به گزارش خبرگزاری ایمنا از کهگیلویه و بویراحمد، انسان ذاتاً موجودی کنجکاو و بهدنبال یافتن و تجربه کردن است، بشر برای ارضای این حس در وجود خود نیاز به دانستن و آموختن دارد، این اشرف مخلوقات در محیط پر از مهر خانواده اولین واژههای زندگی را از بر میکند، با الفبای عشق و مهر از زبان متعهدترین و دلسوزترین موجود خلقت یعنی مادر زبان باز میکند و این واژههای گاه بدون معنای کودکانه که چون ترانهای مادر و پدر را به وَجد میآورد، سرآغازی برای جُستن و پیدا کردن است، سرآغازی برای دانستن و تجربه کردن، سرآغازی برای پیدا کردن پاسخی قانعکننده برای سوالات هجوم آورنده به ذهن جستوجوگر و فعال است.
بیشک علاوه بر محیط پر مهر خانه، برای رشد و بالندگی بشر، جامعه و محیط اطراف نیز تأثیر بسزایی دارد و مدرسه یکی از محیطهایی است که فرد بعد از خانواده در آن میتواند راه و رسم چگونه زندگی کردن و چگونه بهتر زیستن را بیاموزد.
معلم بعد از پدر و مادر و مدرسه بعد از خانه بیشترین نقش را در شکلگیری شخصیت هر انسانی دارد که در مسیر علمآموزی پا میگذارد.
یکی از مهمترین آرزوهای هر پدر و مادری پیشرفت و ترقی فرزند خود و تشکیل یک زندگی آرام و خوب است، زندگی آرام در سایه آنچه آموخته و این آموختن را باید در آنچه معلم آموزش داده است، جستوجو کرد.
روح بهمنبیگی زنده است
فروردین که به پایان میرسد و نسیم اردیبهشت با سرسبزی و طراوت طبیعت در دیار ایران زمین دلبری میکند، لحظهشماری برای رسیدن به یک روز خاص آغاز میشود، دهه اول اردیبهشت به پایان که میرسد، قشر کوشا و زحمتکش معلم که جامعه تحول و پویایی خود را مدیون مشق عشق آنها است، در کانون توجه قرار میگیرند، اما قصه معلم و دانشآموز و آموختن در همه جا یکسان نیست، گاه معلم در یک مدرسه مدرن و پیشرفته با هزینههای پرداختی و انتفاعی از طرف خانوادهها به دانشآموزان علم میآموزد و گاه یک معلم در دورترین نقطه و در منطقهای که انگار نافش را با محرومیت بریدهاند، عشقورزی میکند و برای تحقق رویاهای شاگردانش دست از تلاش برنمیدارد.
معلمی در مناطق روستایی و عشایری در کنار تمام سختیها و کمبودها، تجربه یک زندگی نو با کلی خاطرات تلخ و شیرین است، در دیار کهگیلویه و بویراحمد و مناطق عشایری جنوب و بیشتر در بین قوم لر و ترک قشقایی هرگاه سخن از مدرسه میشود، ناخودآگاه ذهن به سمت عاشق مکتبی میرود که نامش همچنان بر تارک آموزشوپرورش عشایر کشور میدرخشد، مرحوم «محمد بهمنبیگی» را عشایر جنوب پایهگذار آموزش عشایری میدانند و طریقه قلم به دست گرفتن و مشق کردن را مدیون زحمات این مرد بزرگ هستند.
گرچه امروز محمد بهمنبیگی در بین ما نیست اما جای بسی خوشحالی است که تفکر و همت بهمنبیگی در جامعه وجود دارد، ابراهیم عزیزی معلم جوانی است که اثبات کرده است با خلاقیت، ذوق، تعهد و عشق میتوان در این روزها احساس کرد روح بهمنبیگیها در دیار کهگیلویه و بویراحمد زنده است.
ابراهیم عزیزی معلم جوان و ۳۴ ساله مدرسه روستای «موشمی» بخش زیلایی در شهرستان مارگون است، وی اهل شهرستان لنده کهگیلویه و بویراحمد و فارغالتحصیل دانشگاه شیراز است، پنج سالی است که به عنوان معلم مشغول به تدریس است با آنکه صدها کیلومتر از محل زندگی خود دور است اما به گفته خودش در بین مردمان باصفای زیلایی احساس غربت نمیکند.
معلم جوان روستای موشمی زیلایی که از جمله مدارس عشایری کهگیلویه و بویراحمد به شمار میرود تمام تلاش خود را بهکار بسته است تا دانشآموزانش در دورترین نقطه کشور از علم روز عقب نباشند و برای این کار مشارکت با محوریت دانشآموزان را مهمترین عامل موفقیت میداند.
فعالیتهای فوق برنامه ابراهیم عزیزی در مدرسه نظیر آموزش کامپیوتر با قرض گرفتن لپتاپ و دعوت دانشجو معلمان، جمع کردن کاغذ باطلهها و تهیه لوازم تحریر برای دانشآموزان از قِبَل فروش آن و آموختن درس مشارکت، همدلی و همکاری و احترام و آداب زندگی، نشان میدهد اراده برای پیشرفت و تحول حرف اول را میزند و میتوان در دل محرومیتها، تهدید را تبدیل به فرصت کرد.
نظر شما