به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، بنا به تعاریف، معماری با زیباییشناسی طراحی و ساخت یک ساختمان همراه است اما در طول چند دهه اخیر، درک معماری شاهد تحول مشخصی بوده است و نهتنها بازتاب فرآیند خلاقانه طراحی یک بنا است، بلکه به ابزاری کاربردی برای درک و افزایش پتانسیل اقتصادی فضا تبدیل شده است.
در اصل معماری همیشه آینهای از خلاقیت، مهندسی و مهارتهای تکنولوژیکی یک جامعه در یک دوره زمانی بوده است، اما امروزه به عنصری فراتر از یک عمل زیباییشناسی و بنای یادبود تبدیل شده است. این عنصر به کیفیت زندگی کمک میکند و بر تمام جنبههای زندگی افراد از جمله فضاهای اداری، مسکونی، تفریحی و باز تأثیر میگذارد.
تلاقی معماری و اقتصاد
رابطه اقتصاد و معماری پیچیده و چندوجهی است. معماری یک فعالیت اقتصادی است که به رشد و توسعه کمک میکند، زیرا ساختمانها و زیرساختها برای فعالیتهای کسبوکار ضروری هستند و اغلب بهعنوان شاخصی از پیشرفت اقتصادی در نظر گرفته میشوند.
از سوی دیگر اقتصاد بر معماری تأثیر میگذارد و عواملی همچون در دسترس بودن مصالح، نیروی کار و تأمین مالی تأثیر بسزایی در طراحی و ساخت ساختمانها دارد. شرایط اقتصادی همچنین میتواند بر تقاضا برای انواع خاصی از ساختمانها و زیرساختها مانند ساختمانهای اداری، مراکز خرید یا توسعههای مسکن تأثیر بگذارد.
معماری فراتر از ساختوساز نیز بر اقتصاد تأثیر دارد و میتواند بر ارزش ملک و جذابیت یک مکان برای سرمایهگذاری تجاری، گردشگری و سایر فعالیتهای اقتصادی تأثیر بگذارد. ساختمانها و فضاهای عمومی میتوانند شخصیت و هویت یک مکان را شکل دهند و بر درک و جذابیت آن مکان برای سرمایهگذاران و بازدیدکنندگان تأثیر بگذارد.
بهطور خلاصه، رابطه بین اقتصاد و معماری در هم تنیده شده است؛ شرایط اقتصادی بر طراحی و ساخت بناها تأثیر میگذارد و معماری فراتر از ساخت، بر اقتصاد تأثیر میگذارد. بنابراین معماری را نباید تنها از منظر هنری درک کرد، بلکه باید بهعنوان بخش یا عنصری ذاتی از پتانسیل رشد اقتصادی شهر، تغییرات اجتماعی و پیشرفت تکنولوژیکی در نظر گرفت.
معماری بهعنوان بخشی جداییناپذیر از توسعه اقتصادی یک منطقه، میتواند ابزار مهمی برای تسهیل رشد اقتصادی آن منطقه باشد. به دلیل فشار زیاد جمعیت روبهرشد جهان، ارزش زمین بهعنوان یک کالا سر به فلک کشیده است، بنابراین هر نوع توسعهای که در یک قطعه زمین باارزش اتفاق میافتد، مسئولیت مضاعفی در به حداکثر رساندن پتانسیل اقتصادی آن سرزمین را به همراه دارد.
از سوی دیگر معماری همیشه یک جاذبه الهامبخش و بخش عمدهای از توسعه اقتصادی بوده است. این هنر برای عدهای نماد موقعیت ویژه و برای عدهای تنها فضایی برای زندگی و کار است. بهعنوان مثال رستورانی با موقعیت مکانی مناسب و معماری زیبا همیشه جاذب مشتریان بسیار است، در نتیجه بهبود اقتصادی را به همراه دارد، اما یک رستوران با موقعیت بد و معماری نه چندان چشمگیر منجر به افول رونق اقتصاد خواهد شد.
بررسی همین رابطه در مقیاس شهری نیز امکانپذیر است. شهرها بدون توجه به تعمیر و نگهداری داراییهای خود دچار افول خواهند شد، اما با تبدیل بناهای متروکه به فضاهای سرگرمی دلپذیر، تغییر وضعیت دریاچههای کثیف به محلی برای دویدن و پیکنیک یا افزایش فضاهای عمومی سرسبز و شاد برای وقتگذرانی ساکنان یک شهر در نهایت موجب رشد اقتصادی مغازهها، رستورانها و فروشگاههای کوچک مواد غذایی میشود.
