برای یحیای شهید/ نشان دادی که مرد جنگ و پیکار و قیامی

جمعی از شاعران فارسی‌زبان از کشورهای ایران، افغانستان و هندوستان با ارائه تازه‌ترین شعرهای خود، به مجاهد نستوه، شهید یحیی ابراهیم سنوار ادای احترام کردند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، نشست ادبی «یحیای شهید»، در سوگ مجاهد نستوه و نخبه مقاومت اسلامی فلسطین، یحیی ابراهیم حسن السنوار، رئیس عالی‌قدر دفتر سیاسی حماس با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و هنر حوزه ایران فرهنگی، با اجرای سید مسعود علوی‌تبار و با میزبانی گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد.

در این برنامه شاعران و هنرمندانی چون علیرضا قزوه، حسین اسرافیلی، کمیل کاشانی، رسول شریفی، سید مسعود علوی تبار، شعبان کرمدخت، محمدمهدی عبداللهی، شعبان کرم‌دخت، محمدعلی یوسفی، احمد رفیعی وردنجانی، سید حکیم بینش، سید مهدی بنی‌هاشمی، سید تصور مهدی، سید غافر رضوی، علی مزمل، عمادالدین ربانی، نغمه مستشار نظامی، فائزه زرافشان، فاطمه نانی‌زاد، نجمه پورملکی، مریم بسحاق، متین پسندیده، خدیجه دیلمی، آسیه مرادپور، نجمه بنائیان بروجنی، فرزانه قربانی، حمیده پارسافر، نگین نقیبی، زهرا آراسته‌نیا، عارفه دهقانی، سارا عبداللهی و صبا فیروزی حضور داشتند.

بخشی از این مراسم به ارائه سروده‌های شاعران اختصاص داشت که بخش‌هایی از آن را می‌توانید در ادامه بخوانید:

حسین اسرافیلی:

«پاکباز عشق را شور و شراری دیگر است

نوح این دریا، نگاهش برکناری دیگر است

گرد میدان را بشوی از باره خونین رکاب

کاین سوارعرصه را، با خصم کاری دیگر است

سر، به سودای دگر می‌خواند آواز رحیل

کاین دل مشتاق را با سر، قراری دیگر است

تیشه، گر بر سر نشسته، آتش فرهاد را

شعله شیرین ما، در کوهساری دیگر است

بال اگر در خون نشیند، همت پرواز هست

تک‌سواران خطر را، راهواری دیگر است

کربلا دیدیم و، درمیدان تولد یافتیم

هم شهادتگاه ما، معراج داری دیگر است

گر به خون غلتید سرداری، دراین میدان چه باک!؟

مرکب این سربداران را، سواری دیگر است»

نغمه مستشار نظامی:

«نمای یک، همه عاشقان شبیه هم‌اند؟

تو با تمامی‌شان فرق می‌کنی یحیی

تو با شهامت طوفان، تو با صلابت نیل

یزید و حرمله را غرق می‌کنی یحیی

نمای دو، دل و حبس ابد! عقاب و قفس؟!

نماز شام تو ترسیم صبح فردا بود

قلم به دست گرفتی، نوشتی از غزه

صلای صبح در آئینه تو پیدا بود

نمای باز، خرابه، سکوت، خان یونس

نمای بسته، تو بر روی مبل پا برجا

شکوهمند، چنان خار چشم شیطان، سخت

غرور زنده آزادگان شدی یحیی

صدای سوخته کودکان، محاصره، جنگ

عقاب غزه! ازین راه بر نمی‌گردی

«به رغم مدعیانی که منع عشق کنند»

تو در میانه میدان نبرد می‌کردی

نمای آخر این شعر انتفاضه توست

جدال یک تنه با گرگ‌های وحشی مست

جدال یک تنه با تیر و موشک و پهپاد

حماس در کف میدان، حماسه با یک دست

جواب دشمن و بدخواه را به خون دادی

کنار پیکر پاکت دعا و قرآن بود

نمای آخر پهپادهای دشمن تو

شهادتی است که سنوار مرد میدان بود»

سید مسعود علوی تبار:

«ای قدس، آیا نماد خون و ایثار

ای ملجأ زخم و داغ‌های بسیار

ماییم کفن‌پوش تو میدان میدان

چون مرد رشید غزه یحیی سنوار»

رسول شریفی:

«اسطوره روزگار، یحیی سنوار

یک مرد ولی هزار، یحیی سنوار

بی‌باک، نترس، بی همانند، بزرگ

سرسختی کوهسار، یحیی سنوار»

