به گزارش خبرگزاری ایمنا، شهید محمدرضا دهقان امیری، سال ۱۳۷۴ در خانوادهای مذهبی در تهران متولد شد؛ حضور در خانوادهای متدین و معتقد باعث شد تعصب و غیرت خاصی نسبت به اهل بیت (ع) و سیدالشهدا (ع) پیدا کند؛ نمیتوانست ببیند خواهر و مادرش در امنیت زندگی کنند اما حرم خواهر سیدالشهدا (ع) مورد حملهی دشمنان و متجاوزان قرار گیرد، بنابراین راهی سوریه شد؛ او از پایان دوره ابتدایی وارد بسیج شد و با پدر خود در مجالس مذهبی و هیئتهای عزاداری و اردوهای راهیان نور شرکت میکرد و علاقه به معارف و تحصیلات حوزوی باعث شد رشته معارف را انتخاب کرده و در دانشگاه عالی شهید مطهری ادامه تحصیل دهد؛ او دانشجوی سال سوم فقه و حقوق دانشگاه بود که عازم سوریه شد.
از صفات بارز اخلاقی او میتوان به خوش خلقی و خلوص نیت در انجام وظایف دینی و امور خیر اشاره کرد و مادر شهید در گفتوگویی درباره فرزندش چنین گفته است: «من فکر میکنم چیزی که محمدرضا را بین دوستانش و یا بین شهدای مدافع حرم، شاخص کرد، اخلاصش بود. محمدرضا خیلی خالصانه کار میکرد. واقعاً اگر میخواست از کسی دستگیری کند یا کسی را کمک کند، چه در دوستان و چه خانواده و فامیل، آنقدر بیریا و خالصانه این کار را انجام میداد که حد نداشت. خیلیها متوجه نمیشدند که اصلاً این کمکی که انجام شد و مشکلی که حل شد و این کارشان که راه افتاد، به دست محمدرضا بوده. ما خودمان بعد از شهادتش خیلی کارها و کمکهایش را فهمیدیم.»
به قول دوستانش در مدرسه عالی شهید مطهری محمدرضا حلقه وصلی بود بین تمام دوستانش. به خاطر اخلاق خوبی که داشت و مهربانیاش، با هر طیف جامعه تفاهم داشت؛ اینگونه نبود که قیافه بگیرد و فقط دنبال بچهحزباللهیها باشد یا فقط جذب بچههایی باشد که خیلی پایبند نیستند. با هر تیپ و ظاهری، تعامل میکرد؛ وقتی میخواست به مسجد برود، بهترین لباسهایش را میپوشید؛ اگر در آن لحظات، کسی محمدرضا را میدید که داشت به موهایش اتو میکشید و لباس نو و تمیز میپوشید یا کفشش را واکس میزد، فکر میکرد محمدرضا به مراسم عروسی میرود یا جایی دعوت است که باید به آنجا برود در حالی که میخواست به مسجد برود، نماز بخواند و برگردد.
این شهید در آبان سال ۱۳۹۴ بهعنوان بسیجی تکاور راهی سوریه شد و همزمان با آخرین روزهای ماه محرم در نبرد با تروریستهای تکفیری در حومه حلب طی عملیات محرم به شهادت رسید؛ فرازی از وصیت نامه این شهید بزرگوار را با هم میخوانیم:
«و فدیناه بذبح العظیم | او را به قربانی بزرگی بازخریدیم؛ سوره مبارکه صافات آیه ۱۰۷
اینجانب «محمدرضا دهقان امیری» فرزند علی در سلامت کامل روانی و جسمی و در آرامش کامل شهادت میدهم و به یگانگی حضرت حق و شهادت میدهم به دین مبین اسلام و قرآن و نبوت خاتم الانبیا. حضرت محمد (ص) و امامت امیرالمومنین حیدر کرار علی ابن ابی طالب (ع) و یازده فرزند ایشان که آخرینشان حضرت حجت قائم آل محمد (عج) برپاکننده عدل علوی در جهان و منتقم خون مادر سادات خانوم فاطمه الزهرا (س) میباشد (الهم عجل لولیک الفرج)
با سلام بر همه دوستان، آشنایان و اقوام و… این حقیر از همه شما عزیزان تقاضای حلالیت دارم و تشکر میکنم از پدر و مادر عزیزتر از جانم که تمام تلاش خود برای نشان دادن راه سعادت به فرزندشان انجام دادند و این حقیر حتی نتوانستم قدر کوچکی از این فداکاریها را پاسخ دهم از این دو بزرگوار حلالیت میخواهم و از صمیم قلب نیازمند دعایشان هستم؛ و تشکر میکنم از برادر عزیزم و امیدوارم که شهادت و روحیه جهادی را سرلوحه خود قرار دهی و همچنین خواهر عزیزم و حامی همیشگی من که نهایت لطف را بر من داشته است و من فقط با بدی پاسخش را دادم امیدوارم هم اکنون نیز دعایت را برای برادرت دریغ نکنی و همیشه به یادش و زینب گونه پایداری کنی.
از همه دوستان دانشگاه و مسجد و استادان و مربیانم و … درخواست حلالیت دارم و از شما دوستان میخواهم این حقیر را از دعای خیرتان محروم نفرمایید و اگر کوتاهی کردم در حق شما عزیزان به بزرگواری خود عفو کنید و از حقی که بر گردنم دارید درگذرید.
براساس آیه مبارکه ۱۵۶ سوره بقره «الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا الله و انا الیه راجعون» آنها که هرگاه مصیبتی به آنها رسد صبوری کنند و گویند ما از آن خداییم و به سوی او بازمیگردیم.
صبر را سرلوحه خود قرار دهید و مطمئن باشد که هر کسی از این دنیا خواهد رفت و تنها کسی که باقی میماند خداوند متعال است اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام الصائب خانوم زینب کبری (س) کوچک قرار است روضه ابا عبدلله و خانوم زینب کبری فراموش نشود و حقیقتاً مطمئن باشید که تنها با یاد خداست که دلها آرام میگیرد.»
نظر شما