معروف‌ترین ضرب‌المثل‌های عربی خوزستانی + معنی و کاربرد

در هر منطقه‌ای با هر زبان و گویشی، ضرب‌المثل‌ها بخشی از فرهنگ و هویت مردم آن منطقه هستند؛ ضرب‌المثل‌های عامیانه عربی خوزستان علاوه بر اینکه از تجربیات روزمره، باورها و ارزش‌های اجتماعی سرچشمه گرفتند، نمونه‌ای بارزی از تعامل زبان عربی و فارسی در منطقه خوزستان هستند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، ضرب‌المثل‌های عامیانه عربی خوزستانی، آینه‌ای از فرهنگ غنی و پربار مردم این خطه بوده که در طول قرن‌ها شکل گرفته و نسل به نسل منتقل شده است؛ این ضرب‌المثل‌ها که برگرفته از تجربیات زندگی روزمره، باورها و ارزش‌های اجتماعی مردم است، نقش مهمی در انتقال مفاهیم اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی داشته‌اند.

از منظر جامعه‌شناختی، ضرب‌المثل‌های عامیانه عربی خوزستانی بازتاب‌دهنده نگرش‌ها، ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی مردم این منطقه هستند؛ این ضرب‌المثل‌ها به عنوان ابزاری برای آموزش غیررسمی و انتقال تجربیات نسل‌های پیشین به نسل‌های بعدی عمل می‌کنند و نقش مهمی در شکل‌گیری هویت فرهنگی منطقه دارند.

بررسی محتوایی این ضرب‌المثل‌ها نشان می‌دهد که مفاهیمی چون صبر، تلاش، احترام به بزرگترها، اهمیت خانواده، دوستی و همسایگی، قناعت و خداباوری از مهمترین مضامین آنها هستند؛ این مفاهیم نشان‌دهنده اولویت‌های ارزشی و اخلاقی جامعه خوزستان است که در قالب جملات کوتاه و تأثیرگذار بیان شده‌اند.

از دیدگاه زبان‌شناختی، این ضرب‌المثل‌ها نمونه‌ای از تعامل زبان عربی و فارسی در منطقه خوزستان هستند. بسیاری از این ضرب‌المثل‌ها معادل‌های مشابهی در زبان فارسی دارند که نشان‌دهنده اشتراکات فرهنگی و تعاملات اجتماعی طولانی‌مدت بین اقوام ساکن در این منطقه است.

کارکرد اجتماعی ضرب‌المثل‌های عامیانه عربی خوزستانی را می‌توان در چند سطح بررسی کرد؛ نخست، این ضرب‌المثل‌ها به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی و بیان غیرمستقیم انتقادات عمل می‌کنند؛ دوم، آنها نقش مهمی در حفظ و انتقال ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی دارند؛ سوم، این ضرب‌المثل‌ها به تقویت همبستگی اجتماعی و هویت جمعی کمک می‌کنند.

مطالعه تطبیقی این ضرب‌المثل‌ها با معادل‌های فارسی آنها نشان می‌دهد که علیرغم تفاوت‌های زبانی، مفاهیم و پیام‌های مشترکی در آنها وجود دارد؛ این اشتراکات نشان‌دهنده وجود ارزش‌های انسانی مشترک در فرهنگ‌های مختلف است که در قالب‌های زبانی متفاوت بیان شده‌اند.

بررسی موضوعی ضرب‌المثل‌های عامیانه عربی خوزستانی نشان می‌دهد که این ضرب‌المثل‌ها طیف گسترده‌ای از موضوعات زندگی روزمره را پوشش می‌دهند؛ از روابط خانوادگی و اجتماعی گرفته تا مسائل اقتصادی، اخلاقی و مذهبی، همه در این ضرب‌المثل‌ها بازتاب پیدا کرده‌اند.

معروف‌ترین ضرب‌المثل‌های عربی خوزستانی + معنی و کاربرد

روابط خانوادگی و اجتماعی، ارزش‌های اخلاقی و باورهای دینی، در ضرب‌المثل‌های عامیانه عربی خوزستانی به چشم می‌خورد

هاجر خشتی، کارشناس زبان و ادبیات عرب در خصوص ضرب‌المثل‌های عامیانه عربی خوزستانی اظهار کرد: می‌توان ضرب‌المثل‌های عامیانه عربی خوزستانی را به چند دسته اصلی تقسیم کرد؛ اولین تقسیم بندی، ضرب‌المثل‌های مربوط به روابط خانوادگی و اجتماعی است؛ این دسته از ضرب‌المثل‌ها بر اهمیت خانواده، احترام به والدین، روابط همسایگی و دوستی تأکید دارند؛ مانند «الظفر مایتبرا من الحم» که بر پیوند ناگسستنی خانوادگی تأکید می‌کند.