محمدمهدی عبداللهی:

«باز هم صدر خبرها شد غم سردارها

تا حکایت‌ها کند از میثم تمارها

قصه عشق است، مجنون در پی لیلای خود

عاشقان را دیده‌ایم از شوق، سر بر دارها

با شهادت زنده‌تر از پیش جولان می‌دهیم

رقص در میدان! عجب شوری است در پیکارها

شیعه و سنی ندارد، آرمان ما یکی است

ما زهیریم و ز نسل مالک و عمارها

باز هم تکثیر خواهد شد در این مکتب هنوز

همچو اسماعیل و نصرالله تا سنوارها

خون یحیی غرق خواهد کرد اسرائیل را

کربلا تکرار می‌گردد در این تکرارها

چشم‌ها را باز کن! طوفان الأقصی را ببین...

هان! تل‌آویو است فردا تلّی از آوارها

عمرتان کوتاه بود و می‌شود کوتاه‌تر!

ای سگان هار صهیونیست! ای کفتارها!

مقصد بعدی ما قدس است بی چون و چرا

ما نماز فتح می‌خوانیم آنجا… بارها

جمعه نصر الهی می‌شود نزدیکتر...

منتظر هستیم آری تشنه دیدارها»

شعبان کرم‌دخت:

«غزّه! در کوچه‌های بیدارت

جریان یافت خون سنوارت

جریان یافت خون شیدایی

جریان یافت راز سردارت

گرچه این روزهای هول‌انگیز

سقف تو ریخت روی دیوارت

سوخت دامان دختران ترا

آتش دشمنان غدّارت

افق دور را تماشا کن

آسمان هم شده عزا دارت

حبّذا بر صدای روشن تو

حبّذا بر دل فداکارت

کمی دوستان تو یعنی:

شد یدالّله مهربانت یارت

همچنان بر کتیبه‌ی تاریخ

بنویس از امید بسیارت

خاک امشب چراغ روشن کرد

تا نشیند کنار سنوارت»

فاطمه نانی‌زاد:

«شکوه نصر سرخط همه اخبار خواهد شد

همان روزی که دنیا لاجرم بیدار خواهد شد

تمام فتنه‌ها و نقشه‌های سست اهریمن

سرآخر بر سر ابلیس‌شان آوار خواهد شد

اگرچه راه سخت و صخره‌ها در پیش، می‌آییم

به عزم جزم ما دشوارها، هموار خواهد شد

حماسه‌آفرین طوفان‌الاقصی شد جهان فهمید

که تاریکی پس از این روزگارش تار خواهد شد

دگر این روزها تا آسمان راه درازی نیست

میان معرکه شوق شهادت یار خواهد شد

بگو با آل صهیون؛ کو؟ کجا؟ یحیی به خاک افتاد

همین فردا ببین غزه پر از «سنوار» خواهد شد

نمی‌میریم ما، ما را شهادت زنده می‌دارد

بگو تاریخ را، هان! کربلا تکرار خواهد شد»

فائزه زرافشان:

«هلا سعادت ما این است

میان معرکه جان دادن

بزرگْ‌عادت ما این است

میان معرکه جان دادن

پناه دشمن ما شیطان

پناه ما کف این میدان

ببین! رشادت ما این است

میان معرکه جان دادن..

طلوع خون سر یحیاست

شروع قصه ما اینجاست

بدان ولادت ما این است

میان معرکه جان دادن

اذان به وقت جنون زیباست

وضو به خاک و به خون زیباست

بگو عبادت ما این است

میان معرکه جان دادن»

فرزانه قربانی:

«همیشه می‌خورد غبطه به حال پیکر تو

شهادت را ببیند هر کسی از منظر تو

تپیدن می‌گرفت از گام‌هایت قلب میدان

مگر طوفان‌الاقصی بوده نام دیگر تو؟

گمان کرده که در پستو شدی پنهان، ولیکن

به میدان آمده از شوق خنجرها سر تو

تو با آزادیِ دربند زندان‌ها چه کردی؟

که می‌گیرد سراغ آسمان را از پر تو

نشان دادی که مرد جنگ و پیکار و قیامی

همین که در کف میدان بنا شد سنگر تو

همین چفیه که دور گردنت داری سرآخر

بسازد سَنبُل از آن چهره جنگاور تو»

متین پسندیده:

مانند شهید قدس، یحیی سنوار

تا لحظه آخرین میان پیکار

ترس و دودلی به جان خود راه نده

بر روی زمین سلاح خود را نگذار

صبا فیروزی:

«با عشق علی (ع) دلاوری، مردانه؛

جنگید چنان تکاوری، مردانه

سنوار که شیر بیشه‌ی ایمان بود

جان داد برای باوری، مردانه»

نجمه پورملکی:

«شروع خطبه باران سلام بر یحیی

نسیم صبح شهیدان سلام بر یحیی

سلامِ مسجدالاقصی سلامِ آزادی

سلامِ لحظه طوفان سلام بر یحیی

درون خیمه آوارگان خان‌یونس

رسیده مژده قرآن سلام بر یحیی

که از زمان تولد درون گهواره

شدی مبارز میدان سلام بر یحیی

کسی ندیده بیفتد چفیّه از دوشت

میان خاک بیابان سلام بر یحیی

خشاب سینه تو حرف دیگری دارد

در آن دقایق پایان سلام بر یحیی

هنوز می‌رسد آواز رزم ِ القسّام

شبانه از دل گردان سلام بر یحیی

مقاومت، نفس تازه در فلسطین است

برای راندن شیطان سلام بر یحیی

سلاح آخر تو یک سلاح چوبی بود

شکفته می‌شود از آن سلام بر یحیی

به ریشه‌های درختان سپردمت ای سبز

به ابرهای بهاران سلام بر یحیی

در آسمان رفح از نگاه یک پهباد

پرنده، زخمی و بی‌جان سلام بر یحیی

پرنده بال ندارد، پرنده سنوار است

نشان به موی پریشان سلام بر یحیی

چقدر مرگ غریبانه‌ات تماشایی است

قشنگ مثل دلیران سلام بر یحیی

به جرم مذهب آزادگی تو را کشتند

غریب مثل غریبان سلام بر یحیی

شبیه معجزه در انتهای تاریکی

سرِ بریده تابان سلام بر یحیی

بمان که وعده صادق دوباره در راه است

پیام رهبر ایران سلام بر یحیی»

سید تصور مهدی (پتنا، هندوستان):

«به میدان بلا بردی فلسطین

به سمت کربلا بردی فلسطین

کجاست آن آسمانی سیرت تو

عزیزت را کجا بردی فلسطین»

الهام نجمی:

«با دست‌هایی خسته و مجروح جنگیدی

آن لحظه‌ها جز عشق که چیزی نمی‌دیدی

قرآن و تسبیح‌ات، شهادت داد آن لحظه

از مرگ، ای مرد خدا هرگز نترسیدی

آه ای پرنده در اسارت بوده‌ای یک عمر

بال و پرت خونی شد و هرگز نرنجیدی

خون گریه‌های کودکان غزه و لبنان

هرگز از این غم یک شب آسوده نخوابیدی

طوفان‌الاقصی را به راه انداخت چشمانت

بر گرگ‌های وحشی صهیون خروشیدی

آه ای ذبیح عشق! ای یحیی‌ترین سنوار

وقت حماسه جز صدای عشق نشنیدی

فصل رسیدن بود و باید مثل نصرالله

همراه با خیل شهیدان نور می‌چیدی»

سید حکیم بینش (افغانستان):

«خوشا کسی که عزیز و سعید می‌میرد

میان معرکه او رو سپید می‌میرد

خوشا کسی که به دستش تفنگ و تسبیح است

رشید در دلِ میدان رشید می‌میرد

نه زنده است که بس کوچک است قامت مرگ

به پیش مردیِ او، کی شهید می‌میرد؟

همیشه در دل تاریخ زنده است، مگر

کسی که عشق و بلا برگزید می‌میرد؟

نه نیست زنده‌تر از او که راه او زنده است

کسی که عشق نیافرید می‌میرد

نه نیست زنده‌تر از او که خشم توفان بود

و خصم؛ خصم که خون می‌مکید می‌میرد

کجاست خانه یحیی کجاست؟ در دل مردم

مگر عزیز دل آیا شهید می‌میرد؟»

سید غافر رضوی (چولس، هندوستان):

«ای روح بزرگ تو مثال دریا

ای قلب تو چون وسعت صدها صحرا

چون کوه تو با صلابت و بشکوهی

ای قائد راستین غزه یحیی» 

نگین نقیبی:

«ای سمبل آزادگی! ای روح امید

از داغ شهادتت قَدِ غزّه خمید

همراه جمیع شهدا می‌آیی

روزی که شود رجعت یحیای شهید»

نجمه بنائیان بروجنی:

«تا آخرین قطره خونت

ایستادی...

گلوله‌ای

که از پیشانی‌ات

عبور کرد

شهادت می‌دهد»

کد خبر 801986

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.