به گزارش خبرگزاری ایمنا، ایران دارای تاریخچه غنی و سرشار است که میتوان از هر یک از آنها داستان، اشعار، فیلم در عرصههای حرفهای، تخصصی و بالا تولید و در سطح جهانی منتشر کرد؛ بر این اساس تولید آثاری فاخر بیانکننده فرهنگ غنی و متعالی یک سرزمین در کنار تولید محتوا خوب و مناسب است که میتواند انسانهایی با محتوا، سرشار از خلاقیت، ایدههای انسانی و درست را تربیت کند و آیندهای را تضمین سازد اما امروزه به دلیل وجود صنایع سینمایی غلط و خالی از محتوا که تنها هدفشان جذب مخاطب است، عرصه سینما از حقیقت تعالی انسانی دور و به فرم، خلاصه و محدود شده است که در این راستا آسیبهای جدی اجتماعی را بر ابعاد مختلف جوامع انسانی و جهانی وارد کرده است؛ بررسی رابطه میان فرم و محتوا در صنعت سینمای ایران و سیطره فرم بر محتوا تنها محدود به کشور ما نیست، بلکه در تمام جهان صنعت سینما به دلیل ویژگیهای خاص خود به فرم اهمیت بیشتری میدهد.
این مسئله ناشی از ذات صنعتی سینما است که همچون دیگر صنایع تحت تأثیر سرمایهداری قرار دارد؛ اما در کشورهایی با تمدن و نگاه متفاوت مانند ایران، انتظار برای توجه بیشتر به محتوا وجود دارد، هرچند که این مسئله نیازمند جهاد و تلاش مستمر است، همچنین باید توجه جدی به ظرفیتهای داخلی کشور در حوزه هنر و بهویژه سینما شود، چراکه با سرمایهگذاری مادی و معنوی صحیح بر نسل جوان و بااستعداد ایران، میتوان به نتایج بزرگی در زمینههای فرهنگی و هنری دست یافت و این نسل، با تواناییها و افکار پیشرفته خود، توانایی خلق آثار ارزشمند و اثرگذار را دارد.
از طرفی نقش مهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این مسیر برجسته است و از این نهاد انتظار میرود که با برنامهریزیهای دقیقتر و حمایتهای گستردهتر، زمینهساز رشد و تحول در عرصه هنر و سینما باشد. این تغییرات نهتنها در عرصه داخلی، بلکه در سطح جهانی نیز میتواند نقشی کلیدی ایفا کند و جمهوری اسلامی ایران را به عنوان قطب محتوایی در جهان معرفی کند.
با توجه به اهمیت این موضوع با حجتالاسلام سیدمحمد صادقی آرمان، مشاور مدیرعامل و دبیر کارگروه تحول و تعالی بنیاد سینمایی فارابی به گفتوگو پرداختیم؛ وی پیشتر نیز بهعنوان مدیرکل تبلیغات و ارتباطات اسلامی، مدیرکل روابطعمومی و امور بینالملل، مدیر برنامهریزی و ارزیابی و نظارت، مدیر و طراح طرح تحول آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه (س)، رئیس کارگروه محتوایی و فرهنگی شورای هماهنگی دهه کرامت کشور، عضو کارگروه مشورتی فرهنگی آستان قدس رضوی، مشاورت معاون تهذیب مرکز مدیریت حوزههای علمیه کشور، دبیر همایش ملی تشکلهای شاخص فرهنگی، دبیری دبیرخانه آئینهای فاطمی، عضو هیئت امنای بنیاد نیکوکاری خدام الحسین (ع)، مدیریت مرکز رشد و نوآوری سازمان توسعه تشکلهای دینی سازمان تبلیغات فعالیت داشته و نویسنده و مؤلف دهها جلد کتاب در عرصههای مدیریتی و فرهنگی و تربیتی، تهیه کننده و کارگردان آثار فیلم و مستند، مدرس دورههای مدیریت راهبردی، مدیریت فرهنگی و سواد رسانهای بوده است. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
ایمنا: در سینمای ایران موضوع فرم تا چه میزان بر محتوا سایه انداخته است؟
حجتالاسلام صادقی آرمان: سایهاندازی فرم بر محتوا در صنعت سینما فقط مشکل کشور ما نیست و این صنعت چنین قابلیت، جلوه و کارکردی دارد که برای آن فرم مهم است که من از آن به صنعت تعبیر میکنم، همچون صنعت خودروسازی و ساختمانسازی؛ ما باید تفکیکی میان هنر و صنعت سینما قائل شویم.
