به گزارش خبرگزاری ایمنا، شهادت رئیسجمهور شهید آیتالله سید ابراهیم رئیسی از مهمترین حوادث تلخ نظام جمهوری اسلامی است، حادثهای که موجب شد کشور وارد یک انتخابات زودهنگام شود و قرار است هشتم تیر چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری برگزار شود. بسیاری اعتقاد دارند عملکرد اجرایی و ویژگیهای شخصیتی رئیسجمهور شهید موجب شد تا تراز دولت و رئیسجمهور در ایران ارتقا پیدا کند. انتظار مردم از دولت آینده و رئیسجمهور بعدی استمرار حرکتی است که در دولت سیزدهم و توسط رئیسجمهور شهید آغاز شد.
یکی از مهمترین ویژگیهای دولت شهید رئیسی اعتماد به جوانان و بهکارگیری آنان در سطوح عالی مدیریتی بود، رهبر معظم انقلاب در بیان ویژگیهای شهید به این مسئله اشاره کردند و فرمودند: «در باب خود رئیسجمهور عزیزمان که رحمت خدا بر او باد همه اعتراف کردند که مرد کار بود، مرد عمل بود، به جوانها برای اظهار نظر میدان میداد؛ حرمت مردم را نگه میداشت. به جوانها اعتماد میکرد، جوانها را تکریم میکرد.»
به منظور بررسی ویژگیهای جوانگرایی در دولت چهاردهم در نخستین مناظره انتخاباتی از ویژهبرنامههای انتخاباتی خبرگزاری ایمنا با عنوان «امین جمهور» میزبان احمد فروزبخش، عضو شورای هماهنگی مجمع نیروهای انقلاب و دبیر سیاسی جمعیت پیشرفت و عدالت استان اصفهان و امید شفیعی، دبیر حزب اراده ملت استان اصفهان و عضو هیئت رئیسه شورای هماهنگی جبهه اصلاحات استان اصفهان بودیم که مشروح این نشست در ادامه آمده است.
ایمنا: یکی از مسائل جامعه ما کمرنگ شدن حضور جوانان در فعالیتهای سیاسی است، حتی جنبش دانشجویی نتوانسته است نقش پررنگ دهههای گذشته در عرصه سیاسی را ایفا کند؛ این موضوع را آسیبشناسی کنید.
شفیعی: درست است؛ ما قائل به این موضوع هستیم. اینکه میگوئید حضور جوانان کمرنگ شده است نکته درستی است، اما باید پرسید که این سخن شما است یا حاکمیت هم قائل به آن است؟ برای حل مسئله باید آن را خوب بشناسیم چون اگر نشناسیم، نمیتوانیم برای آن راهحلی ارائه کنیم، به نظرم حاکمیت یا این مسئله را نپذیرفته یا اگر پذیرفته سعی میکند از کنار آن عبور کند. جامعه قائل به مشارکت نکردن جوانان است، این مهم است که نگاه حاکمیت به حضور جوانان در عرصهها و انتخابات چگونه باشد.
نکته دیگر اینکه جوانان نسلی هستند که افکار آنها باید منتج به یک نتیجه مشخص باشد و اگر نتیجه مشخص نباشد این حضور کمرنگتر میشود، در مورد حضور جوانان تصورم این است که اگر خود را جوان بدانم، (چون تعریف جوان از نظر جامعهشناسی ۱۸ تا ۳۵ سال محسوب میشود اما من ۳۹ سال دارم) باید قدری به عقب برگردیم، جدا از بحث انتخابات باید ببینیم جوانان برای حضور در این عرصه چه دارند که حضور پیدا کنند؟
در بدیهیات ماندهایم بعد توقع داریم جوان در هر زمینهای پا به عرصه بگذارد
جوان امروزی وقتی میخواهد وارد عرصه شود (اگر زنان را هم جزو جوانان حساب کنیم چون خیلی وقتها زنان را جدا حساب میکنند) مثلاً اگر جوان بخواهد دوچرخهسوار شود باید زنان را استثنا کرد، در اینگونه مسائل زن و مرد میکنیم، در بدیهیات ماندهایم بعد توقع داریم این جوان در هر زمینهای پا به عرصه بگذارد. یعنی با یک سوت ما حرکت یا جریانی راه بیندازد. چنین اتفاقی نخواهد افتاد، جوانان امروز مطالبهگر هستند و درک درستی دارند و علمی با مسائل برخورد میکنند، نسل امروز علت هر موضوع را جویا میشود. یک سری بدیهیات را حل کنیم. آیا زنان میتوانند سوار دوچرخه شوند؟ ابراز عقیده آنها به چه شکل است؟ ما هنوز نتوانستهایم مسئله حضور زنان در استادیوم و برگزاری کنسرت را حل کنیم بعد انتظار داریم در انتخابات مشارکت کنند، وقتی نتوانیم این مسائل را حل کنیم، آیا منطقی است در انتخابات حضور پررنگی داشته باشند؟ پیش از حل بحث مشارکت در انتخابات خارج از بحثهای جریانات فکری باید یک سری موضوعات را حل کنیم.
