خبرگزاری ایمنا؛ علی اکبر دارینی، کارشناس مسائل بین الملل، در یادداشتی نوشت:
«ترور «اسماعیل هنیه» در تهران (۱۰ امرداد ۱۴۰۳ - ۳۱ جولای ۲۰۲۴)، انفجار پیجرها و دستگاههای ارتباطی در لبنان (۲۷ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۴)، که بر اثر آنها دستکم ۲۰ تن از نیروهای حزبالله کشته و صدها تن زخمی شدند، ترور سیدحسن نصرالله و شماری از فرماندهان بلندپایه حزبالله و ایران (۶ مهر ۱۴۰۳ - ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴) در بیروت پیروزیهای تاکتیکی بودند که رژیم صهیونیستی بهدست آورد.
این پیروزیهای تاکتیکی به رزمتدبیرگران (استراتژیستهای) اسرائیلی اعتمادبهنفس داد و مایه شکلگیری این ادراک شد که ساختار فرماندهی و توان عملیاتی حزبالله فروپاشیده و توان ایستادگی ندارد. فهم رهبران رژیم صهیونیستی این بود که حزبالله ضربات سختی دریافت کرده که قابلجبران نیست. معنی آن از نگاه آنها این بود که اسرائیل، سرمست از ترورها، انگیزه پیدا کرده، دست برتر را دارد و «محور مقاومت» قدرت بازدارندگی خود را از دست داده است. بنابراین، اسرائیل یک فرصت تاریخی بهدست آورده است تا کار «محور مقاومت» را یکسره کند و همزمان مستقیم به ایران ضربه زند. تجاوز زمینی اسرائیل به لبنان (۱۰ مهر ۱۴۰۳ – ۱ اکتبر ۲۰۲۴) تا اندازه زیادی برگرفته از همین تغییر ادراک بود.
تغییر ادراک اسرائیل درباره حزبالله تغییر ادراک آن درباره ایران را بهدنبال داشت. در گذشته، اسرائیل از این در هراس بود که هرگونه اقدام نظامی علیه ایران با پاسخ سخت حزبالله روبرو خواهد شد؛ یعنی رهبران رژیم صهیونیستی پیش از هرگونه حمله نظامی به ایران از واکنش حزبالله ترس داشتند. بنابراین، با تضعیف حزبالله اکنون آنها میتوانند معادله جدید امنیتی در کنار مرزهای فلسطین اشغالی ایجاد کنند، مستقیم به ایران ضربه بزنند و پیروزیهای تاکتیکی را به پیروزی راهبردی تبدیل کنند.
هرچند بازدارندگی سیاست نظامی است اما بیش از هر چیز وابسته به ملاکهای روانی میباشد. بالاترین درجه بازدارندگی این است که دشمن حتی اندیشه حمله به شما را در ذهنش نگنجاند. یعنی دشمن حمله به شما را در محاسبه «هزینه – فایده» به سود خود نبیند. در غیر این صورت، بازدارندگی شکست میخورد و شکست بازدارندگی به تنش، درگیری و سرانجام جنگ میانجامد.
همین تغییر ادراک بود که «نفتالی بنت»، نخست وزیر پیشین رژیم صهیونیستی، اخیراً (۱۷ مهر ۱۴۰۳ - ۸ اکتبر ۲۰۲۴) گستاخانه خواهان حمله به تأسیسات هستهای و زیرساختهای اقتصادی ایران شد.
او گفت: «اکنون که نیروهای نیابتی … ایران، یعنی حزبالله و حماس، ضعیف شدهاند، اسرائیل بالاخره فرصتی برای ضربه زدن به برنامه هستهای ایران بهدست آورده است. این بزرگترین فرصت است و ما نمیتوانیم آن را از دست بدهیم.»
به گفته «بنت»، بازوهای ایران تضعیف شده و ایران بیپناه شده است. در نتیجه، اسرائیل این فرصت را دارد که به ایران یورش برد بدون اینکه نگران واکنش شدید متحدان آن باشد.
«بنابراین، باید به برنامه هستهای ایران حمله کنیم و در کنار آن ضربهای فلجکننده به رهبری و اقتصاد ایران وارد کنیم.»
اما این تغییر ادراک در اسرائیل محصول برداشت نادرست بود.
هرچند حزبالله ضربههای سختی دریافت کرده و رهبر خود را از دست داده است اما ساختار فرماندهی و توان دفاعی آن دست نخورده باقی مانده است. ناتوانی اسرائیل در پیشروی به درون خاک لبنان، تلفات بالا پس از تجاوز زمینی به لبنان و حملات تلافیجویانه روزانه حزبالله علیه اهداف در عمق سرزمینهای اشغالی نشان میدهد که حزبالله از شوک خارج شده، فرماندهان جایگزین شده، ساختار فرماندهی و عملیاتی کار میکند و میتواند ضربات سنگین به اسرائیل وارد کند.