وی ادامه داد: تقسیم بندی دوم شامل ضرب‌المثل‌های اخلاقی و تربیتی می‌شود؛ ضرب‌المثل‌هایی است که به آموزش ارزش‌های اخلاقی مانند صداقت، امانتداری و درستکاری می‌پردازند؛ از جمله این ضرب‌المثل «العاش بلحیله مات بلفگر» که پیامدهای منفی فریبکاری را گوشزد می‌کند.

کارشناس زبان و ادبیات عرب، با بیان اینکه ضرب‌المثل‌های مربوط به کار و تلاش، تقسیم بندی دیگری است؛ تصریح کرد: این دسته بر اهمیت تلاش، پشتکار و برنامه‌ریزی در زندگی تأکید دارند؛ مانند «الی یدگ الباب یسمع جواب» که به اهمیت تلاش و پیگیری اشاره می‌کند.

وی اضافه کرد: گروه دیگر از ضرب‌المثل‌های عامیانه عربی خوزستانی مرتبط با تجربیات گذشتگان و درس‌های زندگی است، از جمله این ضرب‌المثل «المبلل مایخاف من الغرگ» که به اهمیت تجربه در زندگی اشاره دارد؛ تقسیم بندی دیگر می‌تواند بر مبنای باورهای دینی و اعتقادی مردم باشد؛ مانند «الله ماینسی عبده» که بیانگر اعتقاد به لطف و رحمت الهی است.

خشتی در همین راستا به ضرب‌المثل‌های اقتصادی مانند «الفلوس تغیر النفوس» و همچنین پندها و اندرزهای حکیمانه مانند «المجالس مدارس» اشاره می‌کند؛ این ضرب‌المثل‌ها نه تنها بخش مهمی از میراث فرهنگی خوزستان هستند، بلکه همچنان در زندگی روزمره مردم کاربرد دارند و به عنوان ابزاری برای انتقال تجربیات و حکمت‌های زندگی عمل می‌کنند؛ حفظ و انتقال این ضرب‌المثل‌ها به نسل‌های آینده می‌تواند در حفظ هویت فرهنگی منطقه و تقویت پیوندهای اجتماعی نقش مهمی داشته باشد.

معروف‌ترین ضرب‌المثل‌های عربی خوزستانی + معنی و کاربرد

ضرب‌المثل‌های عامیانه عربی خوزستانی و معادل فارسی آن‌ها

وی در ادامه با اشاره به ۱۰۶ ضرب‌المثل، توضیح، کاربرد و معادل فارسی آن را بیان کرد:

۱. المبلل مایخاف من الغرگ
توضیح: کسی که پیش‌از این با مشکلی روبرو شده، از آن نمی‌ترسد.
کاربرد: در مورد افرادی که تجربه سختی را پشت سر گذاشته‌اند.
معادل فارسی: «آب که از سر گذشت، چه یک وجب چه صد وجب»

۲. المجالس مدارس
توضیح: هر مجلس و نشستی فرصتی برای یادگیری است.
کاربرد: اهمیت حضور در جمع‌ها برای کسب تجربه و دانش.
معادل فارسی: «نشست و برخاست با دانایان، مایه دانایی است»

۳. النار لو شبت تحرگ الیابس والاخضر
توضیح: وقتی مصیبتی رخ دهد، همه را درگیر می‌کند.
کاربرد: در مورد مصیبت‌های فراگیر
معادل فارسی: «تر و خشک با هم می‌سوزند»

۴. النار تخلف رماد
توضیح: هر چیزی عاقبتی دارد.
کاربرد: برای بیان پایان هر چیزی.
معادل فارسی: «هر آغازی را پایانی است»

۵. الناس عقولها بعیونها
توضیح: مردم به ظواهر توجه می‌کنند.
کاربرد: اهمیت ظاهر در قضاوت مردم.
معادل فارسی: «چشم، چراغ دل است»

۶. الهوا موتارس خشمه
توضیح: کنایه از تکبر و غرور بی‌جا.
کاربرد: برای افراد متکبر.
معادل فارسی: «باد به غبغب انداختن»

۷. الی یدگ الباب یسمع جواب
توضیح: تلاش کردن نتیجه دارد.
کاربرد: تشویق به پشتکار و تلاش.
معادل فارسی: «جوینده یابنده است»

۸. الی یربی فرخ غیره مثل الی یبنی بگاع غیره
توضیح: تربیت فرزند دیگران مانند ساختن در زمین دیگران است.
کاربرد: بی‌فایده بودن برخی تلاش‌ها.
معادل فارسی: «آب در هاون کوبیدن»