از دوستان خواهش دارم با هر طرز تفکر بدیهیات حل شود؛ جوان میپرسد آیا منی که تحصیل کرده دانشگاهی هستم و به هیچ قدرت و ثروت و جریانی تعلق ندارم، باید منتظر باشم و دنبال شغلی بگردم که وظیفه حاکمیت است آن را در اختیار من بگذارد؟ تا این مسئله حل نشود بحث مشارکت در انتخابات موضوعیت ندارد.
اینکه بگوییم جوان چون نمیتواند دوچرخهسواری کند در انتخابات شرکت نمیکند، بیانصافی در حق جوان است
فروزبخش: من در ابتدا تصور کردم منظور شما از طرح این سوال حضور جوانان در دولتها است. حالا فعلاً از انتخابات شروع میکنیم. عموماً پدیدههای اجتماعی تکبعدی نیستند، برعکس اینکه در مهندسی متغیرهای فراوانی داریم و با این متغیرها کار میکنیم در علوم انسانی با ابعاد گوناگون کار میکنیم. اینکه مسئله را یک بعدی ببینیم مسئله غلط میشود و نتیجه غلطی میدهد. به عنوان مثال جوان در انتخابات شرکت نمیکند چون دوچرخهسوار نمیشود یا کنسرت نمیتواند برود! این واقعیت تک بعدی دیدن مسئله است؛ حالا اگر قبول کنیم متغیر تأثیرگذار است یا خیر و لذا خیلی مهم است که به مسائل اجتماعی در ابعاد گوناگون نگاه کنیم.
ما در مورد جوان حرف میزنیم. یکی از خصوصیات ویژه جوان، آرمان گرایی اوست. برعکس انسانی که پا به سن گذاشته است، جوان پرنشاط است. این نشاط در جسم و روح اوست و روح بانشاط موجب میشود انسان در سنین جوانی آرمان گرا باشد که نکته ارزشمندی است. وقتی آرمان گرا باشد، اگر بگوییم چون نمیتواند دوچرخه سواری کند در انتخابات شرکت نمیکند بی انصافی در حق جوان است. جوان مسائل مهمتر از این را میبیند. جوان مسئله معیشت مردم، اقتصاد، شفافیت و مبارزه فساد، کارآمدی و مسائل مربوط به خود مانند ازدواج و معیشت خود را میبیند. حالا امکان دارد در کنار آن هم مسائل اجتماعی را ببیند، بنابراین متغیرهای متعددی در این بعد باید باشد که میتوان در مورد آن صحبت کرد.
مثلاً در مورد دوچرخهسواری، جای بحث وجود دارد. فکر میکنم سطح بحث را بالاتر ببریم و نگاه ویژهتری به جوان داشته باشیم. اینکه میگوئیم حضور جوانان در انتخابات کم شده باید در مورد این مسئله پشتوانه علمی و پژوهشی داشته باشیم. وزارت کشور این کار را میتواند انجام دهد چون بر اساس کد ملیها و سن افراد میتواند آن را ارائه دهد. اما با یک نگاه گذرا به انتخابات آینده و مجلس قبلی میبینیم که آمار همین بوده و تغییر نکرده است.
