سفر بخیر جوونی که‌ شدی عاقبت بخیر

مراسم تشییع شهید مدافع حرم احمدرضا افشاری از مصلی امام‌خمینی(ره) به سمت گلستان شهدای اصفهان برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، بازهم اخبار پشت سر هم ردیف می‌شود و باز هم خبری از پرواز است؛ به قول شهید سید مرتضی آوینی، 《قرن‌هاست زمین انتظار مردانی اینچنین را می‌کشد تا بیایند وکربلای ایران را عاشقانه بسازند و زمینه ‏ساز ظهور باشند》 و این خاک چه فراوان دارد از این مردان کربلاساز....

و در کنار این مردان کربلایی، چه فراوان‌اند زنان و مردانی که زینب‌وار پا در مسیر عاشقی گذاشته‌اند و خوب راه و رسم عاشقی را آموخته‌اند…

چشمانم به تصویر چشمانی که بر گوشه‌ای از تابوت جا خوش کرده، گره می‌خورد و زمزمه می‌کنم: «من که تو را ندیدم تا بنویسم اما تابوتت اینجاست؛ تو را ندیدم اما از رسم جوانمردی‌ات را شنیدم، حتی اگر نشنیده باشم هم، بعضی چیزها تعریف نمی‌خواهد؛ همینکه اینچنین در میان خون‌خود پرکشیدی، چیزی جز رشادتت نیست…» و حالا مرامت در قدم به قدم اینجا جاری‌ست…

مراسم تشییع شهید احمدرضا افشاری آغاز شد

در میان جمعیت یکی می‌گفت: آقا احمدرضا قرارمون نبود که تنهایم بگذاری و مردی با کمر خم شده می‌گفت کمرم خم شد از داغت پسرم…؛ دور تابوت هم که نگو؛ رفقایت با اشک‌هایشان برائت سنگ تمام گذاشتند و در این میان مداح هم از کربلایی می‌گفت که قرار بود برای اربعین بروی.

حالااین جمعیتی که برای بدرقه‌ات آمده‌اند را ببین؛ همه این‌ها از کربلا جا ماندند و تو زودتر از همه‌شان راهی شدی؛ همه این‌ها، حتی اگر کربلا هم بروند، بعید می‌دانم بیشتر ۵-۶ روزی بمانند، اما تو به کربلایی رفتی که بازگشتی در کارش نیست.

و حالا که قرار است در این خاک آرام بگیری، از هر سویی صدای روضه علی‌اکبر بلند شده است؛ مردی کنار مزار دولا دولا راه می‌رود و چند جوان دوره‌اش کردند تا مبادا زمین بخورد و امان از دردی که حسین (ع) در روز دهم محرم کشید…

کد خبر 781555

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.