بین صنعت سینما و هنر نیست فاصله وجود دارد؛ وقتی از صنعت حرف میزنیم فرم بسیار مهم است و قائل بر این هستیم که تمام قالبهای هنری که استفاده میشود برای انتقال مفاهیم است.
اصالت و اصل هنر برای انتقال مفاهیم صحیحی که منطبق با نظام عالم است به کار میرود؛ البته مفاهیم منفی داریم که اکنون دارد استفاده میشود و قائل بر این هستیم که امروز صنعت سینما به دلیل ویژگیای که خودش دارد در اختیار برخی صنعتگران سینما است که آنها متمولان عالم هستند.
وقتی که هزاران هزار میلیارد در صنعت سینما خرج میشود، معلوم میشود که این سرمایه از جایی میآید و سرمایهدارانی هستند که این صنعت را اداره میکنند؛ یعنی سرمایه و پول است که صنعت را جلو میبرد و البته مفاهیمی را نیز منتقل میکنند که آن مفاهیم منطبق با منافع آن سرمایهدار و سرمایهدارانی است که از این کار و صنعت دنبال منافعی هستند.
ما در تمدن، نگاه و تفکر غرب چیزی به نام free، مجانی و رایگان نداریم و بابت سر سوزن هزینهای که انجام میگیرد چند برابر باید برداشت شود تا بعد برگشت سرمایه اتفاق بیفتد، بنابراین به هیچ عنوان اینطور نیست که از این صنعت بهعنوان سرگرمی و تفریح انسانها استفاده کنند، بلکه سرمایهدار با آن تجارت میکند و یک صنعت پردرآمد است.
این فقط مشکل کشور ما نیست؛ اما ما از کشور خودمان یعنی جمهوری اسلامی ایران انتظاراتی داریم، چراکه نگاه تمدنی متفاوتی با عالم دارد و انتظار از آن بالاتر است.
ایمنا: طبق این توضیحات، آیا واقعاً فرم در صنعت سینما غالب بر محتوا است؟
حجتالاسلام صادقی آرمان: بله چرا که این صنعت است که پول درمیآورد؛ یکی میگفت ما مفاهیم اخلاقی و تربیتی ساختهایم اما چون اقبال به آن زیاد نیست باید کاری تولید کنیم که مخاطبپسند باشد. کسی که به عنوان تهیهکننده کاری را انجام میدهد میگوید میخواهم سرمایه من افزایش پیدا کند تا این صنعت را وسیعتر کنم، بنابراین مفهوم اگر خوب است، اما مشتری ندارد، چرا من باید روی آن هزینه کنم؟ چرا باید چنین اثری تولید کنم؟ در اینجا محتوا به معنای محتوای صحیح، قشنگ، اصیل و انسانساز است؛ چیزی که تمام انبیا و اولیا به خاطرش آمدند این است که انسان به کمال خود دست پیدا کند و این هنر باید در خدمت انسانسازی باشد؛ پس اگر زمانی من اثری را خلق و تولید کردم و این اثر من منجر به انسانسازی نشد، ایرادی وجود دارد؛ همانطور که در صنعت سینمای غرب میبینیم، این صنعت در خدمت فحشاء، خراب کردن انسان و به بردگی گرفتن انسان برای سرانی است که ضرب و زور دارند و در عالم سیاستگذاری میکنند.
پس فرم غالب است و این تنها مشکل ما نیست، اما انتظار از بلاد خودمان بیشتر است؛ همانطور که پروردگار متعال میفرماید هر آنچه که در آسمانها و زمین است را مسخر انسان کردم تا بتواند رشد کند و به کمال برسد و جایگاه خود را پیدا کند.
کارکرد هنر قدسی، هنر آسمانی و هنر حقیقی آن زمان است که از این فضا فاصله پیدا میکند و به تعبیری میشود نام آن را هنر نگذاشت، وقتی تکنولوژی میآید به آن صنعت میگوئیم و فرقی نمیکند چه صنعتی باشد. هر چقدر فرم حرفهایتر، نور بهتر، قاببندی بهتر، دکوپاژ قشنگتر، دکور و فضاسازی ویژهتر و اجرای بازی حرفهایتر باشد، کار بهتر میشود.