البته میزان مشارکت مردم یک بحث دارد و میزان حضور جوانان بحث دیگری است. اگر مشارکت کل مردم افت کرده باشد به همان میزان مشارکت جوانان هم افت کرده است و نمیتوان گفت که فقط مشارکت جوانان افت کرده است و قاعدتاً چیز عجیبی نیست. لذا نمیتوان با این دقت گفت. در سیاست راحت میتوان کم شدنها را گفت اما نگاه من در خصوص افکارسنجی و نظرسنجیهاست و به نظرم این کار باید علمی و دقیق بررسی شود.
گذارهای که شما میگوئید قائل بحث و بررسی است و باید پیمایش تعریف شود و مستندات آن مشخص باشد. اما اگر کلی نگاه کنیم احتمالاً با افت مشارکت مردم در بین جوانان هم افت مشارکت داشتهایم. چند دلیل اصلی دارم که یکی از آنها نبود ساختار سیاسی منسجم است. وقتی ساختار سیاسی منسجمی وجود نداشته باشد جوان خود را از سیاست جدا میبیند. بارها شده جوانان مراجعه میکنند که کار سیاسی انجام دهند اما وقتی میبینند منسجم نیست آن را رها میکنند. دوم اینکه در عصر شبکههای اجتماعی به سر میبریم. باید بدانیم که عصر شبکههای اجتماعی چه تفاوتی با سایر عصرها دارد. یکی از تفاوتها این است که افراد را فردگرا میکند و کمتر علاقه دارند در فعالیتهای اجتماعی مشارکت کنند مگر اینکه آن فعالیت اجتماعی در خود شبکه اجتماعی تعریف شده باشد مثلاً کارزاری امضا کنند با لینکی کلیک کنند یا در قالب بازی باشد و این فردگرایی است و تقریباً در اکثر کشورهای دنیا با چنین موضوعی مواجهیم. مثال آن کاهش جمعیت در تمام دنیا است؛ از چین و آمریکا و ونزوئلا و ایران و ژاپن گرفته تا نیکاراگوئه با کاهش جمعیت مواجهیم و با کاهش جمعیت منابع سیاسی را از دست میدهیم.
به دلیل نبود ساختار سیاسی، محل ارجاع سیاسی نداریم. قبلاً مردم وقتی گیج میشدند به علما مراجعه میکردند و آنها کمک میکردند تا فضا واضح شود اما الان محل ارجاعی وجود ندارد و جای آنها را شبکههای اجتماعی، اینفلوئنسرها، سلبریتیها یا حتی حافظان قرآن گرفتهاند که سیاست کار نکردهاند. اگر کسی سیاست کار کرده باشد ممکن است پایش بلغزد و اشتباه کند چه رسد به اینکه کار سیاسی هم نکرده باشد و حالا این افراد پیشنهاد میدهند. اصلاً تمام ساختار سنتی شکسته و ساختار جدید موجب بیشتر شدن افراد در شبکههای اجتماعی میشود.
نکته بعدی امیدواری است، هر فرد سیاست اجتماعی نیاز دارد. افراد باید به آینده امید داشته باشند، بخشی از امید به آینده با ناکارآمدی از دست میرود. دهه گذشته یکی از ناکارآمدترین دهههای کشور در ساختار سیاسی بوده است، آمار دو سال آخر احمدی نژاد و هشت سال روحانی کاملاً مشخص است،.روحانی پروژهای داشت که کاری انجام دهد، درست و غلط آن را کار نداریم اما نتیجه آن شد که ما به عنوان جوانان آن دوره با گوشت و پوست و استخوان آن را لمس کردیم و شهید رئیسی سعی کرد آن را درست کند. این امید به آینده یکی از کارکردها و دیگر پالسهای رسانهای است، در بحث امید پالسهای رسانهای به شدت مهم است. با اطمینان خاطر به عنوان کارشناس رسانه میگویم ایران بیشترین میزان تأثیرپذیری را به دلیل هجمه فوقالعاده زیاد رسانهای در مسئله امیدآفرینی دارد.
کارهای بزرگ را به آدمهای کوچک اگر بدهیم خیانت است
شفیعی: اینکه گفتید هشت سال روحانی و دو سال احمدی نژاد فکر میکنم بی انصافی است. یکی از شاخصهای اقتصادی قیمت دلار و تورم است و اگر قائل به بحث علمی هستید چهار سال اول دولت روحانی خوب بود، چهار سال دوم را قبول دارم اما باید از کسانی پرسید که متأسفانه معیشت مردم را بازیچه سیاستهای خود قرار دادهاند و وزیر امور خارجه و رئیس سازمان انرژی اتمی را در مجلس تهدید میکنند که در رآکتور بتن میریزیم. باید از آنها پرسید.
