به گزارش خبرگزاری ایمنا از هرمزگان، «اهتزاز پرچم حرم امام رضا (ع) در جزیره بوموسی»، خبری بود که روز گذشته روی خروجی رسانهها قرار گرفت تا چشمان مردمان این جزیره که تا ابد سندش به نام ایران خورده است، هر روز به پرچمی گره بخورد که نام شمسالشموس بر آن نقش بسته است و چه خوش سعادت هستند آبهای نیلگون خلیج همیشه فارس که هر روز شاهد رقص این پرچم در آسمان هستند.
مولکولهای آب اگر زبان داشتند حتماً لب به سخن میگشودند و واگویههایشان را از این همه خوشبختی در فضا طنینانداز میکردند.
این پرچم کم داستان به خود ندیده است، داستان آدمهایی که از هزاران کیلومتر دورتر با هواپیما و قطار و اتوبوس و سواری، تن خسته خود را به بارگاه مطهر رضوی میرسانند تا غلام خانهزاد سلطان شوند، سلطانی به بلندای کوه، به وسعت آسمان و به سخاوت دریا، از جنس گلهای بهاری یا شاید هم معطر به شکوفههای گیلاس و به رنگ بهارنارنج است، سلطان و آقا و سروری که هریک از این آدمها یک جور صدایش میزنند و به یک شکل وصفش میکنند.
جزیره بوموسی از دیروز چقدر خوشبخت شده است که پرچم سبز گنبد طلایی سلطان در آن به اهتزاز در آمده است، پرچم سبزی که در آسمان میدرخشد و آدمها را به سمت بهشت میخواند، زیر سایه مرحمت شاه خراسان قرار گرفتن را مگر میتوان به زبان توصیف کرد، صحبت از دل و عاشقی است، عاشقهای مجنونواری که عشق لیلی مستشان کرده است و از هر جای این سرزمین که باشند، چهارشنبههایشان را امام رضایی میکنند.
«یا امام رضا سلام، تویی سایه سرم، تویی کس بیکسیام، یا امام رضا سلام، غیر از تو کدوم رفیق سنگ تموم گذاشت برام، من گدای مشهدم، مثل اون کبوترم که در طواف گنبد است، من گدای مشهدم، همیشه با دست پر از در خونهت اومدم.»
نظر شما