به دلیل این رابطه، معماری میتواند ابزار مفیدی برای رشد اقتصادی یک منطقه باشد و توسعههای حاصل از آن در یک منطقه میتواند نشانگر قابل اعتمادی برای پیشبینی روندها یا تغییرات در اقتصاد منطقه محسوب شود. البته باید توجه داشت که توسعه معماری در هیچ منطقهای تنها به معماران یا ساختار معماری بستگی ندارد. عملکرد یک نهاد معماری نتیجه چندین تحلیل است که از طریق یک رویکرد چند رشتهای انجام میشود، بنابراین معماری و اقتصاد زمانی رشد میکنند که رویکرد شهری چند رشتهای داشته باشند.
نقش معماری در توسعه اقتصادی از طریق برندسازی
یکی از ایدههای بسیار جالبی که نشان میدهد معماری روندهای اقتصادی را پیشبینی میکند، اثر آسمانخراش است که در سال ۱۹۹۹ توسط اقتصاددانی به نام اندرو لارنس ابداع شد. این شاخص نشان میدهد که بلندترین آسمانخراشها با رکود تجاری متعاقبی در یک منطقه همراه است. این ساختمانها در زمانهای رونق اقتصادی ساخته میشوند، اما بهحدی به منابع نیاز دارند که اغلب تا زمان کامل شدن با فروپاشی بازار همراه هستند و حتی بلافاصله پس از باز شدن برای عموم، دورهای از افت بازار را آغاز و نوعی فرورفتگی را در اقتصاد یک منطقه ایجاد کند.
با این حال آسمانخراشها نمادی از شهرنشینی مدرن هستند که جهان را فرا گرفته است، همچنین به مردم یک منطقه احساس غرور و تعلق میبخشند و بهعنوان فضایی چندمنظوره برای توسعه در جبهههای مختلف عمل میکنند. آنها مهم هستند و از راههای زیادی معماری را به ابزاری برای اصلاح اقتصاد تبدیل میکنند. برای مثال این بناها میتوانند به نام تجاری یک فضا تبدیل شوند.
این فرایند شامل تجسم مجدد یک فضا بهگونهای میشود که شخصیت منحصربهفردی داشته باشد و معنای جدیدی به خود بگیرد. چنین فرایندی یک گام فراتر از توسعه تاریخی اولیه مناطق مختلف است که تحتالشعاع شیوههای ساختوساز تکراری رایج در جهان امروز قرار گرفتهاند. بنابراین معماری بهعنوان یک ابزار بازاریابی برای ایجاد مزیتهای رقابتی شهرها و کلانشهرها در دوران پس از جهانی شدن استفاده میشود.
فرآیند تبدیل معماری به برند شامل ایجاد فضایی است که به راحتی قابل تشخیص باشد، احساسات و ادراکات عاطفی را به بازار عرضه کند و در عین حال نوعی افزودنی همگن با چشمانداز منطقه باشد. به این ترتیب معماری باید بتواند تصویر بینظیر شهر را به چشماندازی تاریخی تبدیل کند. بیلبائو، شانگهای و دبی نمونههای بارز شهرهایی هستند که از برندسازی فضا بهعنوان تاکتیکی برای بهبود اقتصاد و ایجاد هویت منحصربهفرد استفاده میکنند.
دولت نیز نقش مهمی در پیشبرد تحولات اقتصادی اینچنینی ایفا میکند. دولتی که از انجام تغییرات اجتناب کند، مانع بزرگی برای دستیابی به رشد اقتصادی در شهرها بهشمار میرود، اما دولتی که طرفدار اعتلای جامعه است و تصمیم دارد در راستای افزایش درآمد ساکنان اقدام کند، با مورد توجه قرار دادن عنصر معماری موجب افزایش درآمد شهری میشود.