امید حرف درستی است. اگر امید از بین رود چیزی نداریم که با آن بجنگیم اما امید بر اثر عدم اعتماد از بین میرود، اعتماد در اثر حرفهایی از بین میرود که فقط خوراک انتخاباتی و بدون پشتوانه علمی و غیر منطقی است، امید را کسانی از بین میبرند که شهوت قدرت آنها را کلافه میکند، الان یک سال دیگر دولت تمام میشد، قرار بود در چهار سال ۴ میلیون مسکن داشته باشیم، من میخواهم بپرسم ۴۰۰ مسکنش کو؟ این امید وقتی از بین میبرد که یک نفر توئیت بزند با یک میلیون تومان شغل ایجاد میکنم یا بگوید لامبورگینی تولید میکنم و بعد خودش در رأس یکی از ثروتمندترین وزارتخانهها مینشیند و بعد از یک سال وزارتخانه با ابرچالش مواجه میشود که شرکتی مثل شستا که غول اقتصادی است زمین گیر میشود. یکی از بحثها که کشور را به اینجا کشانده این است که فراموشکار شدهایم، تغییرات مدیریتی در سطح وزرا، در دولت شهید رئیسی در چه سطحی بوده، مگر چقدر فرصت داریم که این همه تغییر را بخواهیم داشته باشیم؟
در مورد جوانان قاعدتاً همه قائل به این هستند که جوانان پشتوانه فکری و اجرایی نظام و سرمایههای نظام هستند اما وقتی بحث مدیریت پیش میآید همه دست و دلشان میلرزد، جوانگرایی باید سلسله مراتبی داشته باشد، کارهای بزرگ را به آدمهای کوچک اگر بدهیم خیانت است و برعکس آن هم همینطور است. مراقب باشیم در مفهوم جوانگرایی دچار این خطای راهبردی نشویم که آدمهای کوچک را کارهای بزرگ بدهیم.
وزیری داشتیم که میگفت افتخار میکنم مسکن افتتاح نمیکنم
ایمنا: داریم از فضای اصلی بحث دور میشویم، قصد ما بحثهای سیاسی نبود. ما میخواهیم به یک شاخص برسیم که بر اساس آن بتوانیم بگوییم در دولت چهاردهم چه اتفاقاتی بیفتد که بگوییم جوانان از مهجوریت درآمدهاند و جوانگرایی اتفاق افتاده است؟
فروزبخش: من هم موافقم، معیشت را نباید در گرو سیاست گذاشت. یادم میآید عدهای کرونا را در گرو برجام گذاشتند. یادم میآید که مشکلات ساختار نظام اقتصادی از سالهای پیش مانده و رسوب کرده بود مثلاً بعد از چهل سال. یادم میآید که در بحث پوشک توسط دو نماینده مجلس انحصار یک شرکت پوشک در زمان روحانی ایجاد شده بود و موجب شده بود پوشک گران شود. میگفتند پوشک یا موشک؟! یعنی کسی که پوشک نمیتواند درست کند موشک درست نکند! لکن این نگاه غلط و تک بعدی است. ممکن است کشوری در تولید کاکائو خیلی قوی باشد اما در تولید گندم ضعیف باشد، نمیتوانیم بگوییم چون در زمینهای در دولتهای مختلف ضعیف عمل شده پس صنایع نظامی هم پیشرفت نکند. این مشکل چند مسئلهای است که از زمانهای گذشته وجود داشته است.