۹. الی یرید شئ یعوف شئ
توضیح: برای رسیدن به چیزی باید از چیزی گذشت.
کاربرد: لزوم فداکاری برای موفقیت.
معادل فارسی: «نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود»

۱۰. الماله اول ماله تالی
توضیح: هر چیزی باید اساس و پایه داشته باشد.
کاربرد: اهمیت داشتن برنامه و هدف.
معادل فارسی: «از کجا آمده‌ای، آمدنت بهر چه بود»

۱۱. المای اذا نچب ما یلم
توضیح: برخی اشتباهات جبران‌ناپذیرند.
کاربرد: هشدار درباره عواقب برخی کارها.
معادل فارسی: «آب ریخته جمع نمی‌شود»

۱۲. الما یریدک، لاتریده
توضیح: در روابط باید متقابل باشد.
کاربرد: در روابط اجتماعی.
معادل فارسی: «محبت، دوطرفه است»

۱۳. الما یعرف الصگر یشویه
توضیح: نشناختن ارزش چیزی موجب از بین رفتن آن می‌شود.
کاربرد: اهمیت شناخت ارزش داشته‌ها.
معادل فارسی: «قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری»

۱۴. الما یعرف تدابیره، حنطته تاکل شعیره
توضیح: بی‌تدبیری موجب از دست دادن دارایی می‌شود.
کاربرد: اهمیت مدیریت در زندگی.
معادل فارسی: «تدبیر نکو بهتر از مال نکوست»

۱۵. الما یعرفک مایثمنک
توضیح: فقط آشنایان قدر انسان را می‌دانند.
کاربرد: ارزش شناخت و معرفت.
معادل فارسی: «قدر زر زرگر شناسد»

۱۶. الما ینطی زبیله محد یعبیله
توضیح: بدون تلاش به نتیجه نمی‌رسیم.
کاربرد: تشویق به تلاش و کوشش.
معادل فارسی: «نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود»

۱۷. الما ینطی من قلیل ماینطی من کثیر
توضیح: بخشندگی به مقدار مال نیست.
کاربرد: اهمیت سخاوت.
معادل فارسی: «از کوزه همان برون تراود که در اوست»

۱۸. الماینوش العنب یگول حامض
توضیح: ناتوانی در رسیدن به چیزی و بهانه‌تراشی.
کاربرد: برای افرادی که از روی حسادت یا ناتوانی عیب‌جویی می‌کنند.
معادل فارسی: «دستم به خرما نمی‌رسد، می‌گویم نارس است»

۱۹. الله ماینسی عبده
توضیح: بیانگر اعتقاد به رحمت و لطف الهی است.
کاربرد: در مواقع سختی و ناامیدی برای دلداری.
معادل فارسی: «خدا بزرگ است یا خدا کریم است یا خدا روزی رسان است»

۲۰. الله یعرف النمله مانطاها جناحات
توضیح: اشاره به حکمت الهی در آفرینش.
کاربرد: پذیرش محدودیت‌های طبیعی.
معادل فارسی: «هر کسی را بهر کاری ساختند»

۲۱. الی بعبه صخل یمع مع
توضیح: اشاره به افرادی که توانایی انجام کاری را ندارند.
کاربرد: در موقعیت‌های ناتوانی و بی کفایتی.
معادل فارسی: «از کوزه همان برون تراود که در اوست»

۲۲. الی لگا احبابه نسه اصحابه
توضیح: بی‌وفایی در دوستی.
کاربرد: برای نکوهش فراموش کردن دوستان قدیمی.
معادل فارسی: «نمک خورد و نمکدان شکست»

۲۳. الف زلمه ولا مره وحده
توضیح: اهمیت انتخاب همسر مناسب.
کاربرد: در مورد اهمیت انتخاب همسر.
معادل فارسی: «زن بد بلای خانمان است»

۲۴. الف صدیق ولا عدو واحد
توضیح: اهمیت پرهیز از دشمن‌تراشی.
کاربرد: در مورد اهمیت دوستی و پرهیز از دشمنی.
معادل فارسی: «یک دشمن زیاد است و صد دوست کم / ‏‬ دشمن دانا به از نادان دوست»

۲۵. الفقیر اله الله
توضیح: امید به خداوند در شرایط سخت.
کاربرد: برای دلداری به افراد تنگدست.
معادل فارسی: «خدا روزی‌رسان است»

۲۶. الفقیر منین الک و الغنی بلعافیه
توضیح: تبعیض اجتماعی بین فقیر و غنی.
کاربرد: انتقاد از نابرابری‌های اجتماعی.
معادل فارسی: «پول که داری همه داری، پول که نداری چه داری»

