عملیات «وعده صادق ۲» و برهم زدن راهبرد تشدید تنش برای تنش‌زدایی

در استراتژی «تشدید تنش برای تنش‌زدایی»، تشدید تنش یک اقدام عمدی است که عمدتاً با هدف پایان دادن به یک درگیری بدون افزایش بیشتر در شدت یا سطح درگیری انجام می‌شود، هدف این استراتژی دستیابی به تنش‌زدایی از طریق نشان دادن قابلیت و ضربه دردآور است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا؛ علی اکبر دارینی کارشناس مسائل بین‌الملل در یادداشتی نوشت:

«راهبرد تشدید تنش برای تنش‌زدایی چیست؟

در این استراتژی، تشدید تنش یک اقدام عمدی است که عمدتاً با هدف پایان دادن به یک درگیری بدون افزایش بیشتر در شدت یا سطح درگیری انجام می‌شود. هدف این استراتژی دستیابی به تنش‌زدایی از طریق نشان دادن قابلیت و ضربه دردآور است. «تشدید تنش برای تنش‌زدایی» متکی به پاسخ‌های روانی است که رقیب (کشور دریافت‌کننده تنش) آن را برای پرهزینه می‌بیند.

هدف از «تشدید تنش برای تنش‌زدایی»، از کار انداختن یا شکست کامل دشمن نیست، بلکه بیشتر مجبور کردن دشمن به تصمیم‌گیری برای پایان دادن به درگیری بر پایه شرایطی است که دولت تشدیدکننده تنش آن را روی میز می‌گذارد. این استراتژی هم جسورانه و هم همراه با خویشتن‌داری (محدود) است.

در این راهبرد، (دولت) مهاجم در پی به‌دست آوردن مزایای اجبارساز یا پایان جنگ با شرایط خودش است.

«تشدید تنش برای تنش‌زدایی» این پتانسیل را دارد که به یکی از دو واکنش در میان تصمیم‌گیرندگان کشور گیرنده تنش دست یابد: آنها یا باید انتخاب کنند که از روی اجبار یک «برد» را به مهاجم هدیه کنند یا مهاجم را از راه مقاومت مجازات کنند.

راهبرد «تشدید تنش برای تنش‌زدایی» ترس در دل رهبران و مردم دولت‌های ضعیف می‌کارد و به همین دلیل ممکن است کارگر افتد چون ادراک افزایش ریسک را به همراه دارد؛ سطحی از اعتبار برای مهاجم به ارمغان می‌آورد که به تنهایی از راه تهدید قابل دستیابی نیست؛ و عزم و توانایی مهاجم (حمله‌کننده) را به نمایش می‌گذارد و اگر مهاجم هم‌زمان با افزایش تنش مقدار مناسبی از خویشتن‌داری نشان دهد، کشور گیرنده تنش (حمله‌شونده) ممکن است تصمیم بگیرد که تسلیم شود و شرایط تحمیلی مهاجم (حمله‌کننده) را بپذیرد. چرا؟ چون کشور گیرنده تنش (کشورهای ضعیف) محاسبه می‌کند که بهای جنگیدن یا مقاومت بسیار بالاست و اینکه تسلیم شدن کنونی باعث واگذاری امتیازهای بیشتر در آینده نخواهد شد (معمولاً اینگونه نمی‌شود).

انگیزه‌های کشور گیرنده تنش (حمله‌شونده) برای تحمیل هزینه به بازیگر متجاوز (حمله‌کننده) به شکل ادامه مقاومت یا تشدید متقابل تنش معمولاً بیشتر از انگیزه‌های تسلیم شدن یا دادن امتیازهای اجباری است. به گفته‌ای دیگر، هزینه مقاومت کمتر از سازش –تسلیم شدن – است.

راهبرد «تشدید تنش برای تنش‌زدایی» در آغاز ممکن است از نظر منطقی جذاب به نظر برسد اما بررسی‌های تجربی نشان می‌دهد احتمال موفقیت این استراتژی کمتر از احتمال شکست آن است.

«تشدید تنش برای تنش‌زدایی» راهبردی است که اسرائیل در برابر ایران و «محور مقاومت» به‌کار گرفته است.

به نظر می‌رسد که راهبرد «صبر استراتژیک» و ترس از «تله جنگ» ایران نه تنها کارساز نبود و به تنش‌زدایی نینجامید بلکه اسرائیل را جسورتر و گستاخ‌تر کرد.

اسرائیل هیچ خط قرمزی نمی‌شناسد و از هیچ جنایتی فروگذار نمی‌کند. «نتانیاهو» اکنون تئوری «مرد دیوانه» (Madman Theory) را دنبال می‌کند. تظاهر به دیوانگی، انجام رفتارهای غیرمتعارف و دیوانه‌وار این امکان را به رهبران می‌دهد که در جریان چانه‌زنی و دیپلماسی تهدید و ارعاب، به امتیازاتی دست پیدا کرده و یا دست‌کم موضع طرف مقابل را تضعیف کنند.

تظاهر به دیوانگی یا دیوانه به نظر آمدن (Perceived Madness) در شرایطی خاص می‌تواند تاکتیکی مؤثر در واقعی نشان دادن تهدید و نیز حربه‌ای مفید برای وادار کردن دشمن به دادن امتیاز باشد.

اما همان مرد دیوانه اگر با اقدام تلافی‌جویانه‌ای روبرو شود که منافع حیاتی یا موجودیت خود را در خطر ببیند از ادامه رفتارهای دیوانه‌وار دست بر خواهد داشت (یعنی دریابد که اگر یکی بزند، ده تا می‌خورد، نه پاسخ‌های کم‌اثر و دیرهنگام).

تاریخ آزمایشگاه روابط بین‌الملل است. تاریخ گواه آن است که ترس از جنگ جلو جنگ را نمی‌گیرد بلکه آن را حتمی می‌کند. دولت مهاجم اگر احساس کند که شما ترسیده‌اید در حمله به شما مصمم خواهد شد و با جسارت بیشتر به شما ضربه خواهد زد. اما اگر بداند که شما به او پاسخ سخت می‌دهید پیش از اقدام علیه شما دوباره خواهد اندیشید.

«عملیات وعده صادق ۲» گامی در بر هم زدن راهبرد «تشدید تنش برای تنش‌زدایی» بود. اما «عملیات وعده صادق ۲» اگر یک «رخداد موردی» باشد شکست خواهد خورد. زمانی «عملیات وعده صادق ۲» کارگر خواهد افتاد که بخشی از یک «روند» باشد.»

کد خبر 796923

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.