اسکاری شدن «در آغوش درخت» چه تاثیری بر میزان فروش آن داشت؟

با اعلام خبر انتخاب «در آغوش درخت» به‌عنوان نماینده ایران در اسکار ۲۰۲۵، این فیلم تاکنون به مجموع فروش بیش از پنج میلیارد تومان رسیده است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، این روزها نخستین و دومین فیلم بابک خواجه‌پاشا هم‌زمان در سالن‌های سینما در حالی اکران می‌شود که نخستین فیلم این کارگردان با نظر هیئت انتخاب به اسکار ۲۰۲۵ معرفی شده است.

«در آغوش درخت» فیلمی درام-خانوادگی است که در شهر ارومیه فیلم‌برداری شده است و در روز هفدهم مرداد سال جاری به سینماها رسید؛ این فیلم پیش از آن که نامش به‌عنوان نماینده ایران در اسکار برده شود، یعنی از هفدهم مرداد تا سی‌ویکم شهریور در ۴,۳۳۳ سانس و با ۹۹,۰۶۸ مخاطب، موفق به فروش ۴۹,۴۲۹,۶۱۵,۰۰۰ ریالی شد و فروش روزانه آن تقریباً کمتر از ۱۰۰ میلیون تومان بود و در طول سه روز گذشته، یعنی از یکم تا سوم مهر این فیلم در ۳۲۱ سانس، ۷,۵۳۴ مخاطب و فروش ۳,۰۶۴,۸۰۰,۰۰۰ ریالی داشته و اکنون به مجموع فروش بیش از پنج میلیارد تومان رسیده است.

اسکاری شدن «در آغوش درخت» چه تاثیری بر میزان فروش آن داشت؟

نکته آماری دیگر آن است که «در آغوش درخت»، نماینده معرفی‌شده ایران به آکادمی اسکار ۲۰۲۵، فیلم اول خواجه‌پاشا به‌شمار می‌رود؛ در واقع وی پس از این فیلم، «آبی روشن» را ساخت اما آبی روشن اول اکران شد و در آغوش درخت در جشنواره فیلم فجر ۴۱ نامزد ۸ سیمرغ از جمله بهترین طراحی صحنه، بهترین صداگذاری و بهترین صدابرداری، بهترین فیلم‌نامه، بهترین نقش اول زن، بهترین نقش مکمل مرد، بهترین کارگردانی، بهترین فیلم و بهترین فیلم اول شد و توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه فیلم اول را از آن کند؛ با احتساب این موضوع، او پس از جعفر پناهی که در سال ۱۹۹۵ نخستین ساخته‌اش «بادکنک سفید» به آکادمی اسکار ارائه شد، بهمن قبادی که در سال ۲۰۰۰ فیلم اولش «زمانی برای مستی اسب‌ها» نماینده ایران شد و مهدی نادری که «بدرود بغداد» ش این عنوان را در سال ۲۰۱۰ یدک کشید، چهارمین فیلم‌سازی است که نخستین فیلمش نماینده سینمای ایران در بخش بهترین فیلم بین‌المللی اسکار شده است.

«در آغوش درخت» روایتی از زندگی ۱۲ ساله کیمیا (مارال بنی‌آدم) و فرید (جواد قامتی) است؛ آن‌ها دو فرزند به‌ نام‌های طاها و علیسان دارند و با اینکه در ظاهر مشکلی در زندگی خود ندارند، اما دچار چالش‌هایی شده‌اند و در آستانه جدایی هستند؛ ماجرای اصلی این فیلم در روستاهای آذربایجان است اما کیمیا اصالتاً شمالی است و در آذربایجان زندگی می‌کند.

این فیلم در واقع نمونه‌ای از زندگی هزاران زوج ایرانی است که انگار یاد نگرفته‌اند با یکدیگر حرف بزنند و مسائل میانشان را با گفت‌وگو در کانون خانواده حل کنند؛ آن‌ها در حالی تصمیم می‌گیرند که از یکدیگر جدا شوند و دو پسرشان را از هم جدا کنند تا هرکدام با یکی از آن‌ها زندگی کنند که از قدرت و توان ارتباطی این دو فرزند غافل هستند؛ قدرت و توانی که نه‌تنها این دو را کنار یکدیگر نگاه می‌دارد، بلکه در نهایت موجب می‌شود فاصله بعید میان زوج خشمگین ابتدای فیلم، کم و کمتر شود.

سکانس پایانی فیلم اما آن چنان زیبا و تأثیرگذار است که تمام دشواری‌ها و ناملایمات را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد؛ جایی که جنگل و درختان کودکان معصوم را در آغوش خویش گرفته است تا شاید پدران و مادران امروزی، به یاد بیاورند که مهم‌ترین مأموریتشان حراست و حفاظت از فرزندانشان است.

کد خبر 793318

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.