۲۷. الفگر فوگ الجمل و الچلب عضه
توضیح: بدشانسی پشت بدشانسی.
کاربرد: برای بیان بدشانسی‌های پی در پی.
معادل فارسی: «از چاله در آمدن و به چاه افتادن»

۲۸. الفلوس تغیر النفوس
توضیح: تأثیر پول بر شخصیت.
کاربرد: هشدار درباره تغییر رفتار با ثروتمند شدن.
معادل فارسی: «پول آدم را عوض می‌کند»

۲۹. القاضی راضی المفتی شله غرض
توضیح: دخالت بی‌مورد در امور دیگران.
کاربرد: برای نکوهش دخالت بی‌جا.
معادل فارسی: «فضول را بردند جهنم، گفت هیزمش تر است»

۳۰. الکثره تاخذ الشجعان
توضیح: قدرت تعداد زیاد در برابر شجاعت.
کاربرد: در مورد غلبه کمیت بر کیفیت.
معادل فارسی: «یک دست صدا ندارد»

۳۱. الگارصته حیه یخاف من جرت الحبل
توضیح: ترس ناشی از تجربه تلخ گذشته.
کاربرد: برای بیان محتاط شدن بر اثر تجربه بد.
معادل فارسی: «مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسد»

۳۲. الگرعه تفیس بشعر اختها
توضیح: افتخار به داشته‌های دیگران.
کاربرد: برای نکوهش فخرفروشی با داشته‌های دیگران.
معادل فارسی: «به خودش می‌نازد به دایی‌اش»

۳۳. الگصب کل کا طال طوله مرجوعه علی اصوله
توضیح: اهمیت اصل و نسب.
کاربرد: برای یادآوری اصالت و ریشه.
معادل فارسی: «گوهر اصل آخر کار خود را می‌کند»

۳۴. الگمر بید و النجوم بید
توضیح: داشتن همه چیز و موفقیت کامل.
کاربرد: برای توصیف موفقیت و کامیابی.
معادل فارسی: «هم از توبره می‌خورد هم از آخور»

۳۵. الگنفذ یبوس ولیده و یگول شمنعم خدیده
توضیح: عشق و محبت والدین به فرزند.
کاربرد: برای بیان محبت بی‌قید و شرط والدین.
معادل فارسی: «گر بچه زشت است به چشم پدر زیباست»

۳۶. الظفر مایتبرا من الحم
توضیح: اشاره به پیوند ناگسستنی خانواده و نزدیکان دارد.
کاربرد: زمانی که می‌خواهند بر اهمیت روابط خانوادگی تأکید کنند.
معادل فارسی: «گوشت را از ناخن جدا نتوان کرد»

۳۷. العاده البالبدن مایغیرها غیر الچفن
توضیح: عادت‌های ریشه‌دار تا پایان عمر باقی می‌مانند.
کاربرد: برای افرادی که نمی‌توانند عادت‌های بد خود را ترک کنند.
معادل فارسی: «ترک عادت موجب مرض است»

۳۸. العاش بلحیله مات بلفگر
توضیح: دروغگویی و فریبکاری عاقبت خوشی ندارد.
کاربرد: هشدار به افراد دروغگو و متقلب.
معادل فارسی: «دروغگو حافظه ندارد»

۳۹. العاف داره قل مقداره
توضیح: ارزش و اعتبار افراد به حفظ جایگاه خود است.
کاربرد: اهمیت حفظ موقعیت و مقام.
معادل فارسی: «هرکه از اصل خود دور افتد، خوار گردد»

۴۰. العایش بدنیا سعید
توضیح: زندگی در دنیا همراه با شادی است.
کاربرد: تشویق به خوش‌بینی و لذت بردن از زندگی.
معادل فارسی: «دنیا دو روز است»

۴۱. العب یا فار بغیاب العتاوی
توضیح: سوءاستفاده از نبود ناظر و مسئول.
کاربرد: انجام کارهای نادرست در غیاب مسئولین.
معادل فارسی: «تا گربه نیست، موش‌ها جولان می‌دهند»

۴۲. الصبر مر
توضیح: تحمل سختی‌ها دشوار است.
کاربرد: بیان سختی صبر کردن.
معادل فارسی: «صبر تلخ است ولی بر شیرین دارد»

۴۳. الصبر مفتاح الفرج
توضیح: صبر و شکیبایی راه‌گشاست.
کاربرد: تشویق به صبر در سختی‌ها.
معادل فارسی: «صبر کلید گشایش است»

۴۴. الصدیق یوم الضیق
توضیح: دوست واقعی در سختی‌ها شناخته می‌شود.
کاربرد: اهمیت دوستی در زمان مشکلات.
معادل فارسی: «دوست آن باشد که گیرد دست دوست، در پریشان حالی و درماندگی»