آقای شفیعی مستند اختاپوس را ببینید. جایگاه برخی را در صنعت ماشین سازی ایران ببینید و بدانید این مشکلات از کجا آمده است. حالا به خاطر این مشکلات صنعت موشک و هستهای و پهپاد را تعطیل کنیم؟ خیر؛ آنجا مقام معظم رهبری یک سری افراد مخلص و باهوش مثل سردار تهرانی مقدم و حاجی زاده داشتند که خروجی آن موشک و پهپاد در سطح بهترین شد. این نگاه تک بعدی کار دست ما میدهد. منظور شما از آسانسوری را نفهمیدم. اگر بخواهیم یک جوان ۳۰ ساله معاون رئیسجمهور شود باید از ۱۵ سالگی او را به دفتر ریاستجمهوری بفرستیم. فرد ۵۰ ساله پله پله بالا میرود اما بالاخره وقتی شخصی جوانگرایی انجام میدهد باید سرعتش بالاتر از حالت عادی باشد. خدا را شکر در دولت شهید رئیسی وزیر جوان و معاون رئیسجمهور و استاندار زیر ۴۰ سال داشتیم که اتفاق خوبی بود. اگر شخصی بتواند خود را خوب نشان دهد اشکالی ندارد. اتفاقاً دولت شهید رئیسی بر خلاف سایر دولتها کار را بهتر پیش برد.
جوان به چند چیز در عامه مشهور است؛ جوان اراده و اجرا دارد و هم اینکه ارکان گرا است و هم اینکه چون سن کمی دارد ناپختگی هم دارد. این سه باید در نظر گرفته شود و دولتها با آن کار دارند. مشورت کردن برای جوان اتفاق جالبی نیست، چون جوان مشورت نمیتواند بدهد اما این اتفاق در زمان خاتمی شروع شد و در زمان احمدی نژاد ادامه داشت. جوان میتواند کمک فکری دهد چون ذهنش باز است اما مشورت نیاز به تجربه دارد. در عوض جوان قدرتش در اجرا بالا است نه در مشورت. آن زمان میگفتند او را به عنوان مشاور انتخاب میکنیم و بعد به او قدرت میدهیم. در زمان احمدی نژاد مشاوران استانداران رشد کردند اما جوان باید در اجرا خود را نشان دهد.
در دولت رئیسی پروژه انتقال آب را یک جوان انقلابی بر عهده دارد که سه شیفته در حال فعالیت است و جز سریعترین پروژههای کشور است و رکورد پروژههای استانی را شکسته است. در قضیه مسکن قبول دارم اشتباه کردند اما اگر کسی بگوید در چهار سال ۴ میلیون مسکن میسازم به این معنی نیست که سالی یک میلیون مسکن میسازد بلکه معنایش این است که وقتی شروع میکنند دو سه سال بعد به نتیجه میرسد. آمار گرفتهایم و تاکنون دو میلیون و ۵۵۰ واحد مسکونی مکان یابی و اقدامات اولیه آن انجام شده است. چون دولت نخستین کاری که باید در مسکن بکند این است که زمین بدهد و بعد تعاونیها آن را شروع به ساختن کنند. به نظر من دولت شهید رئیسی خیلی خوب عمل کرد. در زمان روحانی وزیر مسکنی داشتیم که میگفت مسکن مهر مزخرف است و من افتخار میکنم مسکن افتتاح نمیکنم و ضربات آن را هم جوانان خوردند.
حالا باید گفت جوان به خاطر کنسرت ضربه میخورد؛ البته که کنسرت در زمان دولت سیزدهم هم رکوردش از قبل بیشتر بوده است؛ من هم قبول دارم. اما ناامیدی آنجا است که ببینند اجاره مسکن چه خبر است!؟ این به خاطر آن وزیری است که میگفت نمیخواهم مسکن بسازم و جور دیگری بازار مسکن را کنترل میکنم و باز هم شکست خورد. باز هم وعده شهید رئیسی حرکت خوبی بود و بعد از پنج شش سال میتواند نتیجه خوبی بدهد و جوانان استفاده کنند.
