وقتی گوینده رادیو، روضه‌خوان رزمنده‌ها شد

با اینکه عزاداری امام حسین(ع) در همه ایام سال در جبهه‌ها برگزار می‌شد، اما فرارسیدن محرم شور و حال خاصی به جبهه‌ها می‌داد و حال و هوای محرم در جبهه همچون شهرها بود؛ رزمنده‌ها سعی می‌کردند تا عزاداری‌ها را به همان نحو در جبهه‌ها اجرا کنند و نام امام حسین(ع) را حتی در میدان نبرد زنده نگاه دارند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، نمی‌توان از ۸ سال ایستادگی مردان این خاک در دوران دفاع مقدس حرف زد، اما تأثیر محرم و قیام اباعبدالله الحسین (ع) بر ایمان و اخلاص رزمندگان اسلام در نبرد با دشمن را نادیده گرفت؛ در این میان رزمندگان با تاسی از سالار شهیدان با وجودی که نیروهای رژیم بعث عراق به پشتیبانی استکبار از تمام امکانات و تجهیزات کامل و پیشرفته برخوردار بودند، با دست خالی در مقابل آن‌ها ایستادگی کردند.

بازخوانی قیام عاشورا و تجلی جلوه‌های حماسه و عشق و ایمان در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل نشان‌دهنده این است که رزمنده‌ها در تمام لحظات با نیروی برگرفته از نام و یاد و راه اباعبدالله الحسین (ع) در مقابل دشمن متجاوز ایستادگی کردند و در این مسیر یک وجب هم از خاک مقدس ایران اسلامی که با خون هزاران شهید گلگون شده بود را به دشمن ندادند.

در عشق و ارادت رزمندگان اسلام به سیدالشهدا همین بس که در عزیمت به خط مقدم جبهه‌ها و انجام عملیات ذکر و نام حسین آرامش جان رزمندگان بود و در مراحل سخت، صبر و استقامت و ایمان حسین (ع) قوت دل‌های آنان می‌شد و در میدان رزم نیز عملیات‌ها و یگان‌ها و مقر رزمندگان اسلام به نام اباعبدالله الحسین (ع) مزین می‌شد و باید گفت که این نام‌گذاری‌ها، از سر ارادت، ایمان و معرفت عاشورایی سرچشمه می‌گرفت و گواه آن بود که نام حسین (ع)، عاشورا و کربلایش، الهام‌بخش، راهنما و پشتوانه روحی و فکری هشت سال دفاع مقدس بود.

در میان این ارادت‌ها با اینکه عزاداری امام حسین (ع) در همه ایام سال در جبهه‌ها برگزار می‌شد، اما فرارسیدن محرم شور و حال خاصی به جبهه‌ها می‌داد و حال و هوای محرم در جبهه همچون عزاداری در شهرها بود؛ رزمنده‌ها سعی می‌کردند تا عزاداری‌ها را به همان نحو در جبهه‌ها اجرا کنند و با پارچه‌های سیاه چادرها و سنگرها و محل‌های عزاداری را سیاه‌پوش می‌کردند.

گردان‌ها و لشکرها هر کدام جداگانه دسته‌های عزاداری مخصوص به خود را تشکیل می‌دادند و در هر صورت همان سنت و برنامه‌های عرفی که در شهر انجام می‌شد در جبهه هم برقرار بود، ابداع نوحه و مرثیه و سبک نوحه‌خوانی در جبهه زیاد بود؛ سبک‌های خاصی که حماسی بود و به فضای جبهه می‌خورد. بر همین اساس و به مناسبت فرارسیدن ایام محرم با «محمد احمدیان» راوی نام‌آشنای دوران دفاع مقدس به گفت‌وگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

وقتی گوینده رادیو، روضه‌خوان رزمنده‌ها شد

ایمنا: هشت سال از تاریخ کشور ما با دفاع مقدس و خاطرات آن رقم خورده است و این موضوع به این معناست که رزمندگان حداقل ۸ محرم را به تاسی از امام خویش در جبهه‌های حق علیه باطل به مبارزه پرداختند؛ کمی از حال و هوای محرم در جبهه‌ها بگویید.

احمدیان: در جبهه‌های جنگ، حال و هوا همیشه حال و هوای محرم بود، نه به آن معنا که همواره گریه و تضرع باشد، به این معنا که سبک جهاد و زیست بچه‌ها عجین با امام حسین (ع) و عاشورا بود، برنامه‌های ایام محرم یگان به یگان تفاوت داشت؛ در لشکر امام حسین (ع) اصفهان هر روز صبح زیارت عاشورا خوانده می‌شد و در تمام مناسبت‌های سال جلسات عزاداری و دعای کمیل و دعای توسل دایر بود. زیبایی اتفاق در ایام محرم این بود که در اول محرم حال و هوای پشت جبهه کاملاً عوض می‌شد، مسجد ۱۴ معصوم پادگان دارخوین سیاه‌پوش می‌شد و همه گردان‌ها در محوطه استقرار گردان‌هایشان برنامه داشتند، کل لشکر در تاسوعای حسینی میهمان گردان حضرت ابوالفضل (ع) بودند و روزهای عاشورا لشکرهای دیگر که محل استقرارشان مجاور ما بود همچون لشکر علی ابن ابی طالب (ع) و لشکر قمر بنی‌هاشم (ع) میهمان لشکر امام حسین (ع) اصفهان می‌شدند.

