سفر به خانه‌ای که شعر نو از آن سر برآورد

تهران یکی از مهم‌ترین شهرهای دوران معاصر ایران است که به‌واسطه مرکزیت خود، میزبان شاعران و بیشترین محافل و انجمن‌های ادبی بوده است، به همین دلیل شاید رونق و طرح موضوع گردشگری ادبی در تهران بیشتر از هر شهری موضوعیت داشته باشد و یکی از این نقاط هدف،‌خانه نیما یوشیج به حساب می‌آید.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، گردشگری ادبی موضوعی است که سال‌های اخیر در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران یا به‌تازگی به مناسبت هفته کتاب که آبان هر سال برگزار می‌شود، تنور بحث آن در میان گعده‌های اهالی فرهنگ و هنر داغ می‌شود.

گردشگری ادبی به‌عنوان شاخه‌ای خاص از گردشگری، به علاقه‌مندان این امکان را می‌دهد تا از مکان‌هایی بازدید کنند که با نویسندگان، شاعران و آثار ادبی مرتبط هستند؛ این نوع گردشگری نه‌تنها به جست‌وجوی زیبایی‌های طبیعی و فرهنگی می‌پردازد، بلکه به عمق داستان‌ها و ادبیات ملت‌ها نیز نفوذ می‌کند. گردشگران ادبی می‌توانند از مکان‌هایی دیدن کنند که الهام‌بخش نویسندگان بزرگ بوده است، همچون خانه‌ها و مکان‌هایی که رمان‌ها، شعرها و نمایشنامه‌ها در آن‌ها نوشته شده یا روایت‌هایی در آن‌ها شکل گرفته است.

در کوچه‌های ادبیات؛ سفر به خانه‌ای که شعر نو از آن سر برآورد

این نوع گردشگری به‌طور ویژه می‌تواند به غنای تجربه فرهنگی و ادبی افراد کمک کند. با شرکت در تورهای ادبی، گردشگران نه‌تنها با آثار ادبی آشنا می‌شوند، بلکه با زندگی شخصی نویسندگان و بستر اجتماعی و تاریخی که آن‌ها در آن زندگی می‌کردند، آشنا می‌شوند. به‌طور مثال، بازدید از خانه‌های تاریخی نویسندگانی چون شکسپیر در انگلستان یا دیوانه‌خانه‌ای که ادگار آلن پو در آن زندگی کرده است، فرصت مناسبی برای درک عمیق‌تر از آثار آن‌ها و اثراتشان بر ادبیات و فرهنگ است.

علاوه بر این، گردشگری ادبی می‌تواند به تقویت هویت فرهنگی و ادبی ملت‌ها کمک کند. مکان‌های مرتبط با ادبیات می‌توانند به نقاط دیدنی و جذاب تبدیل شوند که می‌توانند گردشگران را جذب کنند و آموزه‌های ادبی را به نسل‌های جدید منتقل کنند. این نوع گردشگری به استان‌ها و شهرها این امکان را می‌دهد تا با معرفی نویسندگان و آثار محلی، رونق اقتصادی و فرهنگی خود را افزایش دهند و در عین حال به حفظ و ترویج میراث ادبی جامعه کمک کنند. در نتیجه، گردشگری ادبی می‌تواند پلی میان گذشته و آینده، فرهنگ و اقتصاد، و ادبیات و زندگی روزمره ایجاد کند.

در این میان تهران یکی از مهم‌ترین شهرهای دوران معاصر ایران است که به‌واسطه مرکزیت خود، میزبان شاعران و بیشترین محافل و انجمن‌های ادبی بوده است و به همین دلیل شاید رونق و طرح موضوع گردشگری ادبی در تهران بیشتر از هر شهری موضوعیت داشته باشد؛ خانه‌موزه‌های شاعران بزرگ معاصر در شهر تهران ظرفیت مهمی برای رونق و توسعه مسئله گردشگری ادبی خواهند بود که البته در سال‌های اخیر مورد توجه اهالی فرهنگ و ادب قرار گرفته است، به این‌ترتیب خانه‌موزه نیما در محله دزاشیب یکی از اماکن مورد مناسب برای گردشگری ادبی خواهد بود که باید به آن پرداخت.