نکتهای در خصوص خلق اثر دارم و میگویم چیزی تا ایجاد نشده است وجود ندارد، اما زمانی که خلق میشود دیگر از بین نمیرود و ما در عالم چیزی به این معنا نداریم و انرژیای که ایجاد و موجود میشود دیگر این انرژی از بین نمیرود و تبدیل به چیز دیگری میشود و دیگر میماند؛ حالا این را وقتی در بعد انسانی نگاه میکنیم میگوئیم که همین الان ما یک فکری را میکنیم و این فکری که الان من خلق کردم دیگر از بین نمیرود و الیالابد میماند، امکان دارد که این فکر تبدیل شود به چیز دیگر اما از بین نمیرود چراکه نبوده است اما من آن را خلق کردم، یک میلی را که من در خود ایجاد میکنم این میل نبوده است و من الان آن را خلق میکنم و اینکه خلق میشود دیگر از بین نمیرود، رفتاری که از من سر میزند نبوده است اما الان من آن را ایجاد میکنم و این دیگر ماندگار میشود.
ایمنا: در این میان وظیفه ما چیست؟ ما چه اثری خلق میکنیم؟
حجتالاسلام صادقی آرمان: ما گاهی در فضای تخیل و فیلمسازی میرویم و میگوئیم اگر یک ویترینی به بزرگی زندگی انسان ۵۰، ۶۰ الی ۷۰ ساله داشته باشیم و هر آنچه که این انسان خلق میکند در آن ویترین میرود و نمایش داده میشود از افکار، میل و رفتارهایش همه در این ویترین قرار میگیرد و بعد رهگذرها میروند به این نگاه میکنند و میبینند که چه چیزهایی خلق کرده است، چه فکری! حالا شما این را تعمیم بدهید به تمام افکاری که این انسان دارد، که افراد میبینند و میگویند این چه فکری است که تو خلق کردی چقدر زشت است یا این چه فکر قشنگی است، چقدر زیبا و دلبر است و میتواند انسان را به خود جذب کند، این چه میلی است که الان در قلب تو خطور کرده و خلق کردی چقدر بد چقدر خوب این چه رفتار و… است؛ اینها همه به شکل در بیاید، مجسم شود و بیاید در آن ویترین قرار بگیرد؛ اگر با این نگاه فیلمسازان ما بیایند و فیلم تولید کنند خیلی جالب میشود و خلق آنها نمود بیرونی دارد و این را آن بینندگان حقیقی میبینند و میگویند این چی بود که خلق کردی این خلقی که کردی با نظام عالم تطبیق ندارد چقدر زشت است و اتفاقاً این منطبق با نظام عالم است، چقدر زیبا است؛ پس باید خلق اثر این چنینی باشد.
اینجا چقدر این مفهوم و محتوا مهم و جدی میشود؟ شاید این نوع حرفی که من میزنم در فضای امروزی سینما نه تنها سینمای غرب بلکه سینمای داخلی ما حرفهای بعید ذهنی تلقی و گفته میشود، چه میگوئید شما؟ من گیشه میخواهم و من شهرت میخواهم.
سرمایه یکی از آن مواردی است که این صنعت را راه میبرد، اما آن سرمایه چگونه میخواد پولش را برگشت دهد و افزایش دهد؟ او باید ابزارهایی درست کند که اسم آن را امروزه سلبریتی و انسانهای شهره میگوئیم که به این واسطه میتوانند فرآیند کار را انجام دهند و اگر این انسان شهره نباشد نمیتواند حتی آن مفهوم غلط را منتقل کند، پس شهرهسازی و سلبریتیسازی میکند که بتواند مفاهیمش را راه ببرد، منتقل کند و دیده شود.
حتی میبینیم که آفت آن به ما هم گرفته است، و صنعت به این معنا نیست و میگوئیم اگر این سند در خدمت انسان بود خیلی هم عالی است و باید کامل و حرفهای وارد آن شویم، کار کنیم و این روند درست است و مفاهیم مهم میشود، اگر نه ما هم میریم در همان بازیای که در این زیست بوم طراحی شده است و دامن ما را میگیرد لذا همچون جشنواره فیلم فجر ما که به عبارتی یک مراسم انتشار مدهای جدید آن سال است و ربطی به هنر ندارد اتفاق میافتد، یعنی میایم آنجا برای جلوهگری، تبرج، عشوهگری، مدسازی و… در صورتی که جشنواره فیلم فجر ما برخاسته از انقلاب اسلامی ایران با تفکر مفاهیم عالی و بلند است اما عوامل فیلمها برای بیشتر دیده شدن میآیند؛ در همین راستا این آفت ما را هم گرفته که میرویم در آن فضای فرم و خالی از محتوا میشویم که این خالی شدن از محتوا چنین وضعیت فعلی را برای ما به وجود میآورد.