۴۵. الضرس الیتگلگل ینشلع
توضیح: هر چیز بی‌ثبات و متزلزل از بین می‌رود.
کاربرد: در مورد افراد یا موقعیت‌های ناپایدار استفاده می‌شود.
معادل فارسی: «درخت بی‌ریشه زود می‌افتد»

۴۶. الطایح رایح
توضیح: وقتی چیزی از دست برود، دیگر برنمی‌گردد.
کاربرد: در مورد از دست دادن فرصت‌ها یا چیزهای ارزشمند.
معادل فارسی: «آب ریخته جمع نمی‌شود»

۴۷. الطول طول النخله و العقل عقل الصخله
توضیح: ظاهر فریبنده است و مهم باطن است.
کاربرد: برای افراد به ظاهر بزرگ ولی کم‌خرد.
معادل فارسی: «عقل به قد و قامت نیست»

۴۸. العجله من الشیطان
توضیح: شتابزدگی نتیجه خوبی ندارد.
کاربرد: توصیه به صبر و تأمل در کارها.
معادل فارسی: «کار نیکو کردن از پر کردن است»

۴۹. العرسان اثنین و السوادین الفین
توضیح: مداخله‌کنندگان در امور دیگران بسیارند.
کاربرد: انتقاد از دخالت بی‌مورد دیگران.
معادل فارسی: «کاسه داغ‌تر از آش»

۵۰. العمته بلبیت یاکل دهن زیت
توضیح: اهمیت داشتن پشتیبان و حامی.
کاربرد: در مورد مزایای داشتن حامی قدرتمند.
معادل فارسی: «پارتی داشتن»

۵۱. العین ماتعله عل حاجب
توضیح: هر چیزی جای خودش را دارد.
کاربرد: رعایت سلسله مراتب و نظم طبیعی.
معادل فارسی: «هر چیزی جای خودش»

۵۲. الغایب عذره ویا
توضیح: غایب همیشه معذور است.
کاربرد: برای توجیه غیبت افراد.
معادل فارسی: «از دل برود هر آنکه از دیده برفت»

۵۳. الغرایب و لا الگرایب
توضیح: ترجیح غریبه‌ها بر خویشاوندان.
کاربرد: گاهی غریبه‌ها بهتر از آشنایان هستند.
معادل فارسی: «دوست آن باشد که گیرد دست دوست»

۵۴. الغرگان یچلب بسباحه
توضیح: در شرایط سخت به هر راه‌حلی چنگ می‌زنیم.
کاربرد: تلاش برای نجات در شرایط دشوار.
معادل فارسی: «غریق به هر خس و خاشاکی چنگ می‌زند»

۵۵. الغنی غنوله و الفگر ونوله
توضیح: رفتار متفاوت با افراد براساس وضعیت مالی.
کاربرد: انتقاد از تبعیض بر اساس ثروت.
معادل فارسی: «پول داشته باش، آبرو خودش میاد»

۵۶. الخوه مو بلگوه
توضیح: رابطه برادری و دوستی باید از روی میل و رغبت باشد نه اجبار.
کاربرد: در مواقعی که کسی بخواهد رابطه دوستی را تحمیل کند.
معادل فارسی: «دوستی خاله خرسه یا محبت زوری نمیشه»

۵۷. الخیر یخص و الشر یعم
توضیح: کار خوب فقط به خود شخص می‌رسد، اما کار بد به همه آسیب می‌زند.
کاربرد: هشدار درباره عواقب کارهای بد.
معادل فارسی: «نیکی به خود کردی اگر بد کردی به خود کردی»

۵۸. الدم مایضیع
توضیح: پیوند خویشاوندی همیشه باقی می‌ماند.
کاربرد: تأکید بر اهمیت روابط خونی و خویشاوندی.
معادل فارسی: «خون جلوی خون را می‌گیرد»

۵۹. الدنیا دواره
توضیح: دنیا در حال چرخش است و هیچ چیز ثابت نمی‌ماند.
کاربرد: یادآوری ناپایداری دنیا و تغییر شرایط.
معادل فارسی: «چرخ روزگار یا این روزها نیز بگذرد»

۶۰. الدنیا یوم الک و یوم علیک
توضیح: روزگار گاهی به کام و گاهی به ناکام است.
کاربرد: دلداری دادن در سختی‌ها و پرهیز از غرور در خوشی‌ها.
معادل فارسی: «دنیا دو روزه، یه روز خوش یه روز ناخوش»

۶۱. الزلم صنادیگ مقفله
توضیح: نمی‌توان به ظاهر افراد اعتماد کرد و درون آنها پنهان است.
کاربرد: هشدار درباره قضاوت سطحی افراد.
معادل فارسی: «از ظاهر نمیشه باطن کسی رو فهمید»

