به گزارش خبرگزاری ایمنا، «توکل» یکی از مهمترین مظاهر ایمان و بهمعنای تکیه و اعتماد به خداوند متعال و درک این حقیقت است که سود و زیان انسان تنها به دست خداوند است و اثرگذاری همه اسباب در عالم وجود به اذن و اراده الهی است، توکل از فضائل اخلاقی و یکی از منازل سلوک است، قرآن کریم توکل را لازمه ایمان دانسته است. برخی عالمان اخلاق، یکسان بودن حال انسان قبل و بعد از بهدستآوردن مال یا از دستدادن آن را، نشانه توکل در وجود انسان دانستهاند.
کتاب توکل از مجموعه کتابهای اخلاق توحیدی از انتشارات آستان قدس رضوی به همین مسئله میپردازد، بیایید تا با «توکل» همراه شویم:
توکل در لغت
توکل در لغت با کمی مسامحه به معنای تکیه و اعتماد کردن است؛ اگر انسان دقت کند متوجه میشود که وقتی شخصی به دیگری تکیه میکند در واقع نیازی داشته که برای رفعش به او اعتماد کرده است، بنابراین توکل و تکیه کردن وقتی معقول است که دو شرط وجود داشته باشد:
اول: شخص «متوکل» که به دیگری تکیه میکند باید نیازمند باشد، زیرا موجود مستغنی هیچگاه بر دیگری تکیه نمیکند.
دوم: شخص «متوکل علیه» که بر او توکل میشود باید قدرت برطرف کردن نیاز را داشته باشد.
اگر کسی درون قلبش احساس نیاز کند و از آنسو، کسی را بیابد که به او اقبال و توجه داشته باشد و بتواند از او دستگیری کند، در این صورت میتوان واژه «توکل» را به کار برد و گفت: «توکلعلیه» یعنی به او تکیه و اعتماد کرد و به پشتیبانی او دل خوش کرد.
توکل در آموزههای دینی
آنچه در ادبیات دینی درباره توکل بیان شده است این است که انسان در تمام امور، فقط و فقط باید بر خداوند توکل کند، اما در توکلی که در آموزههای دینی به آن اشاره شده است دو نکته وجود دارد:
اول: انسان در تمام امور و تمام زوایای زندگی نیازمند است پس باید در همه امور توکل کند.
دوم: فقط خداست که میتواند نیاز انسان را تأمین و مشکل او را حل کند، بنابراین انسان باید فقط و فقط بر خدا توکل کند.
در این کتاب آمده است: «دردی که ما به آن مبتلا هستیم این است که در یک زاویه و یا لایهای از ابعاد زندگی احساس نیاز میکنیم و در سایر مسائل احساس نیاز نمیکنیم؛ بهعنوان مثال وقتی در مسائل مالی، سلامتی یا آبرو و … به مشکلی برمیخوریم، احساس نیاز کرده و به درگاه خداوند متعال رو میآوریم، اما زمانی که سر سفره غذا نشستهایم، احساس نیاز نمیکنیم که من بیچاره چگونه این قاشق را بلند کرده و غذا را در دهانم بگذارم و بجوم؟! بلکه ناخودآگاه فکر میکنیم توان بلند کردن قاشق غذا را که دارم، پس به خدا رو نمیکنیم که خدایا به من رحم کن تا بتوانم این قاشق را بردارم و غذا را بخورم!»
همچنین از دید این کتاب مشکل دیگری که همیشه با آن درگیر هستیم این است که اگرچه با زبان میگوییم توکل به خدا اما قلبمان به دنبال سایر موجودات میرود، در حالی که باید فقط و فقط بر خداوند متعال تکیه داشته باشیم و غیر از خداوند هیچکس نمیتواند به ما کمکی کند.
علامت توکل
۱. امیدواری در سختترین شرایط
علامت صحت در توکل عبد آن است که اگر در شرایطی قرار گیرد که به حسب عالم ظاهر احتمال انجام کاری محال باشد و تمام راهها بسته باشد باز هم در قلبش احساس ناامیدی راه پیدا نکند، به بیانی نماد توکل این است که اگر انسان را در اتاقی قرار دادند و از شش جهت دور تا دور آن را بستند، بهطوری که هیچ راهی برای خروج وجود نداشت، اگر به قلبش مراجعه کرد که آیا راهی برای خارج شدن وجود دارد؟
با آرامش بگوید: بله! راه باز است و در عالم هستی اصلاً راه بستهای وجود ندارد؛ گاهی ما به علت روابط علی و معلولی موجود در عالم واقع، علت و معلولها را حقیقی میپنداریم، مثلاً گمان میکنیم که علت حقیقی بیماری میکروب و علت حقیقی درمان دارو است اما اهل معرفت میگویند اگر در این عالم هستی دقت شود هیچ حادثهای در گذشته علت حقیقی برای حوادث آینده نیست؛ اگر ما باور کنیم که حوادث عالم که در آن زندگی و حرکت میکنیم؛ لحظه به لحظه و آن به آن از عالم بالا نازل میشود و در اینجا تحقق پیدا میکند و رخت بر میبندد و حادثه جدیدی از عالم بالا نازل میشود، آنوقت با آرامش کامل باور و تصدیق میکنیم که خدایی که خالق عالم است لحظه به لحظه در حال خلق کردن است و اگر اراده کند لحظهی بعدی امور عالم به شکل دیگری است.
۲. آرامش در سختترین شرایط
از امام علی (ع) نقل شده است: مَنْ تَوَکَّلَ لَمْ یَهْتَم، یعنی کسی که توکل کند، اندوهگین نشود؛ بزرگان گفتهاند: یکی دیگر از علامات توکل این است که انسان در سختترین شرایط نسبت به نتیجه همیشه آرام است؛ ویژگی مؤمن این است که در بندگی خدا جوشوخروش دارد و غصه میخورد اما نسبت به حوادث عالم غصه نمیخورد زیرا میداند که حوادث عالم در دست خداست و هرگونه که خود بخواهد آن را پیش میبرد و دست خدا باز است؛ اگر کسی واقعاً توکل کند خدا تمام امور آسمان و زمین را در همان مسیری که رضای خودش و صلاح بنده در آن است جهتدهی میکند و کار را به مقصد میرساند.
در پایان در اهمیت توکل به یک حکایت کوتاه از این کتاب بسنده میکنیم: یکی از شاگردان مرحوم قاضی پس از فوت ایشان، خوابشان را دیده بود و از ایشان پرسیده بود: از این عالم که رفتید با شما چگونه رفتار کردند؟
فرموده بودند: از ما گله کردند.
پرسید: از چه چیزی؟
فرموده بود: شب جمعهای از نجف به کربلا رفته بودم، ناگهان هوا سرد شد و لباس گرم همراهم نداشتم؛ صاحب خانهای که در منزلش بیتوته کرده بودم، پوستینی آورد و روی من انداخت؛ صبح برای تشکر به او گفتم: اگر این پوستین نبود از سرما یخ میزدم، از این دنیا که رفتیم گفتند: «چرا این را گفتی؟ اگر پوستینی نبود آیا ما نبودیم؟»
کتاب توکل از مجموعه کتابهای آستان قدس رضوی کتابی ساده، روان با بیانی گویا و مختصر است که میتوانید آن را وقتی در اتوبوس یا مترو هستید، وقتی در صف منتظر ایستادهاید، وقتی کلاستان هنوز شروع نشده است یا هر زمان دیگری مطالعه کنید.
نظر شما