دستور کار اصلی چنین دولتی میتواند بهرهگیری از معماری در اشتغالزایی با سرمایهگذاری در پروژههای مرمت بناهای تاریخی، بهبود فضاهای فرهنگی، تغییر کاربری بناهای متروکه و مواردی از این قبیل بهویژه در مناطقی باشد که ساکنان آن بیکار، بیسواد و در وضعیت بسیار بدی زندگی میکنند. اقدام در این زمینه بدون شک دشوار است، چراکه دولت نهتنها باید ساختارهای موجود را بازسازی کند، بلکه نیازمند جوانسازی و بهسازی کل جامعه، همچنین ترویج فرهنگ بهرهگیری از فضا است و تا رسیدن به این مرحله ممکن است ساختار طی چند سال بعد از آن دوباره نیاز به بازسازی پیدا کند.
علاوه بر این، تغییرات کلیدی به نیروی کار ماهر نیاز دارد، بنابراین دولت ابتدا باید به آموزش کامل مهارتها به مردم برای تبدیل آنها به کارگران و صنعتگران حرفهای بپردازد تا از این مهارتها برای بازسازیها استفاده کنند و بعدها بتوانند با استفاده از دانش و تجربه خود، بهبود اقتصادی ایجاد کنند.
تأثیر معماری بر رشد اقتصادی از محل بهبود گردشگری
معماری و منظر نقش مهمی در توسعه اقتصادی شهرها دارند و نهتنها ساکنان محلی را جذب میکند، بلکه برای بازدیدکنندگان شهرها نیز جذاب هستند. از دیرباز معماری تاریخی بهعنوان منبع درآمد قابلتوجهی از نظر گردشگری مورد استفاده قرار گرفته و در نتیجه موجب بهبود اقتصادی بوده است. مردم در سراسر جهان سفر میکنند تا مکانهای مرتبط با تاریخ شهرها را تماشا کنند.
امروزه شهرها و شهرکهای غنی فرهنگی باید بهگونهای بازسازی شوند که امکانات بیشتری برای سهولت دسترسی به انبوه گردشگرانی ارائه دهند که هر سال بازدیدکنندگان زیادی را جذب میکنند. یکی از راههایی که این کار انجام میشود، ایجاد یک مقصد جدید با شخصیتی تکرارنشدنی است که قابل شناسایی باشد و به یکی از جاذبههای دیدنی برای دانستن تاریخ کامل منطقه تبدیل شود. نمونه بسیار خوبی از این مورد موزه گوگنهایم در بیلبائو اثر فرانک او گری است. چنین سازههایی متفاوت از بقیه منظرههای تاریخی، اما مسئول افزایش حضور گردشگران در شهرهایی هستند که در غیر این صورت چندان شناخته شده نبودند.
گردشگری همچنین به نگهداری و تعمیر سازههای مهم تاریخی نیاز دارد. یک روش رایج در این مورد، توسعه مجدد یا مقاومسازی شهری است که شامل بازگرداندن شخصیت یک ساختمان به روشی میشود که میتوان از آن بهعنوان فضایی متفاوت استفاده کرد. تغییر کاربری این بناها برای مثال از یک کاخ تاریخی به رستورانی سنتی یا تالار پذیرایی در جهان امروز بسیار رایج است.
بازسازی بناهای دیدنی به این طریق ضمن ایجاد اشتغال برای ساکنان با افزایش نیاز به افرادی بهعنوان خدماتدهنده، نگهبان و مواردی از این قبیل، یک جاذبه اصلی برای گردشگرانی است که به رشد اقتصاد کمک میکنند و نهتنها برای دولت، بلکه برای جوامع اطراف نیز مفید هستند.
این امر درآمد حاصل از ساختمان را افزایش میدهد و همچنین با ارائه تجربهای واقعی از عظمت دوران قدیم، موجب به رسمیت شناختن آن از سوی افرادی میشود که از سراسر جهان برای بازدید از آن آمدهاند. بنابراین صنعت گردشگری برای افزایش درآمد خود از ماهیت محلی معماری بهره میگیرد.
از سوی دیگر دولت میتواند با برنامهریزی مجدد توسعه شهری، با معرفی مترو و سایر سیستمهای حملونقل داخل و خارج و تسهیل سفر، شهرهای موجود را برای مردم محلی و گردشگران جذابتر کند. توسعه خیابانهایی در امتداد دریاچهها برای تسهیل تردد به این مکانهای گردشگری و ایجاد بناهای رنگارنگ بهعنوان ویلا، استراحتگاه، رستوران، مغازه و سایر امکانات نیز از دیگر اقداماتی است که دولت میتواند با پرداختن به آن، نقش معماری بر بهبود جریان درآمدی شهرها را امکانپذیر کند.
