به گزارش خبرگزاری ایمنا، فیلمسازی بهعنوان یک هنر و رسانه تأثیرگذار، نقش بسزایی در انتقال پیامها و روایتهای اجتماعی دارد؛ یکی از موضوعات مهم و قابل توجه در سینمای ایران، داستان مادران شهدا و ایثارگریهای آنها است؛ این مادران، با فراق فرزندان خود که در راه وطن جان خود را فدای آرمانها کردند، داستانهای عاطفی و انسانی عمیق و غمانگیزی را به تصویر میکشند.
اهمیت ساخت فیلمهایی با محوریت این موضوع نهتنها در حفظ یاد و خاطره شهیدان، بلکه در ترویج فرهنگ ایثار و فداکاری نیز نهفته و بر این اساس فیلمسازی درباره این مادران میتواند به تبیین احساسات پیچیدهای که در این افراد وجود دارد، کمک کند، بینندگان را با ابعاد انسانی جنگ و تأثیرات آن بر خانوادهها آشنا کند و به درک عمیقتری از ارزشهای انسانی و اجتماعی منجر شود، علاوه بر این، فیلمها بهعنوان ابزارهایی برای آموزش و آگاهیبخشی عمل میکنند؛ ساخت فیلمهایی درباره مادران شهدا میتواند نسل جوان را با تاریخ کشور و واقعیتهای جنگ آشنا کند و حس مسئولیتپذیری و افتخار ملی را در جوانان تقویت کنند و آنها را به تفکر درباره ارزشهای انسانی و اجتماعی سوق دهد.
در دنیای امروز که بسیاری از ارزشها تحت تأثیر تکنولوژی و رسانههای دیجیتال قرار گرفته است، ضرورت ساخت فیلمهایی درباره مادران شهدا بیش از پیش احساس میشود؛ این فیلمها میتواند به عنوان پل ارتباطی بین نسلها عمل کنند و یادآور اهمیت ایثار و فداکاری در تاریخ معاصر ایران باشد و بر این اساس باید گفت که ساخت فیلم درباره مادران شهدا نهتنها یک اقدام فرهنگی است، بلکه یک وظیفه اجتماعی نیز بهشمار میآید.
بر این اساس و به بهانه تکریم مادران و همسران شهدا مروری بر تعدادی از آثاری که با این موضوع ساخته شده، خواهیم داشت:
شیار ۱۴۳
فیلم شیار ۱۴۳ در همان سکانسهای اول فیلم، بهدرستی کاراکترش را معرفی و وابستگی عاطفی عمیق و نگرانی مادر (با بازی مریلا زارعی) برای پسرش داوود را نشانمان میدهد تا اتفاقات پیشرو را برایمان قابل درک کند. مادر (الفت) هر روز مسیری طولانی را طی میکند تا به داوود غذای خانگی برساند تا پسرش گرسنه نماند و مجبور به خوردن غذای معدن نشود. پسر در برابر این کار هرروزه او اعتراض میکند و مادر با رفتاری شوخوشنگ و شیطنتآمیز، مقاومت میکند؛ رفتاری که الفت را عاشق، جوان، سرزنده و شاداب نشان میدهد.
الفت زنی روستایی و ساده است و بهراحتی از ترسها، دلتنگیها و دلخوریهایش حرف میزند، بینگرانی از قضاوت میافتد دنبال برگرداندن پسر و از آنجا که به هر حال نمیخواهد بهصراحت بگوید از رفتن پسر و شهید شدنش میترسد، بهانهای کودکانه میآورد که «از درسش عقب میماند» و بیهیچ حسابوکتابی سفره دلش را با صریحترین کلمات باز میکند. جدای از اینها روزمرگیهای متفاوتی هم دارد. کاهگل و سیمان هم میزند و دیوار میکشد، به گوسفندها میرسد، پابرهنه در کوچه خاکی میدود، از درخت بالا میرود و کارهایی که علاوه بر اینکه برای مخاطب تازگی دارد، به شکلی ساده، شخصیت قدرتمند و بینیاز او را در کنار روی شکننده مادرانهاش که تاب غم فرزند ندارد، نشان میدهد؛ زنی که زارعی با اجرای هنرمندانهاش آن را واقعی کرده است.
ویلاییها
مجتمعی کارگاهی در میانه جنگ ایران و عراق به بیمارستان تغییر کاربری میدهد و شهرک مسکونی کنارش، محل اسکان خانواده رزمندگان میشود. فیلم ویلاییها روایتگر قصه زنانی است که خانه و کاشانهشان را ترک کردهاند و به این شهرک آمدهاند تا اندکی به همسرانشان نزدیکتر و سهمی هم در جنگ داشته باشند.
موقعیتی بکر و زنانه که ظرفیت عظیمی از خردهداستانهای سینمایی به فیلمساز میدهد. یک جمع بزرگ از زنان پیر و جوان همراه با بچههایشان، از شهرهای مختلف و فرهنگها و لهجهها و اخلاقهای متفاوت، آن هم در موقعیتی ویژه و در کنار بیمارستان جنگی، به خودی خود از چنان جذابیت بالایی برخوردار است که صرف نمایش روزمرگیهای آن و اتفاقات فردی یا درونجمعی آن بیدراماتیزه کردن، میتواند ساعتها سرگرمی ایجاد کند.
بوسیدن روی ماه
احترام سادات (شیرین یزدانبخش) و فروغ خانم (رابعه مدنی) مادران دو شهید مفقودالاثر هستند که سابقه دوستی و همسایگی آنها موجب شده است فرزندان آنها یعنی حسین و رضا نیز با هم به جبهه اعزام و در یک عملیات شهید شوند.
اما اکنون فقط جنازه حسین فرزند احترام سادات پیدا شده است، در حالی که فروغ (مادر رضا) با بیماری دست و پنجه نرم میکند. بنابراین نخست احترام سادات تصمیم میگیرد که ماجرا را از فرزندان دیگرش مخفی کند و دوم از ستاد معراج شهدا بخواهد تا جنازه حسین را به جای رضا معرفی کنند تا فروغ آسودهخاطر باشد. امید که در آینده بلکه جنازه رضا هم پیدا شود، بهویژه که مراسم عروسی فامیل هم که روز جمعه است نباید به این سبب لغو شود.
نظر شما