شفیعی: اینکه در مورد شکلات و کاکائو بحث کردید چیز طبیعی است. اما پهپاد و پراید فرق دارد. بحث جهانگیری و مستند اختاپوس را با هم ادغام نکنید. خواهشم این است که با حداقل اطلاعاتی که همه داریم صحبت کنیم. یادمان میآید تا پایان دولت خاتمی خودروهایی مثل ماکسیما و زانتیا و… مونتاژ میشد اما امروز شاهدیم تیبا و تیبا پلاس، دنا و دنا پلاس، تیبا با پلتفرم اطلاس، ساینا و ساینا پلاس و از این دست موارد سوار میشویم، وقتی وارد مصداق میشویم باید بپذیریم مردم ما سرمایه نظام هستند. بحث اجتماعی و جامعه شناسی نداریم، بحث مالی داریم. یک فرد وقتی به ۳۰ سال میرسد چقدر برایش هزینه شده اما به سن ۳۰ که میرسد پشت پراید جانش را از دست میدهد و هیچکس پاسخگو نیست. من میگویم اگر فسادی بوده که قائل به آن نیستم. ترجیح میدهم این سرمایهها به نوعی حفظ شوند، خواستههای ما تنزل پیدا کرده است، من قائل به فساد خودرو هستم اما اینکه بگوییم چون فساد بوده به تیبا رسیدیم را خیر. فساد آن موقع بوده الان هم هست. اما آن موقع ماکسیما تولید میشده و الان با همان فساد تیبا تولید میشود. من قائل به فساد خوب و بد نیستم. خواهشم این است که مسائل را خرد نکنیم، فساد فساد است.
ساخت چهار میلیون مسکن تقلیل پیدا میکند به دو و نیم میلیون مسکن آن هم فقط جانمایی. امیدوارم که این اتفاق افتاده باشد که چهار میلیون مسکن در چهار سال تمام شود ما هم افتخار میکنیم، اما سخنان مخبر این را نشان نمیدهد.
ایمنا: شما میگوئید معدود جوانان که مسئولیت گرفتند به خاطر رانت بوده است؟
شفیعی: چند نکته درباره سوال اول شما بگویم، شخصاً فکر میکنم جوانگرایی بسیار کار درستی است، همین الان هم دچار مشکل جانشینی هستیم و قطعاً هر چه جلوتر برویم مشکلات بیشتر خواهد شد. اما باید سلسله مراتب رعایت شود و توانمندیها در نظر گرفته شود. وقتی جوانی با سن زیر ۴۰ سال پست مدیریت کلان میگیرد نقش سیاستگذار دارد یعنی باید همه موضوع را صفر تا صد درک درست کرده باشد. عملکرد آذری جهرمی را با زارع پور مقایسه کنید، اینترنت را التماس میکنید که بالا بیابد. دوستان خودتان صدایشان از اینترنت در آمده است.
جوانگرایی به این سبک که آقای فروزبخش میگوید آسانسوری است را من قبول ندارم. من نمیگویم وزیر ۴۰ ساله نباشد بلکه میگویم وزیری که میگذارید سر یک سال آن را عوض نکنید. اگر عبدالملکی انتخاب درستی بود چرا عوضش کردید؟ اعتماد اینگونه میسوزد که آبروی یک جریان سیاسی خرج یک نفر سیاسی شود تا صرفاً دفاع کند. بیایید شفاف مسائل را مطرح کنیم؛ با هر شکل فساد مخالفیم اما ناکارآمدی به بهانه جوانگرایی و رفتارهای پوپولیستی قابل قبول نیست.
ساختار حزبی در کشور ما ضعیف است و تفاوتی بین اصلاحطلب و اصولگرا هم نیست
فروزبخش: یک وزیر آنقدر بد بود که وقتی میخواستند او را استیضاح کنند آقای روحانی او را برداشت و در یک وزارتخانه دیگر گذاشت، اگر بد بود چرا جای دیگر گذاشتید؟ خود وزیر میگفت من بد عمل کردم، نشان میدهد که شهید رئیسی دل و جرأت و جسارت داشته از جوانان استفاده کند. خودش به عنوان بخشی از اخلاق حکمرانی به جوانان اعتقاد داشته باشد و به جوانان پست بدهد. در خصوص عملکرد اینکه میگوئید بد عمل کردند برشان داشتند؛ با فرض اینکه عبدالملکی بد کار کرد. ما در مورد یک شخص صحبت نمیکنیم، چای دبش در دولت قبل شروع شد و در این دولت هم ادامه داشت و باید با آن برخورد میشد و همین که در این دولت با آن برخورد شد باز هم آفرین بر آقای رئیسی.
در دولتهای قبل تخلفاتی بود که انگار نه انگار، میرفت تا آخر؛ تا آنجا که مجبور شوند از فلان سازمان فلان آمار را بگیرند و کمترین فرد را به زندان بیندازند اما اگر برادر رئیسجمهور یا دختر وزیر بود خیر. اما اینکه شهید رئیسی این جرأت را داشت آفرین بر او و خدا رحمتش کند. امیدواریم که این اخلاق حکمرانی در ریاستهای بعدی جمهور هم استفاده شود.