حمله پهپادی غافلگیرکننده دو شب پیش حزبالله به «تیپ گولانی» در نزدیکی حیفا – که به گفته ارتش اسرائیل به مرگ ۴ نیروی نظامی و زخمی شدن بیش از ۶۰ تن دیگر انجامید – آسیبپذیری اسرائیل را بیش از پیش نمایان کرد.
از زمان انجام «عملیات وعده صادق ۲» ۱۵ روز گذشته است. نتانیاهو عادت ندارد برای پاسخ به دشمن ۱۵ روز صبر کند. اینکه اسرائیل تا کنون پاسخی نداده نشان از آگاهی از آسیبپذیری خود، نیاز به تقویت توان پدافندی پیش از حمله و نیاز به هماهنگی با آمریکا است.
احتمال حمله رژیم صهیونیستی به ایران در هر زمانی ممکن است، اما احتمال حمله به زیرساختهای اقتصادی و تأسیسات هستهای ایران کمتر و احتمال حمله به تأسیسات نظامی – امنیتی (همراه با حملات سایبری و خرابکاری در تأسیسات هستهای، نظامی و صنعتی) بیشتر است. چرا؟ چون حمله به تأسیسات هستهای و زیرساختهای اقتصادی با پاسخ متقابل ایران روبرو خواهد شد و در چنین جنگی اسرائیل بسیار آسیبپذیرتر از ایران خواهد بود.
سرزمین فلسطین اشغالی جغرافیای کوچکی دارد و از عمق استراتژیک برخوردار نیست اما ایران سرزمین پهناوری است و آسیبپذیری کمتری دارد. ایران خود را برای بدترین سناریوها آماده کرده و طرحهای عملیاتی گوناگونی برای پاسخ سخت به اقدام احتمالی دشمن آماده کرده است.
اسرائیل رویهم رفته ۹ نیروگاه، ۲ پالایشگاه، ۳ میدان گازی و ۵ تأسیسات آبشیرینکن دارد. بر پایه برآورد کارشناسان نظامی، نابودی همه آنها با ۵۰۰ موشک امکانپذیر است.
جمهوری اسلامی ایران در «عملیات وعده صادق ۲» کمتر از ۲۰۰ موشک بهکار گرفت. ایران یک میلیون موشک - که شمار زیادی از آنها موشکهای سوختجامد نقطه زن و موشکهای هایپرسونیک هستند – و پهپاد را در صدها شهر زیرزمینی موشکی و پایگاههای متحرک روی زمین آماده پرتاب دارد. این بدان معنی است که ایران میتواند بیش از ۵۰۰۰ بار «عملیات وعده صادق ۲» را تکرار کند.
اسرائیل ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ در حمله هوایی به کنسولگری ایران در دمشق دچار اشتباه محاسباتی شد و گمان نمیکرد که با «عملیات وعده صادق ۱» روبرو خواهد شد.
گزارش بالا از روزنامه نیویورک تایمز در فروردین ۱۴۰۳ تأیید میکند که اسرائیل در حمله به کنسولگری ایران دچار محاسبه اشتباه شد.
اسرائیل از «عملیات وعده صادق ۱» (که ایران پیشاپیش نیت خود برای حمله را اعلام کرد) نیز برداشت اشتباه کرد. رژیم صهیونیستی با کمک آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن، عربستان و سامانههای پدافندی چندلایه خودش شمار زیادی از موشکها و پهپادهای ایران را در هوا زد. آنها نخست ادعا کردند که ۹۹ درصد پرتابههای ایران را در هوا رهگیری و نابود کردهاند که پس از چندی آن را به ۸۲ درصد کاهش دادند. رهگیری شمار زیادی از پهپادها و موشکهای ایران این اعتمادبهنفس کاذب را به اسرائیل داد که میتواند در آینده در برابر حملات پهپادی – موشکی ایران از خود دفاع کند.
اما «عملیات وعده صادق ۲» (بهکارگیری موشکهای سوختجامد نقطهزن و هایپرسونیک و بدون اطلاع قبلی) این محاسبه را به هم ریخت. عبور بیشتر موشکها از سامانههای پدافندی چندلایه اسرائیل و همپیمانان آن در «عملیات وعده صادق ۲» و برخورد آنها به هدف (مراکز نظامی – امنیتی) این موضوع را برای اسرائیل روشن کرد که در برابر حملات موشکی بهشدت آسیبپذیر است و اگر ایران به جای هدف قرار دادن مراکز نظامی –امنیتی، زیرساختهای اقتصادی اسرائیل را هدف قرار دهد، فلسطین اشغالی به تاریکی فرو خواهد رفت.
