوری تو دلم هستن شاید خیلیشم به خاطر چیزهایی که تو زندگی ازشون گرفتم (همه وصیت نامه هاشون را خوش خط مینویسم ولی من خوش خط نبودم که بخواهم خط خوش نشان بدهم) دوست داشتم از همون اول لاتی تا کرده بودم و اون چند روز آقاجونی هم نداشتم.»
نظر شما