البته این عرایض بنده به این معنا نیست که ما هیچ اثر خوبی تولید نکردیم یا در سینما افراد هنرمند معتقد به این مفاهیم عالی نداریم بلکه در این بلاد امثال شهید آوینیها را دیدیم و تجربه کردیم امثال مرحوم سلحشور را دیدیم که انسانهایی بودند و با مفاهیم عالی سعی کردند این صنعت و هنر را پیش ببرند و پیاده کنند اما انتظار از چنین جایی که دارد حرف تمدنی میزند بسیار بالا است که اکنون اصلاً با آن اندازه ما فاصله زیادی داریم و حالا حالاها کار داریم.
ایمنا: فرمی که اکنون موجود است و با آن کار میکنند تا چه میزان موفق بوده؟
حجتالاسلام صادقی آرمان: مقام معظم رهبری راجعبه فیلمهای کرهای میگویند که ببینید این هنر سینما است که دارد این کار را انجام میدهد مثلاً نگاه کنید افسانههای کرهای نبوده و ایجادش کردند اما چطور هنرمندانه این را آوردند و حتی ما هم که باورهای این چنینی نداریم آن را نگاه میکنیم چون توانسته این را خیلی هنرمندان بیاورد، پیاده کند، نمایش دهد و بسازد و میتوان گفت که در آن باطل خودش موفق دارد عمل میکند هرچند که مانایی این باطل زیاد نیست اما دارد در صنعت خودش خوب عمل میکند.
اما در کشور ما چقدر این فرم توانسته خوب عمل کند؟ من این را با نگاه خود میگویم، ما شاید در انتقال مفاهیم درست و موفقیت فرم، کارهای زیادی شاید نداشته باشیم و گاهی اوقات از سر ناچاری وقتی گرسنه هستیم و غذا گیر نمیآوریم هله هوله میخوریم؛ و این چیزی است که دارد اتفاق میافتد و ما چون غذای طیب و طاهر پیدا نمیکنیم باید فعلاً چنین چیزی بخوریم لذا از این بابت که بعضی از آثار دارد دیده میشود به این معنا نیست که در فرم موفق بوده است و تاکید میکنم که ما محدود چیزهایی داشتیم که شاید در فرم نیز توانسته یک سری توفیقاتی را کسب کند.
ایمنا: این بی توجهیها به محتوا از کجا نشئت میگیرد؟
حجتالاسلام صادقی آرمان: شاید دستگاههایی مستقیماً متولی بعضی از امور باشند، برای مثال وزارت ارشاد اسلامی یکی از کارهایش مستقیماً این چنین موضوعاتی است، مثلاً سازمان تبلیغات، مثلاً حوزه هنری، مثلاً، مثلاً، مثلاً....! بله قطعاً وقتی من مأموریتی پیدا میکنم وقتی که رسالتی در اینجا بر عهده من میگذارند میبایستی فعالیت بیشتری انجام دهم، اما یک بخشی از آن مطالبه عمومی است و شاید یکسری از دستگاهها و یا افراد و انسانهای دغدغهمند و متعالی بتوانند مطالبه کنند؛ برای مثال پیامبرها که میآمدند آیا دستگاههای خاصی بودند که میآمدند و کار میکردند؟ خیر انسانی بود که احساس تکلیف میکرد، مأموریت بر عهده آن گذاشته شده بود و مأمور بود که آن خوبیها را در عالم نشر دهد و به نظرم اینجا ما اگر بگویم که دستگاهها مأمور هستند، بله باید آنها کار خود را انجام دهند اما میدانیم که معمولاً از سیستم کارمندی و چنین فرایندهایی خیلی کار در نمیآید.
برای مثال شهید آوینی کارمند جایی نیست و آثار آن برای کارمندی جایی بودنش نیست و برای یک انسان و فرد است که خودش به یک تعالیای رسیده و میتوان گفت که از کوزه همان برون طراوت که در او است؛ لذا در هر خروجیای که از خالق اثر نگاه میکنی آن چیزی است که در وجود آن فرد قرار دارد و خود این یک معیار و سنجش میشود و ما گاهی اوقات وقتی میخواهیم که آدمهایی را بسنجیم آنها را با بروندادهای خروجیشان میسنجیم که ببینیم چی از او دارد صادر میشود و این همان وجودش است، حالا زشت یا زیبا و هر چیزی که درونش است دارد بیرون میآید. بنابراین خلق اثر به معنا دارد اتفاق میافتد و میخواهم بگویم که راجع به افراد هم هست نه فقط دستگاهها! دستگاهها مأمور هستند و باید انجام دهند اما این افراد هم میتوانند کار کنند.