گذر فرهنگی خانه نیما تا خانه جلال و سیمین

رضا باقری مسئول خانه موزه نیما با بیان اینکه نیما پدر شعر نو پارسی است، درباره خانه‌موزه نیما به خبرنگار ایمنا اظهار می‌کند: خانه‌موزه نیما یوشیج در سال ۱۳۲۷ توسط نیما و با پیشنهاد جلال و سیمین خریداری شد، اما با توجه به تنگناهای مالی نیما، تنها بخشی از این خانه ساخته و وی در آن ساکن شد.

وی می‌افزاید: نیما در این خانه ۱۱ سال سکونت داشت و اصلی‌ترین شعرهایش در آن سال‌ها را، همین‌جا سرود. پس از مرگ نیما و همسرش، شراگیم فرزند نیما با توجه به تنگناهای مالی این خانه را ۹۵ هزار تومان به یک سرهنگ بازنشسته فروخت و خانه در سال ۱۳۸۰ ثبت ملی شد، این خانه در پی شکایت وراث به دلیل اینکه به نام همسر نیما بود، از فهرست آثار ملی خارج شد، اما در سال ۱۳۹۸ خانه توسط سازمان زیباسازی شهرداری تهران خریداری و به موزه تبدیل شد؛ ترمیم این خانه دو سال طول کشید و سه سال است که ما از دوستداران نیما در این خانه پذیرایی می‌کنیم. نیما سال ۱۳۳۸ فوت کرد، اما دانشور تا سال ۹۰ در قید حیات بود، از این‌رو خانه نیما وسایل شخصی کمتری دارد.

مسئول خانه‌موزه نیما با بیان اینکه سبک این خانه شمالی است، گفت: هر اتاق یک دَر رو به حیاط دارد. از آنجایی که خانه‌های شمالی یک ایوان بزرگ دارند، این خانه نیز چنین طراحی و ساخته شده است.

در کوچه‌های ادبیات؛ سفر به خانه‌ای که شعر نو از آن سر برآورد

باقری با بیان اینکه نیما یوشیج تا آخرین لحظات عمر در این خانه زندگی کرده است، عنوان می‌کند: طراح خانه، شخص نیما بوده است و بر مراحل ساخت آن نظارت داشته است و حتی چوب‌های دَر و پنجره‌ها را با دشواری‌های آن زمان خود به‌طور شخصی از یوش به تهران آورد؛ ما در مرمت خانه سعی کردیم تمام جزئیات گذشته را حفظ کنیم، بنابراین هیچ تغییری در آن صورت نگرفت و دَر و پنجره‌ها همان‌هایی است که نیما کار کرده بود و چیزی را تغییر ندادیم و حتی درختان کهن‌سالی که در این خانه وجود دارد، همان درخت‌هایی است که نیما خودش کاشته است.

وی با بیان اینکه شهرداری مانع طرح توسعه خانه‌های اطراف خانه نیما است تا بافت این منطقه حفظ شود، تصریح می‌کند: در تصاویر گذشته اطراف خانه نیما تا خانه سیمین یک فضای باغی است به همین دلیل شهرداری منطقه یک تهران طرحی را با عنوان گذر فرهنگی برای این مجموعه ارائه کرده است که بر اساس آن از خانه سیمین و جلال تا خانه نیما گذر فرهنگی و پیاده‌راه می‌شود. مطالعات و فاز اول این طرح پایان یافته است و منتظر انتخاب مشاور و دیگر کارهای آن هستیم.

