به گزارش خبرگزاری ایمنا، طی کردن مسیرهای صدساله در یک شب، رویایی است که برخی بلاگرها در ذهن افراد مختلف پرورش میدهند و بزرگترین هزینهاش، زمان و روان افراد است؛ بلاگرها و پکیجفروشهایی که به هر قیمتی بهدنبال فروش محصولات آموزشی خود هستند و آنها را کلید رسیدن به پول و ثروت آنی میدانند، از آفتهایی است که امروز، دامانگیر فضای مجازی شده است؛ «رئیس کسب و کار خودت باش»، «با این پکیج، یادت میدم چطوری به تنهایی کسب درآمد کنی» از جملاتی است که حتماً به چشم شما هم خورده و اینطور القا میکند که تنها راه رسیدن به آرزوها، خانم یا آقای رئیس شدن است در حالی که تلاش و پشتکار هر فرد در راستای استعدادهای شخصیتی و اهداف اوست که پله موفقیتش خواهد بود؛ بنابراین، نباید گول ظواهری که در فضای مجازی به اشتراک گذاشته میشود، خورد بلکه باید با کسب، خودشناسی، مهارت از منابع معتبر و کسب تجربه از مسیر صحیح به سمت آرمانهای خود حرکت کرد.
البته مدیر و کارآفرین بودن، بد نیست اما سوق دادن افراد مختلف با ویژگیهای شخصیتی متفاوت و متنوع به سمت اینکه حتماً باید کارآفرین یا مدیر باشی تا موفق شوی، اشتباه است؛ برای مثال، افرادی با تیپ شخصیتی هنری که برای رسیدن به زندگی خوبی که بلاگرها به تصویر میکشند، سرمایهگذاری بر تواناییهای خود را رها کرده و با هزینههای گزاف، پکیجهای موفقیت در مدیریت و کسب و کار را خریده است در حالی که ویژگیهای شخصیتی او با این کار سازگار نیست و حتی با تکیه بر هنرش، میتواند درآمدی بیشتر از یک مدیر داشته باشد!
اما اینکه چرا افراد با وجود این موضوع، همچنان به سمت تبلیغات بلاگرها میروند، بحث عمیقی است که باید به صورت ریشهای آن را بررسی کرد؛ در همین راستا با یک روانشناس برای بررسی ابعاد مختلف و آسیبهای این اتفاق نشستیم و آنچه در ادامه میخوانید، حاصل گفتوگوی خبرنگار ایمنا با مریم امینی تهرانی، روانشناس و مدرس دانشگاه است.
ایمنا: نقش بلاگرها در ورود افراد به مسیرهای مختلف کسب درآمد و ثروتمند شدن به چه میزان است؟
امینیتهرانی: موجی توسط بسیاری از بلاگرها و بلاگرنماها، فقط به خاطر گرفتن فالوور، با بیان صحبتهایی غیراصولی، دورههایی با محتوای «من این مسیرو رفتم و به فلان مقدار پول رسیدم»، «سر ماه، ماشین، گوشی و خونهام رو عوض کردم»، ایجاد شده که به مردم القا میکنند که شما هم به کمک این روشها میتوانید پولدار و قدرتمند شوید و برخی مردم نیز با آنها همراه میشوند؛ نکته اینجاست که این آموزشها در نهایت، آوردهای برای خریدار ندارد.
بلاگرهای فضای مجازی با به نمایش گذاشتن زندگیهایی لاکچری، مردم را به این سمت سوق میدهند که دیگر زندگی کارمندی فایده ندارد پس برای موفقیت، حتماً مدیر و رئیس باش! در حالی که اینطور نیست؛ البته منکر تلاش برای بهتر کردن شرایط و رشد خود نیستم اما اینکه من برای پولدار شدن، به سمت کاری بروم که ممکن است با شخصیت من همخوانی نداشته باشد، دردسرساز است؛ برای مثال، اینکه فردی با ویژگی شخصیتی قراردادی که نظم و زمان برای او اهمیت خیلی زیادی دارد و میتواند کارمند بسیار خوبی باشد، به سمت موجهای به ظاهر پولساز برود، برای او آسیبزاست.
درواقع فعالیت این نوع بلاگرها، علاوه بر ایجاد احساس قدرت کاذب و سوق دادن افراد به سمت و سویی جز ویژگیها و استعدادهای فردی، آسیبهایی هم دارد که در بیشتر مواقع، دامانگیر نسل جوان میشود؛ در این سن، افراد بهدنبال محبوبیت و جایگاههای اجتماعی بهتری هستند و جذب این نوع تبلیغات میشوند؛ در بسیاری از مواقع، این آسیبها از عوامل درونی مثل عزتنفس ناشی میشود؛ یعنی فرد، تواناییهای خود را قبول ندارد و احساس بیکفایتی میکند بنابراین، به سمت قویتری شدن میرود و محبوبیت اجتماعی و احساس کفایت را به صورت کاذب به دست میآورد؛ در مواقعی هم شاهد این موضوع هستیم که افرادی که در بطن این مسائل وارد شدهاند، بسیار سختی کشیده و آسیب پذیرند.