ایمنا: چرا همتی نمیکنیم که دنبالش برویم و حلش کنیم؟
حجتالاسلام صادقی آرمان: به نظرم این مسئله قابل حل است البته جهاد میخواهد، جهاد به معنای سختکوشی، زحمت زیاد، به معنای حقیقی صبح تا شب شب تا صبح تلاش کردن است و اینجور نیست که خیلی راحت بنشینیم و بگوییم یک چیز قیمتی از آب در بیاید. بنابراین باید بدانیم که سازمانها قابل اصلاح هستند البته بسیار مشکل، که شاید از آن راحتتر افراد هستند و ما باید یکسری انسانهایی را تربیت کنیم با درونی زیبا تا خروجیهای زیبا از آنها صادر شود.
برای مثال در یک الی دو سال اخیری که المپیاد فیلمسازی در حال برگزاری است، وقتی با بعضی از بچههای کودک و نوجوان یعنی ۱۲، ۱۳، ۱۴ ساله که با فطرت نزدیک است و هنوز عوامل اطراف و اطرافش را فطریتر نگاه میکند صحبت میکردیم و از او سوال پرسیدم که آخر آخرش میخواهی چیکار بکنی؟ میگوید که من میخواهم یک کاری خلق و تولید کنم که ظهور امام زمان را نزدیک کند و این در ادبیات سینمایی الان ما است که یک نوجوان به فطرت نزدیک است و یکی دیگر میگوید که من میخواهم کارهایی تولد کنم که تمام عالم را به خدا نزدیک کند؛ پس ببینید نگاهها چقدر نورانی، چقدر ویژه و درست است و با رسالت اصلی هنر سازگاری دارد و چقدر صنعت سینما باید در خدمت این هنر قرار بگیرد.
حالا در خیلی از مجموعهها بعضی از استعدادها را شناختیم، در این صنعت سینمایی خودمان یعنی صنعت سینمایی جمهوری اسلامی ایران افراد را آوردیم و این بچه با این نقاط اوج میرود در فضای ساخت و ساز فیلم، در این صنعت اما بعدها وقتی از این فرد سوال کنی که ۲۰ سال پیش چنین حرفی را زدی میگوید من چنین حرفی زدم! اصلاً شدنی است مگر؟! این چه حرفیست، این حرف غلط بوده و بچه بودم این را گفتم! یعنی اتمسفر و زیست بوم، زیست بومی نیست که بتواند خروجی خیلی عالی از آن در بیاید.
البته باز هم تاکید میکنم که آثار خوبی هم داشتیم و گاهاً وقتی با عوامل فیلمی صحبت میکنیم برای مثال بازیگر کار میگوید در بستر تولیداتی که داشته انجام میشده میدانستم که از من غرض دیگری در این صنعت ندارند، انسان سالمی است و آدم دوست دارد با او کار کند چرا که از آدم غیر خودش را نمیخواهد و میخواهد کار و حرفهاش را دریافت کند و با هم مشترکا یک اثر مطلوب و انسانی خلق کنیم.
پس ببینید این زیست بوم که خیلی کم داریم کجا است و آن زیست بوم که این بچه با تفکر سالم و نورانی واردش میشود و به یک انسان ظلمانی تبدیل میگردد چطور است… و اینجا است که بعد هر صادرهای که از آن بیرون میآید خراب میشود پس باید این اصلاح شود که در چند لایه کار میخواهد.
از آنجایی که در مقاطع مختلف جاهای مختلف قرار داشتم میفهمم که چقدر این کار سخت است اما نشدنی نیست و در چند لایه کار لازم دارد، برای نمونه در حیطه مسئولان یکسری سیاستگذاری، تصمیمگیری و قوانین لازم دارد، در لایه کنشگران و تولید کنندگان یکسری اقدامات لازم است، همچنین در یکسری از استعدادهای موجود به اقداماتی نیازمند هستیم، در فضای تربیتی که باید برای این صنعت و هنر انجام بگیرد نیز یکسری اقدامات دیگر؛ که مجموعه اینها را قائل بر این هستم که شدنی است و میشود هم سازمانها و سیستمها را به رسالت اصلی خودشان نزدیک کرد و تغییر داد و هم میشود افرادی که میخواهند بروند در اینجا کنش کنند و در این صنعت فعالیت کنند.
نمیخواهم بگویم که فلان جا مقصر است، بله فلان جا اگر کوتاهی دارد باید جواب بدهند چراکه مأموریت بر عهدهشان است، بودجه میگیرند، اختیاراتی دارند، امکان دارند که این کارها را انجام دهند و این واقعاً بسیار نامطلوب است که در حکمرانی جمهوری اسلامی ایران این زیست بوم در خدمت این حکمرانی و در خدمت نگاه متعالی انسانساز نباشد و باید هر دستگاهی سهم خود را بردارد و آن نواقص را جبران کند.