۶۲. الچلب ماینجس البحر
توضیح: افراد کوچک نمی‌توانند به بزرگان آسیب برسانند.
کاربرد: بی‌اهمیت بودن حرف و عمل افراد حقیر.
معادل فارسی: «سگ چه داند قدر مشک و عنبر را»

۶۳. الحسن اخو الحسین
توضیح: اشاره به شباهت زیاد بین دو چیز یا دو شخص دارد.
کاربرد: زمانی که دو نفر یا دو چیز بسیار شبیه هم هستند.
معادل فارسی: «سیبی که دو نصف کرده باشند»

۶۴. الحگ ماینزعل منه
توضیح: حقیقت تلخ است، اما باید پذیرفته شود.
کاربرد: در مواقعی که کسی از شنیدن حقیقت ناراحت می‌شود.
معادل فارسی: «حرف حق تلخ است»

۶۵. الحگران یگطع المصران
توضیح: بی‌توجهی و بی‌اعتنایی می‌تواند بدترین آزار باشد.
کاربرد: در مواقعی که می‌خواهیم کسی را با بی‌توجهی تنبیه کنیم.
معادل فارسی: «بی‌محلی از هر دردی بدتر است»

۶۶. الحگوگ ترید حلوگ
توضیح: برای گرفتن حق باید تلاش کرد و سخن گفت.
کاربرد: تشویق به مطالبه حقوق خود.
معادل فارسی: «حق گرفتنی است، نه دادنی»

۶۷. الحیه تموت و سم‌ها بی‌ها
توضیح: اثرات بد برخی چیزها حتی پس از نابودی آنها باقی می‌ماند.
کاربرد: در مورد تأثیرات ماندگار اعمال بد.
معادل فارسی: «مار مُرد و افعی زنده شد»

۶۸. اسمک بلحصاد و منجلک مکسور
توضیح: کنایه از بدشانسی و ناتوانی در انجام کار.
کاربرد: برای توصیف موقعیت‌های بدشانسی.
معادل فارسی: «شانس نداری اگر بری دریا، آب خشک میشه»

۶۹. الزلمه بضراعه مو بلسانه
توضیح: ارزش مرد به عملکرد و توانایی‌های اوست، نه حرف‌هایش.
کاربرد: برای افرادی که فقط ادعا می‌کنند، اما عمل نمی‌کنن. د
معادل فارسی: «عمل کار برآید به سخندانی نیست یا به عمل کار برآید به سخن دانی نیست»

۷۰. السمچه تخیس من راسها
توضیح: فساد از رأس و رهبری شروع می‌شود.
کاربرد: وقتی مشکل از مدیریت و رهبری باشد.
معادل فارسی: «ماهی از سر گنده گردد نی ز دُم»

۷۱. الشاذی بعین امه غزال
توضیح: هر زشتی در چشم مادرش زیباست.
کاربرد: برای بیان عشق و علاقه والدین به فرزندان.
معادل فارسی: «کلاغ به بچه‌اش میگه قربون نوکت برم»

۷۲. الشوف شوف الگلب مو شوف العیون
توضیح: درک حقیقی با قلب است نه با چشم ظاهربین.
کاربرد: در مواقعی که باید با بصیرت قلبی قضاوت کرد.
معادل فارسی: «دیده دل باز کن که جان بینی»

۷۳. الصباح الرباح
توضیح: صبح وقت مناسب برای کار و تلاش است.
کاربرد: تشویق به صبر و شروع کار در زمان مناسب.
معادل فارسی: «صبح اول وقت برکت دارد»

۷۴. البچای غلب الشکای
توضیح: گریه‌کننده بر شکایت‌کننده پیروز می‌شود.
کاربرد: در مواقعی که مظلوم‌نمایی بهتر از شکایت است.
معادل فارسی: نزدیک‌ترین معادل «آه مظلوم سحر دارد»

۷۵. البطنه خالیه میخاف
توضیح: انسان گرسنه از چیزی نمی‌ترسد.
کاربرد: برای بیان شجاعت ناشی از ناچاری.
معادل فارسی: «آدم گرسنه ایمان ندارد»

۷۶. البعد بعد الگلوب مو بعد الدروب
توضیح: دوری واقعی، دوری دل‌هاست نه فاصله فیزیکی.
کاربرد: در مورد روابط عاطفی و دوستی‌ها.
معادل فارسی: «دوری و دوستی»

۷۷. البعید عن العین بعید عن الگلب
توضیح: کسی که از چشم دور است از دل هم دور می‌شود.
کاربرد: اهمیت حفظ ارتباط در روابط.
معادل فارسی: «از دل برود هر آنکه از دیده برفت»