ایمنا: حالا که فضای مجازی، راههای پرابهامی برای کسب درآمد ارائه میکند، چه مواردی میتوانند برای انتخاب مسیر درست رسیدن به ثروت به افراد کمک کند؟
امینیتهرانی: خودشناسی از عواملی است که در ورود به این حیطهها بسیار اهمیت دارد؛ در بسیاری از افراد به علت اینکه شناخت دقیقی از ویژگیهای شخصیت، نقاط قوت و ضعف وجود ندارد به رفتن در مسیرهای نادرست منتهی میشود؛ گاهی رسیدن به قدرت به معنای مدیریت، خواسته واقعی شخصیت فرد نیست نیست، برای مثال در افراد احساساتی، تبدیل شدن به یک فرد قوی و با نفوذ به پا گذاشتن روی عواطف منجر میشود و ممکن است به روان فرد آسیب بزند.
وقتی افراد، بدون خودشناسی وارد مسیری میشوند که ممکن است به هدفهای آنها نرسد، باعث شکوفا نشدن استعدادهای خود میشوند و آنها را در سمت درستی هدایت نمیکنند؛ افرادی که قدرت، جزئی از تایپ شخصیتی آنها نیست، ممکن است بعد از کوچکترین اشتباه و شکست، آسیبهای غیرقابل جبران، احساس نقص و شرم را تجربه کنند؛ کسانی هم که برای پوشاندن حقارت، نقاب قدرت بر چهره گذاشتن را انتخاب میکنند هم ممکن است با شکست یا حتی یک انتقاد کوچک، به شدت به هم بریزند.
در بسیاری از مواقع، افراد به سمت خود شناسی نمیروند و دلیل آن شاید نوعی ترس باشد؛ ترس آشکار شدنِ خود برای خود که حتی ممکن است اجازه ندهد فرد برای درمانهای روانشناختی، اقدام کند زیرا ابعادی از او برایش آشکار میشود که دائماً در حال فرار از آن بوده یا برایش اضطرابآور بوده است؛ رسیدن به خودشناسی با کمک درمانگر، مطالعه کتاب و… میسر میشود.
ایمنا: به نظر شما، مهمترین دلیل جذب افراد به راههای یک شبه پولدار شدن اینستاگرامی و یا رسیدن به قدرت چه چیزهایی میتواند باشد؟
امینیتهرانی: گاهی بهخاطر احساس حقارت و یا احساس قدرت بینی که از بطن تربیتی فرد منشأ میگیرد، به سمتی کشیده میشود که خودش را بزرگ و قدرتمند ببیند؛ البته این مسائل تا یک اندازه مشخص و منطقی، اشکالی ندارد اما از جایی به بعد اگر احساس قدرت و خود بزرگ بینی با هدف کنترل دیگران باشد، مشکلساز است.
یکی دیگر از دلایل جذب مردم به این نوع محتواها، محبوبیت اجتماعی است؛ فرد در شبکههای اجتماعی، میتواند بازدید و در نتیجه درآمد بیشتری کسب کند؛ علاوه بر این، مسائل اجتماعی هم در کشیده شدن افراد به سمت قدرتمند شدن مؤثر است، اینکه افراد، سالها برای رسیدن به درآمد، درس میخوانند اما به آیندهای که متصور بودند، نمیرسند و برای ادامه زندگی، مجبور به انتخاب حرفه دیگری میشوند؛ قرار گرفتن در عصر تکنولوژی و هوش مصنوعی میتواند آن را تسریع کند.
ایمنا: احساس قدرت و دستیابی آن در چه صورتی به فرد، کمککننده خواهد بود؟
امینیتهرانی: احساس قدرت و قوی بودن در معنای صحیح خود به معنای این نیست که اینطور افراد فقط به درآمدشان تمرکز دارند و مسائل دیگر مانند موضوعات اجتماعی، قلب آنها را به درد نمیآورد؛ درواقع، این طور نیست که افراد قوی، دیگر هیچ مشکلی در زندگی خود نداشتهباشند؛ مسئله این است که باید احساس قدرت از درون ما ناشی شود و باید به فرد کمک کند که تا حدی، کنترل زندگی و امور خود را در دست داشته باشد نه اینکه همراه با فشار و آسیب فراوان، او را از خودِ واقعی اش دور کند؛ به طور کلی، شاید یک مدیر خوب، نتواند کارمند خوبی باشد و نمیتوان گفت که هرکس کارمند است پس دیگر باید آرزوی مدیر شدن را کنار بگذارد، در واقع اینها به شخصیت افراد بستگی دارد.
نظر شما