ایمنا: باید چه اقدامات و ساز و کارهایی را انجام دهیم تا این بستر توجه به محتوا بیشتر فراهم شود؟
حجتالاسلام صادقی آرمان: مهمترین اتفاقی که باید بیفتد، حاکمیتِ یک روح تربیتی به این صنعت و هنر است؛ باید یک روحی حاکم شود و بتواند به تمام این مقوله به عنوان تربیت به معنای اختیاراً انتخاب کردن مسیر رشد و تعالی حاکم شود و اگر این نگاه حاکم بود میبینیم که خیلی از خروجیها متفاوت خواهد شد.
البته ناگزیرم کلمه هنر را کنارش بیاورم چرا که وقتی میگوئیم هنر فکر میکنند فقط سینما اما میگویم که صنعت سینما جداست و هنر جدا است و آن هنرِ متعالی و انسان ساز است، بنابراین در فضای گفتگوی عامیانه مجبوریم که اینها را کنار هم به کار ببریم.
یک کاری که در بنیاد سینمایی فارابی انجام دادیم و یک سال و خوردهای با کارشناسان بسیار زبده زمان برد این است که شش جلد کتاب تولید شد و میخواستیم نحوه حکمرانی غرب را به دست بیاوریم و ببینیم چطور آنها با آن صنعت سینما حکمرانی میکنند، همچنین دو جشنواره کن و اسکار هر کدام را در یک الی دو جلد آمد و چهار تا کشوری که در این صنعت اکنون برتر هستند همچون ترکیه، آمریکا، هند و… را بررسی کردیم و از آنجایی که اطلاعاتی بیرون زیاد نیست و نحوه حکمرانی و آن راهبری نرم خود را برون نمیدهند که ببینیم چه کار میکنند، در این بازه پژوهشگران و محققان ما تلاش کردند و این استخراج شد. میخواستیم ببینیم که ما چقدر با این نگاه عمیق داریم در کشور خودمان و در این عرصه حکمرانی میکنیم، چقدر آن نگاه تربیتی هست یا نیست و مورد دوم اینکه چقدر آن نگاه تربیتی و انسانساز در آن پراکنده، قالب شده است؟ برای همین است که برخی از مصوبات ما شاید نمیتوانند یک جریان را راه ببرد و تولیدات آثار ما نمیتواند چیزی را پیش ببرد، برای همین است که مجموعههای آموزشی ما که دارند انسانهایی را برای این صنعت تربیت میکنند خروجی آنها انسانهای بالایی نمیشوند که بتوانند کار صحیحی را در بیاورند؛ بنابراین یک حاکمیت روح تربیتی است.
مثلاً برویم در نگاه ولی جامعه ببینیم، ولی جامعه نگاه جامع و ویژه در عرصه هنری دارند و میگویند برخی از رشتهها همچون هنرهای نمایشی قابلیت کار تربیتی و بستر بالا دارد و میتواند انسانساز باشد اما الان تئاتر ما چه مفاهیمی را دارد از خودش صادر میکند؟ آدمهایی که دارند در فضای تئاتر زیست میکنند چقدر انسانهای متعالی میشوند؟ و این قضاوت کسانی است که دارند میبینند و میشنوند و….
پس وقتی که ما به یکسری حرفهها مثل صنعت سینما و حوزه نمایشی نگاه میکنیم میبینیم که باید خیلی بگردیم تا یک سبک زندگی انسان کامل را پیدا کنیم و یکسری از بازیگران هستند که هر روز یک عالمه قرص میخورند، حالا یا از نظر جسمی و یا روحی اذیت هستند؛ اما آیا واقعاً این شغل، این حرفه و این کار یا این امر را اسمش هنر بگذاریم؟ آیا این هنر دارد خود کسی که دارد در آن کنش و فعالیت میکند را تخریب میکند؟ و آیا برای کسی که مستمع این اثر است، بر آن میخواهد چه اثری بگذارد؟ پس بریم سبک زندگی یکسری افرادی که دارند در این فضا زیست میکنند را ببینیم که واقعاً برای یک انسان کامل چنین سبک زندگی مطلوب است؟
برای مثال هنرهای نمایشی قالب بسیار موفقی در کار تربیتی هستند اما چقدر در کار تربیت به کار آمدهاند؟ مثلاً رهبری میفرمایند قالب فیلم مستند بسیار با ارزش است، باید آن را مال خودتان کنید و به این سمت بروید و میگویند که الان این مستندسازی در خدمت انقلاب قرار گرفته یعنی کار تربیتی میکند و دشمنان ما شبهات زیادی را دارند ترویج و نشر میدهند و ما با ابزار خیلی مؤثر، سریعتر و دقیقتر از این رشته هنری که ظرفیت کار تربیتی را دارد بیش از این باید استفاده کنیم یا در ادبیات بحث شعر و داستان را مطرح میکنند که اینها ظرفیتهای عظیم و مفصل هستند.