مؤدب: شعر سَده اخیر شعر تهرانی است

علی‌محمد مؤدب، شاعر و مدیرعامل مؤسسه شهرستان ادب درباره اهمیت تهران در شعر معاصر به خبرنگار ایمنا می‌گوید: من مدتی است درگیر مسئله تهران هستم و حس می‌کنم که تهران شهری است که در کنار مشکلاتی که در آن داریم، بسیار به فرهنگ ما و به فرهنگ سَده اخیر خدمت کرده است. تعریف انسان ایرانی امروز در تهران تعریف شده است. هرچند ۹۹ درصد شاعران ما شهرستانی هستند، اما همه در تهران کار کردند که نمونه آن‌ها نیماست.
وی ادامه می‌دهد: به‌گمان من شعر امروز ایران در سَده اخیر، شعر تهرانی است. بخواهیم یا نخواهیم اخوان در تهران اخوان است و نیما در تهران نیماست و بهار در تهران بهار شد و این تهران است که همه ظرفیت‌های ادبی را کنار هم و گفت‌وگوها و فضاهای ادبی را سامان داده است و در همین خانه‌ها مثل خانه نیما، خانه جلال و اخوان محافل ادبی را شکل داده است، این قائده برای شاعران نسل بعد از انقلاب اسلامی نیز رعایت شده است یعنی تمام بزرگان شعر چهار دهه اخیر اگر بچه‌های شهرستان هستند اما در تهران کار جدی کرده‌اند و از این جهت باید متوجه اهمیت تهران در فرهنگ و ادبیاتمان باشیم؛ شهر همه آن‌چیزی که مطالبات انسانِ امروزِ ایرانی است و ذهنیت آن را شکل داده است.

در کوچه‌های ادبیات؛ سفر به خانه‌ای که شعر نو از آن سر برآورد

مدیرعامل مؤسسه شهرستان ادب ادبیات سَده اخیر را مدیون تهران می‌داند و می‌گوید: انجمن‌های ادبی، فضای آن و مجلات در مجموع ادبیات ما را شکل داده است و این ادبیات هویت انسان ایرانی جدید را ساخته است، چیزی که مهم است آن است که این شهر ما را امروزی کرده است و گفت‌وگوی ایران با جهان از پنجره تهران اتفاق افتاده است. تهران متولی ساخت هویت ایران جدید بوده و اگر خراسانی‌ها و کاشانی‌ها و دیگر مردمان چنین نقشی داشته‌اند، در تهران بوده است.

مؤدب تثبیت هویت تهران در تهران را مهم می‌خواند و تاکید می‌کند: هویت تهران باید تثبیت شود و همین نمادها مثل خانه نیما اگر رونق پیدا کند و در نمادها شهری و مجسمه‌ها تکثیر شود، استمرار پیدا خواهد کرد. انسانی که در تهران زندگی می‌کند باید متوجه ادبیات و فرهنگ شود که این شهر چقدر معنا پیدا کرده است. اگر ما امروز آزادی‌خواه هستیم، تهران این قصه را شروع کرده است، بنابراین گفت‌وگوها درباره این شهر بی‌دفاع باید بیشتر شود و نباید شکر نعمت تهران فراموش شود.

مظفری: افکار دینی نیما ناشناخته است

مهدی مظفری ساوجی، پژوهشگر و نیماپژوه نیز به تشریح وضعیت نیما در دوران حیات خود می‌پردازد و به خبرنگار ایمنا اظهار می‌کند: نیما در زمانی که مشغول کشف و شهود بوده است، به لحاظ مالی و مادی زندگی سختی داشته است. وقتی به ادبیات کلاسیک کشورمان مراجعه می‌کنیم، به‌طور مثال در برهه‌ای به حافظ می‌رسیم که در شعر معروف و مشهورش می‌گوید، «جهان به مردم نادان دهد زمام مراد / تو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس» اما دقیق‌ترین تصور در این زمینه را خاقانی که دو قرن پیش از حافظ زیسته است، دارد که به نوعی مبشر حافظ در قرن هشتم است و می‌گوید، «کارکرد جهان دون عجب است / همه سوگ است و نام او طرب است / وانکه نادان ستور او به تک است / ‏وانکه‬ دانا کمیت او عقب است».