از آقای شفیعی میپرسم اشکال حضور یک جوان چیست؟ عرصه دولت عرصه سیاست است، چگونه میتوان یک جوان را در سیاست رشد داد؟ پاسخ این است که یک ساختار سیاسی مرتب میخواهد. نردبان میخواهد که پله پله بالا برود، ممکن است بعضی پلهها را بپرد، مثل ساختار آموزشی، اما ما ساختار سیاسی و احزاب و تشکل نداریم. حاکمیت ما علاقهای به داشتن این مسئله نداشته است. خود احزاب و تشکلها اینقدر درگیر انتخابات میشوند که فراموش میکنند جانشین پروری کنند. یا مثلاً خیلی از دولتها اصلاً کاری به احزاب ندارند یا احزاب خود را به یک دولت میچسبانند و این مشکل تحزب در کشور ما بوده و هست. امیدوارم مشکل نماند و حل شود. با جدیت میگویم ساختار حزبی در کشور ما ضعیف است و تفاوتی بین اصلاحطلب و اصولگرا هم نیست. حالا به هر دلیلی که هست مهمترین دلیلش مسائل داخلی و خود احزاب است که خوب عمل نمیکنند. حاکمیت هم نگاه مثبتی و مشوقی برای این قضیه نداشته است. اگر ساختار حزبی باشد میتواند جوان را پله پله رشد داد و به نقطهای رساند تا هم بدانیم کارآمد است و هم فساد ندارد و هم با آن تفکر همراه است و هم میتواند آن پست را انجام دهد.
شفیعی: آیا شما قائل هستید که تحزب هزینه دارد؟ برای جریانی ممکن است هزینه داشته باشد برای جریان دیگری خیر. من قائل هستم که تحزب از نظر ساختاری در ایران مشکل دارد اما مسئله این است که تحزب برای جریانی هزینه ندارد و برای جریان دیگری هزینه دارد. خیلی تفاوت است. عرصه سیاست عرصه واقع گرایی است، نباید از دایره انصاف خارج شد. در دوره مدیریت شهری قبل با همه انتقادی که ممکن است داشته باشم، یک خانم را شهردار کردند. هزینه جریان اصلاحطلبی برای چنین اقداماتی بسیار بالا است. همین در اصولگرایی راحت تر است یا اصلاحطلبی؟! قطعاً میدان دادن به زنان در دوره اصولگرایی سختتر است و در دوره اصلاحطلبی هم برای زنان و هم جوانان سخت است. در دوره اصلاحطلبی باید به نهادهای اطلاعاتی و خودمان پاسخگو باشیم اما در اصولگرایی باید هم به جریانهای خودی پاسخگو باشیم هم نهادهای بالا.
فروزبخش: واقعیت این است که جریان اصلاحات این اشتباهات را کرده است و جوانان ناامید شدهاند؛ فشار روی اصولگراها در این قضیه بیشتر است.
ایمنا: بحث نبود یک کار منسجم سیاسی و احزاب و تشکلها را به عنوان یک ریشه مطرح کردیم. آیا آن را میپذیرید؟
شفیعی: عدم تحزب و ساختار تحزب گرایی مشخص یکی از این مشکلات است. زندگی فردی و اجتماعی فردی که در جریانات سیاسی وقت میگذارد دچار حاشیه میشود و در عوض جریانی که به هر عنوانی رأی نمیدهند به جریان اصلاحطلب که خودش هزینه میدهد میچسبد؛ چون جریان اصلاحطلب را سوپاپ اطمینان میدانند. در وضعیتی هستیم که مردم به ما میگویند سوپاپ اطمینان و حاکمیت هم ما را قبول ندارد با این حال ما اصل نظام را پذیرفتهایم اما میگوئیم باید اصلاح شود.