کسانی که اهل تحقیق و مطالعه هستند بروند و کلید واژههای این چنینی را از فرمایشات ایشان در بیاورند و ببینید چه نگاه ویژهای ایشان دارد؛ برای مثال داستان، همان چیزی که الان در صنعت فیلم سازیمان بسیار راجع بهش نقص داریم، چه در خود داستان نویسی از ابتدا چه در فراوریای که از داستانها و رمانها باید اتفاق بیفتد و تبدیل شوند.
بنابراین داستان موضوع مهمی است که ظرفیت بالایی دارد و خود قرآن کریم که معجزه آخرین پیغمبر است، وقتی که به ویژگی هنری و هنرمندانهاش را نگاه کنید بینظیر است و میفرماید که اگر همه خلق جمع شوند مثل آن را نمیتوانند خلق کنند و یکی از اصلیترین شیوههایی که به کار برده در این اثر هنر داستان و قصهگویی است که حقایق عالم را نقل میکند و این داستان ظرفیت عجیبی دارد؛ اما چقدر داستانهای ما که دارد در صنعت فیلم سازی استفاده میشود انسانساز و متعالی است؟
ایمنا: در این راستا باید چه اقداماتی انجام بگیرد؟
حجتالاسلام صادقی آرمان: بنظرم در کشور خودمان آنقدر ظرفیت داریم آن هم با نگاه شرقیای که به فطرت نزدیکتر است و با نوجوانان و جوانانی الانی که داریم چراکه واقعاً از نسل ۱۰ الی ۲۰ سال پیش خود در نوع فکر کردن و… بسیار جلوتر هستند اما به دلیل اینکه آن هدایت درست انجام نمیگیرد این ظرفیت عظیم میرود در جریان دیگری که آن موقع خلاف مسیر انسانی دارد طی میکند.
رهبری میفرمایند که میبایستی ما بیاییم سرمایهگذاری مادی و معنوی روی بعضی از موضوعات این چنینی انجام دهیم، یعنی عده و عده میخواهد، یعنی هم توان و تومانی نیاز دارد هم باید حمایت مادی و هم معنوی اتفاق بیفتد و اصلاً خود این تفکر باید راجع به آن کار شود و به نظرم آن چیزی که الان خلع داریم این است و باید بیشتر به آن بپردازیم و بیشتر روشن، واضح و تبیین شود و نور بهش بتابانیم و شفافش کنیم؛ چراکه این نقیصه ما است و باید ما زیست بوم این هنر که خیلی میتواند در خدمت انسان و بشریت باشد را استفاده کنیم.
یکی دیگر از اقداماتی که باید انجام شود این است که ما هر چقدر هم تلاش کنیم که البته نشان ضعف ما نیست به هالیوود نمیتوانیم برسیم در این صنعت اما اثبات کردیم در آن چیزی که بخواهیم اراده کنیم و درست بدانیم، سرمایه میگذاریم و میتوانیم آن را در بیاوریم و درآوردن آن در دنیا زبان زد شده است اما در این صنعت گویا نمیخواهیم چرا که ما این صنعت را اینگونه نمیدانیم اما ارزش استفاده میکنیم، بهره میبریم و سعی میکنیم روی آن اثر بگذاریم.
پس این هنر را چطور دنبال کنیم؟ ما باید برویم روی نقطه ممیز و ویژگی خودمان که بحث محتوا است سرمایه بگذاریم، محتوایی که تمدن غرب خالی از آن است و این وجه تمایز ما است و این داشته، دارایی و نقطهای است که باید روی آن فشار بیاوریم و برایش بایستیم، چراکه اگر این پرداخت، فرآوری و روز آمد شود میبینیم که در دنیا بگوییم جمهوری اسلامی ایران این ویژگیاش است که از آن محتوا تمام عالم استقبال میکنند اما نمیگذارند معارف نشر پیدا کند در عالم و این کار شدنی است.
این مزیت رقابتی ما میتواند تمام دنیا را بگیرد و ما چه بخواهیم چه نخواهیم خداوند این کار را دارد میکند و خداوند میگوید بنا دارد این غلبه را ایجاد کند و خدا این کار را میکند حالا چه ما باشیم چه نباشیم اما ما میخواهیم خودمان را در جریان آن حرکت الهی و نظام عالم قرار دهیم.