وقتی گوینده رادیو، روضه‌خوان رزمنده‌ها شد

ایمنا: در خط مقدم هم با وجود درگیری‌ها و حملات متعدد مجالس عزاداری حسینی ادامه داشت؟

احمدیان: در خط مقدم عزاداری‌ها سنگر به سنگر فرق می‌کرد، چرا که بچه‌ها نمی‌توانستند یک جا جمع شوند و حملات و آتش‌های دشمن شدید بود، اما در سنگرها پرچم سیاه عزای حسینی زده می‌شد و بچه‌ها با شروع محرم به لباس‌هایشان «السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)» می‌دوختند؛ یادم می‌آید ظهر عاشورایی با شهید آقا رحیم یخچالی و شهید جعفر عابدینی‌زاده در سنگر نشسته بودیم و بچه‌ها سفره غذا را انداخته بودند، یک مرتبه یکی از بچه‌ها پارچ آب یخی از بیرون سنگر آورد و بر سر سفره گذاشت، رادیو روشن بود و گوینده رادیو اعلام کرد: «ظهر عاشورا است و صدای العطش از خیمه‌های امام حسین (ع) شنیده می‌شود…» ناگهان سنگر منقلب شد، بچه‌ها پارچ آب یخ را کنار انداختند و هیچ‌کس لب به غذا نزد، همه با حال عجیبی بدون روضه گریه می‌کردند و روضه‌خوان ما آن روز همان پارچ آب یخ و اعلام عطشانی سپاه امام حسین توسط گوینده رادیو بود.

ایمنا: یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های دفاع مقدس که نام آن در کشور پیچید، عملیات محرم و حماسه رزمندگان اصفهان و در ادامه حماسه مردم اصفهان برای تشییع شهدای این عملیات بود؛ از این عملیات هم برایمان بگویید.

احمدیان: عملیات محرم از رخدادهای حماسی اصفهانی‌ها در جبهه‌های جنگ بود که در یک روز اصفهان بیشتر از ۳۷۰ شهید تقدیم کرد که خود حکایت عجیبی دارد، در شب عاشورا بچه‌ها با پای برهنه در بیابان‌ها و میان خارها سینه‌زنی کرده بودند و به چادرهایشان رفته بودند تا ساعتی را به استراحت بپردازند، در سحرگاه روز عاشورا پیش از اذان صبح دو نفر از منافقان گرای محل استقرار نیروها را به ارتش بعث داده بودند و دشمن به طور ناگهانی شروع به کوبیدن منطقه کرد؛ دقایق عجیبی بود، بچه‌هایی که شب گذشته برای حوادث روز عاشورا و بر مظلومیت حسین (ع) و یاران شهیدش اشک ریخته بودند با آتش عراقی‌ها در حالی که آستین‌هایشان را برای وضو بالا زده بودند یا کنار تانکرهای آب در حال وضو یا خواندن نماز شب بودند مظلومانه به شهادت رسیدند.

وقتی گوینده رادیو، روضه‌خوان رزمنده‌ها شد

ایمنا: از توسلات رزمندگان دفاع مقدس و پیروزی‌های پس از این توسلات روایات عجیبی شنیده‌ایم؛ از این توسلات برایمان بیشتر تعریف می‌کنید؟

احمدیان: شب‌های عملیات شب توسل بود؛ از شهید ردانی‌پور روایت می‌کنند که او در شب یکی از عملیات‌ها در تاریکی شب اینطور می‌گفت: «ای خدای موسی! که کنار نیل موسی دستش را به سوی تو دراز کرد و تو نیل را برایش گشودی و عبورش را آسان کردی؛ ای خدای موسی! تو خدا فاطمه (س) هم هستی، خدا حسین (ع) هم هستی؛ این بچه‌ها سربازهای فاطمه‌اند، سربازهای حسین‌اند، سربازهای امام زمان (عج) اند....» و در اثر همین توسلات باران شروع به باریدن گرفت و رمل‌ها که عبور بچه‌ها از آن‌ها بسیار سخت بود تبدیل به جاده‌ای صاف برای گذشتن رزمندگان شدند که منجر به یک عملیات موفق شد، آن شب رمل‌ها دریا بودند و خدا خدای موسی (ع) بود.

حماسه دیگری که در اثر توسلات رقم خورد، حماسه والفجر ۸ بود، نقل است که شهید ردانی‌پور کنار اروند رفته بود و خطاب به اروند گفته بود: «ای اروند! تو مهریه حضرت زهرا (س) هستی و اینها هم بچه‌های حضرت زهرا (س) هستند.» شهید حاج قاسم سلیمانی از والفجر ۸ روایت می‌کند: «در آن شب عقل می‌گفت نمی‌شود، تدبیر می‌گفت نمی‌شود، تا آنکه بارندگی رخ داد.» پس از بارندگی و طوفان خیلی‌ها می‌گفتند عملیات با مشکل مواجه می‌شود، اما غواصان آن شب از اروند عبور کردند و پس از پیروزی عملیات اسرای عراقی گفتند تا پیش از بارندگی ما درصدد شکار نیروهای شما بودیم، اما با آشفتگی هوا یقین کردیم که شما نمی‌توانید از اروند عبور کنید و از حالت آماده‌باش خارج شدیم.

کد خبر 770203

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.