۷۸. البلاش ماینحاش
توضیح: چیز مفت و بی‌ارزش طرفدار ندارد.
کاربرد: برای بیان بی‌ارزشی چیزهای مفت و رایگان.
معادل فارسی: «مفت باشد، کوفت باشد»

۷۹. التجاره شطاره
توضیح: موفقیت در تجارت نیازمند هوشمندی و زیرکی است.
کاربرد: تشویق به هوشمندی در کسب و کار.
معادل فارسی: «تاجر باید زرنگ باشد»

۸۰. اکل و نام یا غنام
توضیح: کنایه از زندگی ساده و بی‌دغدغه.
کاربرد: اشاره به افراد بی‌خیال و راحت‌طلب.
معادل فارسی: «خورد و خوابید و خدا را شکر کرد»

۸۱. اقرا له القاتحه
توضیح: کنایه از تمام شدن کار کسی یا چیزی.
کاربرد: وقتی کار از کار گذشته باشد.
معادل فارسی: «کار از کار گذشته»

۸۲. اگرب من العین للحاجب
توضیح: نشان دهنده نزدیکی و صمیمیت زیاد.
کاربرد: برای بیان رابطه بسیار نزدیک.
معادل فارسی: «از رگ گردن نزدیک‌تر»

۸۳. اگعد اعوج و احچی عدل
توضیح: مهم درستی گفتار است نه ظاهر.
کاربرد: اهمیت صداقت و راستگویی.
معادل فارسی: «سخن راست را از دهان کج بشنو»

۸۴. الباب الیجیک منه ریح، سده و استریح
توضیح: از منبع آزار دوری کن.
کاربرد: توصیه به دوری از مشکلات.
معادل فارسی: «جلوی ضرر را از هر کجا بگیری منفعت است»

۸۵. التمنی ما تهنی
توضیح: با آرزو کردن به جایی نمی‌رسی.
کاربرد: تشویق به تلاش به جای آرزو.
معادل فارسی: «نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود»

۸۶. الچلب چلب لو گوطوه ذهب
توضیح: ذات بد تغییر نمی‌کند.
کاربرد: اشاره به تغییر ناپذیری ذات افراد.
معادل فارسی: «گرگ‌زاده عاقبت گرگ شود»

۸۷. الچلب ماینبح الا عند باب اهله
توضیح: هر کس در محیط خودش شجاع است.
کاربرد: اشاره به افرادی که فقط در محیط امن خود شجاع هستند.
معادل فارسی: «شیر در خانه، روباه در کوچه»

۸۸. اذا ماتنوش ایدک حط رجلک
توضیح: اگر با یک روش نتوانستی به هدفت برسی، از راه دیگری تلاش کن.
کاربرد: در مواقعی که نیاز به تغییر روش برای رسیدن به هدف است.
معادل فارسی: «از این در نشد، از آن در»

۸۹. اذا ماطاعک الزمان طیعه
توضیح: گاهی باید با شرایط کنار آمد و تسلیم زمان شد.
کاربرد: در مواقع سختی و مشکلات که نیاز به صبر است.
معادل فارسی: «با دست نمی‌شود با زمانه در افتاد»

۹۰. ارکض ورا الیبچیک و لا ترکض ورا الیضحکک
توضیح: نصیحت‌های تلخ دوستان بهتر از تملق‌های شیرین دشمنان است.
کاربرد: تشخیص دوست واقعی از دشمن ظاهردوست.
معادل فارسی: «دشمن دانا به از دوست نادان»

۹۱. اسئل علی الجار قبل الدار
توضیح: اهمیت همسایه خوب در زندگی.
کاربرد: قبل از هر تصمیم مهم، تحقیق کردن.
معادل فارسی: «اول همسایه، بعد خانه»

۹۲. اسئل مجرب ولا تسئل حکیم
توضیح: تجربه عملی ارزشمندتر از دانش نظری است.
کاربرد: در مواقع نیاز به راهنمایی و مشورت.
معادل فارسی: «کار نیکو کردن از پر کردن است»

۹۳. استننث وگول من الله
توضیح: نکوهش بهانه‌تراشی و تنبلی.
کاربرد: انتقاد از افرادی که مسئولیت‌پذیر نیستند.
معادل فارسی: «از تو حرکت، از خدا برکت»

۹۴. اسعی یا عبدی و انی اعینک
توضیح: تشویق به تلاش و کوشش با توکل به خدا.
کاربرد: در مواقع نیاز به انگیزه و امید.
معادل فارسی: «از تو حرکت، از خدا برکت»

۹۵. اسم الله علیه، لایغشی علیه
توضیح: توصیف شخص شجاع و نترس.
کاربرد: برای تحسین افراد شجاع.
معادل فارسی: «شیر خدا»