اکنون، حزبالله مقابلهبهمثل را در دستور کار قرار داده است؛ یعنی «دکترین حیفا» را در برابر «دکترین ضاحیه» بهکار گرفته و اعلام کرده است که حمله به «بیروت» با حمله به «تلآویو» تلافی خواهد شد.
واقعیتهای روی زمین نشان میدهد که اسرائیل نتوانسته است پیروزیهای تاکتیکی را به دستاورد راهبردی تبدیل کند و اکنون در تجاوز به لبنان نیز گیر کرده است.
جنگ غزه نتوانسته است احساس امنیت را به اسرائیلیها برگرداند و جنگ لبنان نیز نه تنها احساس امنیت را به آنها برنگردانده بلکه مایه آوارگی بیشتر شهرکنشینیان یهودی شده است.
اسرائیل کوشیده است با ویرانی مناطق مسکونی و نسلکشی به اهدافش برسد؛ یعنی اسرائیل بهدنبال ایجاد بازدارندگی از راه ترس، هراسافکنی است و آن را با جنایت، قتلعام و نسلکشی میخواهد بهدست آورد.
هدف اعلامی اسرائیل در حمله به غزه (پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳) ریشهکن کردن حماس و آزاد کردن اسرای اسرائیلی بود. پس از گذشت یکسال از جنگ غزه، اسرائیل به هیچکدام از این دو هدف نرسیده است.
اسرائیل با هدف بازگرداندن شهرکنشینیان صهیونیست به شمال فلسطین اشغالی به لبنان حمله کرد اما با حملات تلافیجویانه حزبالله به «کریات شمونا» و «حیفا» آوارگان بیشتری روی دست رژیم صهیونیستی ماندهاند که هر روز به شمار آنها افزوده میشود. بنابراین، بعید است که اسرائیل در حمله به لبنان به اهدافش دست یابد همانگونه که در غزه تا کنون دست نیافته است.
راهاندازی جنگ با ایران بدون موافقت آمریکا بسیار بعید است. اما احتمال محاسبه اشتباه وجود دارد که میتواند به جنگ منطقهای ناخواسته تبدیل شود. هرگونه حمله احتمالی اسرائیل به ایران با اطلاع قبلی و هماهنگی آمریکا خواهد بود.
بر خلاف باور عمومی (که اسرائیل خواهان جنگ مستقیم با ایران است)، من بر این باورم که اسرائیل تمایلی به جنگ تمامعیار با ایران ندارد مگر آنکه بتواند پای آمریکا را به چنین جنگی باز کند. بنابراین، این به آمریکا بستگی دارد که آیا مایل است آگاهانه در تله «نتانیاهو» گرفتار شود و پا به یک جنگ فراگیر منطقهای بگذارد یا نه.
وضعیت مطلوب آمریکا این است که اسرائیل در جنگ غزه و جنگ لبنان پیروز شود، حماس نابود گردد، حزبالله تضعیف شود و ایران نیز تضعیف گردد بدون اینکه جنگ فراگیر منطقهای رخ دهد. آنگاه، نظم امنیتی اسرائیل-محور و پروژه عادیسازی روابط اسرائیل با دولتهای عرب منطقه پی گرفته شود و جمهوری اسلامی ایران به محاصره درآید.
استقرار سامانه پدافندی «تاد» آمریکا در سرزمینهای اشغالی به این معنی است که ۱- عملیات وعده صادق ۲ موفق بود ۲- سامانههای پدافندی اسرائیل به اندازه کافی کارآمد نبودند ۳- اسرائیل در پی حمله سنگین به ایران است ۴- اسرائیل باور دارد که ایران پاسخ سختتر خواهد داد و ۵- در نتیجه اسرائیل نیاز به پدافند بیشتر دارد.
این نخستین بار نیست که آمریکا سامانه پدافندی «تاد» را در اسرائیل مستقر کرده است. هرچند استقرار سامانه پدافندی «تاد» یک لایه به لایههای پدافندی اسرائیل خواهد افزود اما این سامانه نیز الزاماً نخواهد توانست مانع عبور موشکهای ایران شود. ایران با پرتاب موشکهای بیشتر یا بهکارگیری موشکهای کروز به جای موشکهای بالستیک میتواند این سامانه را از کار بیندازد یا آن را مختل کند.
با توجه به تغییر ادراک اسرائیل، نگاه آخرالزمانی «نتانیاهو» و دستورکار جنگطلبانه دولت او، احتمال محاسبه اشتباه از سوی اسرائیل بالاست که آنگاه ممکن است سرانجام به بروز جنگ فراگیر منطقهای بینجامد.»
نظر شما