در چنین موقعیتی همیشه بحث سازههای بزرگی که گردشگران را به خود جذب میکنند مطرح نیست، بلکه در کل زیبایی و متفاوت بودن معماری است که ایفای نقش میکند. چنین پروژههایی موجب توسعه و ایجاد اشتغال در مناطق مغفول میشود و نقش مهمی در توسعه اقتصادی دارد.
نقش معماری در توسعه اقتصادی از طریق پایداری
رشد اقتصادی حاصل از گردشگری که بهدنبال معماری بهدست میآید، بر درآمد هر شهر در سطح کلان تأثیر میگذارد. حتی کشورهای توسعهنیافته نیز میتوانند از طریق توسعه معماری درآمدهای کلانی کسب کنند. با این حال لازم است توسعه شهرها از اصول پایداری پیروی کند. برای مثال شهری همچون بارسلونا که بیشترین جذابیت آن برنامهریزی شهری و نقاط معماری است، درآمد هنگفتی را از طریق گردشگری به دست میآورد و این امر فشار زیادی بر بخش محیط زیست آن وارد میکند، اما ساختمانهای بارسلونا نهتنها در بخش زیباییشناسی با هم رقابت میکنند، بلکه تأکید زیادی بر کارایی آنها شده است.
به عبارت سادهتر برنامهریزی شهرها نهتنها باید در جهت تولید فضاها و دیدنیهایی با معماری چشمنواز باشد، بلکه باید ساختمانهای سازگار با محیط زیست را نیز هدف قرار دهد. سرعت توسعه معماری مستلزم ساختارهای پایداری است که در طول نسلها دوام میآورد و سیاره زمین را سبزتر نگه میدارد.
بنابراین نباید از نقش توسعههای شهری بر محیط زیست و آسیبهای زیستمحیطی که بر آینده بشر تأثیر میگذارد، غفلت کرد. توسعه اقتصادی با در نظر نگرفتن اثرات زیستمحیطی که منجر به سقوط آینده بشری شود، هرگز مطلوب نیست.
دولتها در شهرهای گردشگرپذیر همواره گامهای اساسی در جهت افزایش گردشگری برمیدارند و رشد اقتصادی عمده شهر خود را مدیون این بخش هستند، با این حال حملونقل سنگین و تراکم بالای جمعیت یک اشکال بزرگ در این قبیل شهرها محسوب میشود که خود آثار مخرب زیستمحیطی بسیاری دارد.
یک روش بازتعریفشده برای طراحی ساختمانها برای کاهش قابلتوجه آسیبهای وارده به سلامت ساکنان و محیط اطراف آنها، «معماری پایدار» است. این نوع معماری روبهرشد در حال به رسمیت شناخته شدن است، زیرا استفاده از منابع و مواد خام شیمیایی سمی در آنها بهطور قابلتوجهی کمتر از روشهای معمول فعلی است و این امر در درازمدت تأثیرات مثبت خود را نشان میدهد.
طراحی پایدار ساختمانها بهویژه مسکونی یا تجاری، همچنین با کاهش مصرف انرژی آب و برق و هزینههای تعمیر و نگهداری زیرساختها همراه است که این امر در راستای منفعت شرایط اجتماعی، زیستمحیطی و اقتصادی منطقه قرار دارد.
نقش معماری در توسعه اقتصادی از طریق مصرفگرایی
مشاهده عملکرد معماری تنها بهعنوان ترکیبی از اشیا و فضاهایی که افراد را برای زندگی در کنار هم نگه میدارد، یکی از دلایلی است که امروزه پتانسیل معماری دست کم گرفته میشود. با پیشرفت تکنولوژیکی قرن بیستویکم، نیاز به شناخت و کاوش سایر کیفیتهای ضروری معماری برای ایجاد واقعیت به روشی نوآورانه و ارزیابی توانایی ایجاد فضایی که بتواند رفتار مصرفکنندگان را تحریک کند و در نتیجه رشد اقتصادی مثبتی داشته باشد، بهشدت احساس میشود.