وی می‌افزاید: نیما هم در چنین بستری پرورش پیدا کرد و آثاری که در حوزه شعر و پژوهش و نامه‌ها و حرف‌های همسایه به‌جا گذاشت در چنین شرایطی بود.

مظفری ساوجی اظهار می‌کند: پیشنهاد می‌کنم علاقه‌مندان یادداشت‌های روزانه‌ای را که نیما نوشته را مطالعه کنند؛ بخش مهمی از این یادداشت‌ها همچنان مغفول مانده است که بخش مهمی از آن‌ها نشان‌دهنده اعتقادات عمیق مذهبی نیماست. انسان از این نوع نگاه او متعجب می‌شود که مگر می‌شود نیما که بیشتر در بین عموم و حتی روشنفکران به عنوان روشنفکر به مفهومی که لائیک است، شناخته می‌شود چنین یادداشت‌هایی داشته باشد! وقتی این یادداشت‌ها را مطالعه می‌کنیم، متعجب می‌شویم که با یک فرد فناتیک و متعصب روبه‌رو هستیم.

این پژوهشگر عنوان می‌کند: نیما جاهایی نوشته است من روشنفکرانی که به پیامبر (ص)، حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) ناسزا می‌گویند، لعنت می‌کنم. او فردی است که اهل قرائت قرآن است، بنابراین او یک شخصیت عجیب و غریب دارد که تاکنون به گوش کسی نخورده است و به‌طور قطع از فهم آن تعجب می‌کنیم. واقعیت زندگی نیما و اینکه چه ظلم‌هایی در حق نیما شده است را کسی نگفته است. نمونه این ظلم‌ها در همین اتاق کار اوست، در خانه نیما که رادیو روشن است. رادیو خبر درگذشت عباس اقبال آشتیانی را پخش می‌کند و می‌گوید، چه تشیع جنازه باشکوهی برای این مورخ برگزار شده است. عالیه خانم، همسر نیما پوزخند می‌زند و می‌گوید، تو را کسی نمی‌شناسد! نیما می‌گوید، بله! من مثل یک زباله دور انداخته خواهم شد.و یادداشت‌ها، شعرهایم و نوشته‌هایم که چند گونی است و در این زیرزمین است، بعد از خودم به درد لبوفروش‌ها هم نمی‌خورد، اما شاید به درد کسانی که تخمه‌فروشند بخورد و می‌توانند تخمه‌هایشان را در کاغذ یادداشت و شعرهای من بفروشند.

در کوچه‌های ادبیات؛ سفر به خانه‌ای که شعر نو از آن سر برآورد

به گزارش ایمنا، در شرایطی که حفظ و صیانت از زبان و ادب فارسی مهم‌ترین رسالت برای دوستداران ایران و زبان فارسی است، خانه شاعرانی همچون پروین اعتصامی، جلال و سیمین، نیما یوشیج و ده‌ها شاعر معاصر پارسی‌زبان می‌تواند محافلی برای گردهمایی و برگزاری جلسات شعرخوانی و انجمن‌های ادبی قرار گیرد.
ایجاد خانه موزه‌هایی مانند خانه نیما یوشیج فرصتی برای جوانان و علاقه‌مندان فراهم می‌کند تا در اتمسفر شعر قرار گیرند و این ظرفیت در دیگر نقاط ایران در شیراز، اصفهان، تبریز و زادگاه بزرگانی همچون مشفق کاشانی، حمید سبزواری، قیصر امین‌پور و دیگر بزرگان شعر و ادب فارسی قابل تکرار است.
کد خبر 809834

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.