رؤسای جمهور نظام از اول تا الان کجا هستند؟! روحانی سه دوره در مجلس خبرگان بود و رد صلاحیت شد. خاتمی خانه نشین و احمدی نژاد منزوی است. میرحسین موسوی نخست وزیر بوده و حالا لاریجانی رد صلاحیت میشود. هر کدام ممکن است خطا داشته باشند اما ما داریم حلقه حاکمیت را تنگ میکنیم و خودی و ناخودی میکنیم و همین موجب شده یکسری افراد به دلیلهای واهی از حلقه حاکمیت دور شوند. بنابراین هزینه تحزب بسیار زیاد است مخصوصاً برای جریان اصلاحطلب و تمام ابعاد زندگی فرد را تحتالشعاع قرار میدهد و اگر کسی کوچکترین عقلانیت داشته باشد به این سمت نخواهد آمد.
ایمنا: تنگ شدن حلقه حاکمیت را یکی از ریشههای عدم جوانگرایی میدانید یا مشکل تحزب را؟
شفیعی: وقتی تحزب نیست افراد را خودی و ناخودی میکنیم و کنار میگذاریم. شاید از آقای خاتمی هزاران ایراد دیده باشید کما اینکه ما به احمدینژاد ایراد داریم، اما خاتمی رئیسجمهور این مملکت و موسوی، نخستوزیر بوده است. شما نمیتوانید تاریخ نظام را پاک کنید. مردم و کسانی که از بیرون نگاه میکنند این سوال را میپرسند که چه بر سر ما آمده که دچار این آشفتگی شدیم!
ایمنا: بحث را جمع بندی بفرمایید؟
شفیعی: میانگین سنی کابینه آقای روحانی در دولت اول ۵۷ سال و در دولت دوم ۵۸ سال بوده است و میانگین سنی کابینه آقای رئیسی ۵۵ سال بوده یا در نهایت سه سال کمتر از دولت روحانی بوده است. اولاً استفاده از جوانان را در پستهای مدیریتی نباید جوانگرایی محسوب کرد و دوم اینکه باید قبول کنیم جریان اصلاحطلب اگر محدودیتی دارد، محدودیت حاکمیتی است اما جریان اصولگرایی اگر محدودیتی دارد، محدودیت فکری است.
فروزبخش: بحث تحزب در ایران هزینه خیلی سنگینتری دارد، برخی هزینههایی که آقای شفیعی مطرح کردند درست نبود. هزینه تحزب آنجایی زیاد است که در فرهنگ مردم جا افتاده که سیاست امری کثیف است و پدر و مادر ندارد. سیاست در ایران در وهله اول با یک مسئله فرهنگی مواجه است. هر کس در حزبی وارد میشود قدرتی پیدا میکند. امکان دارد دوستان اصلاحطلب در زمان رئیسجمهوری خودشان بیشتر قدرت پیدا کرده باشند و اصولگراها هم در زمان خودشان قدرت داشته باشند. در مجلس هم همینطور است، جمهوری اسلامی اینگونه بوده و افراد مستقل هم زیاد بودهاند. افراد مستقل خیلی زرنگ هستند چون از امکانات استفاده میکنند اما هزینه نمیدهند.
اینکه با تنگ شدن حلقه حاکمیت در کشور مواجهیم برای این است که باید تلاش کنیم نگاه جذبی ما بیشتر از نگاه دفعی باشد. شهید رئیسی هم رئیسجمهور بوده و بنیصدر هم نخستوزیر بوده، اما وقتی بنیصدر منحرف شد نباید گفت که اشکالی ندارد با منافقان باش، اما در کشور به تو پست میدهیم. برخی رؤسای جمهور چون منتخب حاکمیت و مردم بودهاند تا زمانی که حاکمیت و مردم را قبول کنند مورد احترام هستند و مشکلی برای آنها نیست. به میرحسین موسوی تا قبل از اعلام تقلب در انتخابات و شرکت در راهپیمایی کسی تعرض نکرده بود و از دایره انتخابات خارج نشده بود. رهبر معظم انقلاب برای آیتالله رفسنجانی نماز خواند با اینکه اختلافات سیاسی داشتند.
بنابراین بعضی از مشکلات ذات سیاست است و برخی اشتباهات افراد سیاسی است که خود را از دایره خارج میکنند، اما تمایل به تنگ کردن دایره در هر دو گروه وجود دارد چون میخواهند فقط خودشان باشند و سایرین نباشند که باید سعی کنیم این مشکل را حل کنیم.
نظر شما