۹۶. اسمع و ابلع
توضیح: نادیده و نشنیده گرفتن حرف‌های نامناسب.
کاربرد: در مواقعی که باید خویشتن‌داری کرد.
معادل فارسی: «به روی خودت نیاور»

۹۷. اش خاسر بی جیر، مسامیر
توضیح: کنایه از افراد خسیس و سخت‌گیر در خرج کردن.
کاربرد: انتقاد از بخل و خساست.
معادل فارسی: «دندان گرد است»

۹۸. شلون الصحه نشله و گحه
توضیح: طنزی درباره پاسخ منفی به احوالپرسی.
کاربرد: در موقعیت‌های طنزآمیز.
معادل فارسی: «بد نیستم، الحمدلله!»

۹۹. اصابعک ماهن سوه
توضیح: اشاره به تفاوت‌های ذاتی بین افراد و چیزها دارد.
کاربرد: برای بیان تفاوت‌های طبیعی بین افراد یک خانواده یا گروه.
معادل فارسی: «پنج انگشت برابر نیستند»

۱۰۰. اصبر و الصبر مبروک تالیه
توضیح: تاکید بر ارزش صبر و نتیجه‌بخش بودن آن.
کاربرد: در مواقع سختی برای دلداری دادن.
معادل فارسی: «صبر تلخ است ولی بر شیرین دارد»

۱۰۱. اطرش بلزفه
توضیح: اشاره به فردی که در موقعیتی قرار دارد که درک درستی از آن ندارد.
کاربرد: برای توصیف افراد بی‌خبر از شرایط.
معادل فارسی: «از همه جا بی‌خبر»

۱۰۲. اغسل ایدک للعچس
توضیح: کنایه از آماده شدن برای کار سخت.
کاربرد: زمانی که باید برای کاری مهم آماده شد.
معادل فارسی: «آستین بالا زدن»

۱۰۳. اکتل الحیه من راسها
توضیح: برای حل مشکل باید به سراغ ریشه آن رفت.
کاربرد: در مواجهه با مشکلات اساسی.
معادل فارسی: «از ریشه حل کردن»

۱۰۴. اکره و گول و حب و گول
توضیح: تشویق به صداقت در بیان احساسات.
کاربرد: در روابط اجتماعی و عاطفی.
معادل فارسی: «رک و راست بودن»

۱۰۵. اکل ماتشتهی و البس ما یعجب الناس
توضیح: اهمیت توجه به نظر دیگران در ظاهر و حفظ آزادی در امور شخصی.
کاربرد: در مورد رعایت عرف اجتماعی.
معادل فارسی: «خود را با جامعه هماهنگ کردن»

۱۰۶. اکل مر و اشرب مر و لا تعاشر مر
توضیح: تحمل سختی‌ها بهتر از همنشینی با افراد تلخ است.
کاربرد: در مورد اهمیت انتخاب دوست و همنشین.
معادل فارسی: «همنشین نیک بهتر از تنهایی»

معروف‌ترین ضرب‌المثل‌های عربی خوزستانی + معنی و کاربرد

بنابرآنچه که گفته شد؛ ضرب‌المثل‌های عامیانه عربی خوزستانی نقش بی‌بدیلی در انتقال میراث فرهنگی و ارزش‌های اجتماعی این منطقه داشته‌اند؛ این ضرب‌المثل‌ها با پوشش دادن طیف گسترده‌ای از موضوعات زندگی، از روابط خانوادگی گرفته تا مسائل اقتصادی و اخلاقی، همچون آینه‌ای تمام‌نما، بازتاب‌دهنده هویت فرهنگی و اجتماعی مردم خوزستان هستند؛ تعامل زبانی و اشتراکات معنایی این ضرب‌المثل‌ها با معادل‌های فارسی آنها، نشان‌دهنده پیوند عمیق فرهنگی میان اقوام ساکن در این منطقه است.

در پایان می‌توان اذعان داشت که این گنجینه ارزشمند فرهنگی، علاوه بر کارکردهای آموزشی و تربیتی، نقش مهمی در تقویت همبستگی اجتماعی و حفظ هویت جمعی مردم خوزستان ایفا می‌کند؛ تداوم حیات این ضرب‌المثل‌ها در زندگی روزمره مردم و کاربرد آنها در انتقال تجربیات و حکمت‌های زندگی، اهمیت حفظ و انتقال این میراث گران‌بها به نسل‌های آینده را دوچندان می‌کند. بی‌تردید، تلاش برای حفظ و ترویج این ضرب‌المثل‌ها می‌تواند به تقویت پیوندهای اجتماعی و غنای فرهنگی منطقه کمک شایانی کند.

کد خبر 809605

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.