در دنیای سرمایهداری امروز هر برندی ارزش سرمایهگذاری دارد، تنها لازم است که مصرفگرایی را به نفع خود هدایت کند. ترفندهای تبلیغاتی توانستهاند مصرفکنندگان را متقاعد کنند تا روی خواستههای متمرکز شوند که بهعنوان نیاز به بازار عرضه شدهاند. معماری بهویژه در حوزه عمومی باید برای حمایت از این سبک زندگی تکامل پیدا کند و بخشی از آن باشد. فضاهای بیرونی در یک شهر یا شهرک باید بهگونهای ساخته شوند که به جای تنگناهراسی و اضطراب، احساس تعلق، هیجان و شادی را در خود پرورش دهند. معماری باید همچون یک برند به بازار عرضه و در عصر وجود مجازی امروز به شدت تشویق شود.
در تلاش برای همگام شدن با جمعیت در حال رشد در دنیای امروز، معماری فراتر از زیباییشناختی و مهندسی ساختمان است و با پیشبینی کمبود مسکن در آینده، ارزش زمین بهعنوان یک دارایی در حال تجربه رشد تصاعدی است. از این رو هر شکل توسعه یا ساختوساز بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر پتانسیل اقتصادی زمین تأثیر میگذارد. از نقطه نظر اقتصادی، زمانی که یک فضا بهعنوان یک موضوع تقاضا و عرضه در نظر گرفته شود، به عنصری حیاتی در بازاریابی تبدیل میشود.
فضاهای تجاری، مسکونی و تفریحی که توسط طراحیها و زیباییشناسی مشتریمحور پشتیبانی میشوند، تحقق نیازهای مصرفکنندگان بالقوه را تحریک میکنند. چنین فضایی برای ساکنان یک منطقه ضروری باشد یا نه، ایجاد آن در درجه اول مبتنی بر آگاهی معمار از طراحی مکانهایی است که بیان خود و هویت مکان را حفظ کرده و در عین حال ارتباط روحی و روانی بیشتری با جمعیت آن منطقه برقرار میکند.
با درک فعالیتهای اولیه ساکنان منطقه، یک رابطه اجتماعی بین معمار یا توسعهدهندگان و جامعه مصرفکننده برقرار میشود. آشکارسازی رفتار مصرفکننده از طریق این رابطه و طراحی فضاها بر اساس آن میتواند با افزایش پایه درآمدی و همچنین ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر، تأثیر مثبت زیادی بر وضعیت اقتصادی منطقه داشته باشد.
ساختمانی که میتواند درآمدزا باشد
هنگام بحث در مورد بلندترین ساختمان جهان، یکی از کلاسیکترین سوالات این است که هزینه ساخت برج خلیفه چقدر بوده است. ساخت این آسمانخراش به دلیل مقیاس بسیار زیاد، پیچیدگی و طراحی نوآورانه، نیازمند سرمایهگذاری مالی قابلتوجهی بود. با طول مدت پروژه بیش از شش سال، هزینههای انباشته ساختوساز به بیسابقه بود. کل هزینه ساخت برج خلیفه بالغ بر ۱.۵ میلیارد دلار بوده است که این رقم خیرهکننده شامل هزینههای مختلفی از جمله طراحی، مواد، نیروی کار و مدیریت پروژه بود، اما میراث و تأثیر اقتصادی آن پس از تکمیل چشمگیر است.
فراتر از شکوه معماری، برج خلیفه اثری محو نشدنی بر اقتصاد و جایگاه جهانی دبی گذاشته است. این برج بهعنوان یک نقطه عطف نمادین و یک آهنربا برای گردشگری، تجارت و سرمایهگذاری عمل میکند و شهرت شهر را بهعنوان یک مرکز جهانی برای تجارت و اوقات فراغت تقویت کرده است.. یک مطالعه نشان داد که برج خلیفه سالانه نزدیک به ۲۲ میلیون جستوجو در گوگل دارد، ۱۷ میلیون بازدیدکننده جذب میکند و حدود ۶۲۱ میلیون دلار درآمد حاصل از فروش بلیط فراهم میآورد و همین یک نمونه ساختمان نشان میدهد که معماری چه تأثیر بزرگی بر برند یک شهر و متعاقباً اقتصاد و گردشگری آن ایفا میکند.
ترجمه از: مریم زمانی
نظر شما