اما آیا این فرآیند در ادبیات مادی و دنیا شدنی است؟ بله، در سوره انفال آیه ۶۵ میگوید که پیغمبر مؤمنین را برای این جهاد و حرکت جدی ترغیب کن چراکه اینها اگر ۲۰ نفر باشند اما صابر و صاحب ایمان باشند و حقایق عالم را قبول داشته باشند میتوانند بر ۲۰۰ نفر غلبه کنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر و اینجا خداوند میخواهد به ما بگوید که ببینید آن صنعت، امکانات، تجهیزات، لجستیک، سرمایه و… اینها نیست و اینها در نظام عالم من اینگونه طراحی نشده است و اگر شما چند نفر آدم تربیت شده باشید بر کل بیشتر از خود یعنی تصاعدی بالا میرود و طبق نظام حقیقی عالم آنچه که غلبه دارد انسانها هستند و شما باید بروید روی این وضعیت رقابتی مستقر شوید و انسان بسازید، داستان، شعر و حتی دکورسازی، عروسکسازی، تدوین، صوت، موسیقی و روی کار دوبله و… وارد شوید چراکه اگر انسانی باشد با این ویژگیها این بر خیلی بیش از خودش غلبه میکند و راهکار و اقداماتی است که باید انجام شود.
به نظرم ما باید یک نسل جدیدی را تخصصی در عرصه سینما بسازیم که هم حرفهای باشند، به حقایق عالم مؤمن باشند، آدمهای جهادی وانقلابی باشند و باور داشته باشند که این ساختار شکننده است و میتوانند آن را بشکنند؛ مثل اینکه ما در دفاع مقدس ثابت کردیم که این شکننده است و حتی اگر کل دنیا یک طرف باشند و ما در یک دیگر بدون امکانات باشیم اما صاحبان ایمان برایشان شدنی است و این شد. همچنین پادشاهان قدیمی خود را یادمان است و در تاریخ نقل است که بدون جنگ و خونریزی قطعه قطعه مملکت را دادند رفته ولی ما بدون هیچ امکاناتی آن هم با کل دنیا یک وجب خاک را ندادیم برود.
به طور کلی این فرآیند تمرکز و سرمایهگذاری مادی و معنوی روی یک نسل جدیدی است که توان بالاتری از لحاظ فکری دارد و میتواند عمیقتر باشد و در این مسیر تربیت قرار بگیرد.
ایمنا: وظیفه وزارت ارشاد چقدر است و تا چه میزان میتواند به این عرصه کمک کند؟
حجتالاسلام صادقی آرمان: گاهی اوقات من یک مجموعه شخصیام و میخواهم اقداماتی را انجام بدهم و این اقدامات من میتواند با کل زحمات زیاد موفق باشد اما یک موقع هست که دستگاه حاکمیتی اختیارات دارد، احکام دارد، قوانین دارد و میتواند سیاست گذاری کند و یا به عبارتی کاملتر حکمرانی کند؛ پس قطع به یقین چنین دستگاهی بیش از افراد میتواند کارهایی را انجام دهد لذا با تمام زحماتی که در ادوار مختلف مثلاً در وزارت فرهنگ و ارشاد ما کشیده شده است قائل به این هستم که خیلی بیش از این میتواند کار کند و باید کار بکند و یک مطالبه است.
به عنوان کسی که دارد در این کشور زندگی میکند، به عنوان یک شهروند یعنی انتظار این است که شما به اتمسفر حیات و زندگی من جوری جامعه را تدارک ببینی که وقتی من در آن حرکت میکنم و هر موقع که اراده کردم بتوانم آثاری را ببینم که با دیدنش وقت و سرمایهای که دارم میگذارم را چه از عمرم و چه از مال خود، بعد از دیدن این آثار بعد از این خروجیها من یک پله بالاتر آمده باشم و این ابتداییترین انتظار من است به عنوان یک کسی که دارد در آنجا زیست و زندگی میکنم.
الان در فضای کشوری ما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی این کار است و رسالتش این است و وظیفه و امکانات دارد. اما گاهی اوقات دارید میبینید که در بعضی از دستگاهها برخی افراد کار یک وزارتخانه یا اداره کل و معاونتی را به دوش میکشند و موفقتر عمل کردهاند، یعنی من با این همه خدمت، عدم و حشم و با این همه امکانات کم کاری کردم؛ لذا با تمام احترامات بنظرم چنین وزارتخانهای که رسماً متولی چنین اقدامات، فضاسازی و فیلمسازی است خیلی بیش از این میتواند کار کند.
گفتوگو از: زهراسادات سلطانی
نظر شما